وَ قَالَ (عليه السلام): رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ.
الصَّوْل: سطوت.
و فرمود (ع): چه بسا، سخنى كه از حمله اى كارسازتر افتد.
و آن حضرت فرمود: چه بسا سخنى كه اثرش از حمله مؤثّرتر است.
ارزش سخن (علمى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: بسا سخن كه از حمله مسلّحانه كارگرتر است.
[و فرمود:] بسا سخن كه از حمله كارگرتر بود.
امام عليه السّلام (در باره گفتار شايسته) فرموده است:بسا گفتار كه اثرش (در دلها) بيشتر است از حمله نمودن و بر جستن (بسا شخص خردمند به گفتار كارى انجام مى دهد كه به شمشير و كتك انجام نگيرد).
امام(عليه السلام) فرمود: چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن (و اعمال قدرت) نافذتر است.
كلمات نافذتر از تيرها! امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته مهمى درباره تأثير سخن كرده، مى فرمايد: «چه بسيار سخنانى كه از حمله (و اعمال قدرت) نافذتر است»; (رُبَّ قَوْل أَنْفَذُ مِنْ صَوْل).اين كلام حكمت آميز ممكن است هم ناظر به تأثيرات مثبت سخن باشد هم تأثيرات منفى آن. زيرا گاهى سخن به قدرى نافذ و مؤثر است كه ممكن است دشمن يا دشمنانى را مغلوب سازد و مردم را بر ضد آن ها بشوراند و آن ها را به فرار وادارد. نيز گاه ممكن است تأثير سخن در آزردن اشخاص و ناراحت كردن آن ها از حمله كردن با سلاح بيشتر باشد همان گونه كه شاعر عرب مى گويد:جِراحاتُ السِّنانِ لها التِيامٌ *** وَلا يَلتامُ ما جَرَح اللِّسانُجراحات نيزه ها ممكن است بهبود يابد ولى اى بسا كه جراحات زبان هرگز بهبودى نيابد.به همين دليل است كه بعضى نام «لسان» را «سنان» گذاشته اند. زبان آدمى به راستى از عجايب مخلوقات پروردگار است. قطعه گوشتى بيشتر نيست اما كارهاى حيرت آورى انجام مى دهد. به هنگام غذا خوردن، مرتب لقمه را از يك طرف دهان به طرف ديگر به زير دندان ها مى فرستد و به قدرى ماهرانه كار مى كند كه خودش زير دندان ها نمى رود ولى گاه اتفاق مى افتد كه خطايى از او سر مى زند و انسان چنان زبان خود را گاز مى گيرد كه فريادش بلند مى شود آنگاه به ياد اين نعمت الهى مى افتد كه اگر مهارت زبان نبود اين گونه حوادث پيوسته اتفاق مى افتاد و زندگى را بر انسان تلخ مى كرد. از سوى ديگر هنگامى كه غذا آماده بلعيدن شد كمك بسيار مؤثرى به بلع آن مى كند و اگر نبود بلعيدن غذا امكان نداشت. تشخيص طعم غذاهاى مختلف و جدا كردن خوب از بد و زهر از دارو نيز به وسيله آن انجام مى شود. پزشكان نيز از مشاهده رنگ و شكل زبان به بسيارى از بيمارى ها پى مى برند. كار مهم ديگر آن به هنگام سخن گفتن آشكار مى شود. صدايى كه از تارهاى صوتى از گلوى انسان بيرون مى آيد يك صداى ممتد، يكنواخت و بى معناست. اين زبان است كه آن را به وسيله حركات مختلف تبديل به مخارج حروف مى كند و از آن، كلمه و جمله مى سازد و مكنون دل آدمى را بيان مى كند. صدايى كه از تارهاى صوتى برمى خيزد در واقع مانند مُركبى است كه بر نوك قلم هاى دانشمندان قرار دارد. اين مركب هيچ شكل و قيافه اى ندارد و اين قلم است كه با گردش خود به آن شكل حروف مى دهد و جمله ها را مى سازد و مسائل مهم علمى را منعكس مى كند. اما همين زبان اگر از مسير حق منحرف شد مى تواند مبدل به يكى از بلاهاى خطرناك شود و آدمى را تا سرحد كفر و مرگ بكشاند همان گونه كه از قديم ضمن ضرب المثلى گفته اند: «زبان سرخ، سر سبز مى دهد بر باد».در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «فِتْنَةُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السَّيفِ; گزش زبان از ضربت شمشير سخت تر است».[1]در كتاب تمام نهج البلاغه ضمن وصيت مشروحى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) كه خطاب به اصحابش مى كند و آداب دين و دنيا را به آن ها مى آموزد چنين آمده است: «إِحْسَبُوا كَلاَمَكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ يقِلُّ كَلاَمُكُمْ إِلاَّ فِى الْخَيرِ كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَسَلِّمُوا تَسْليماً تَغْتَنِمُوا فَرُبَّ قَوْل أنْفَذُ مِنْ صَوْل، وَ رُبَّ فِتْنَة أَثَارَهَا قَوْلٌ; گفتار خود را از اعمال خويش حساب كنيد تا سخن شما جز در راه خير و نيكى كم شود زبان هاى خود را نگاه داريد و تسليم فرمان خدا باشيد تا غنيمت ببريد. چه بسيار سخنانى كه از حمله نافذتر است و چه بسيار فتنه ها كه از گفتارها برخاسته است».[2]در كتاب ميزان الحكمة در واژه «اللسان» تحت عنوان «خطر اللسان» روايات تكان دهنده اى ذكر شده است. ازجمله در حديثى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) آمده است: «رب لسان أتى على إنسان; چه بسيار زبانى كه انسانى را به كشتن داده است».[3]در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «كَم مِن دَم سَفَكَهُ فَمٌ; چه خون هايى كه با دهان ريخته شده است».[4]به عكس، چه بسيار آتش هاى جنگ هايى كه با چند جمله خاموش شده و نزاع هاى فاميلى و قبيله اى با سخنان شيرين و حساب شده اى پايان يافته است.شاعر فارسى زبان مى گويد:با صارم زبان بگشايد هزار حصن *** با تير خامه درشكند پشت صد سوار [5]*****پی نوشت:[1]. بحارالانوار، ج 68، ص 286.[2]. تمام نهج البلاغه، ص 717.[3]. غررالحكم، ح 4154.[4]. همان، ح 4158.[5]. سند گفتار حكيمانه: به گفته مرحوم خطيب، آمدى آن را در غرر با تفاوتى كه بيانگر استفاده از منبع ديگر است آورده (به جاى «انفذ»، «اشد» ذكر كرده) و ميدانى در مجمع الامثال آن را به عنوان يك ضرب المثل مشهور ذكر كرده است بى آن كه نامى از قائل آن ببرد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 283)
امام (ع) فرمود: «رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ»:يعنى گاهى ممكن است انسان به وسيله گفتار به چيزى دست بيابد كه با خشونت حمله بردن، به آن نرسد، بنا بر اين سخن در رسيدن به هدف مؤثّرتر است. اين عبارت ضرب المثلى شايسته است براى مواردى كه انسان با نرمش و مدارا به نتايجى مى رسد كه با درشتى نمى رسد.بعضى به جاى انفذ، اشدّ روايت كرده اند. معناى عبارت چنين است: بسا سخنى كه انسان مى گويد و زيانش بيشتر از حمله دشمن بر اوست، و يا اين كه: بسا سخنى كه -مانند تهمت و ناسزا- كه صدمه اش براى او از حمله دشمن بيشتر است. و اين هر دو معنا را از ابن آدم هروى نقل كرده اند.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 481
الثامنة و السبعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(378) و قال عليه السّلام: ربّ قول أنفذ من صول. (84875- 84868)
اللغة:يقال: (صال) عليه إذا استطال و صال عليه صولة- مجمع البحرين.المعنى:قد شاع التعبير عن اللّسان بالسنان لنفوذ الكلام الصادر منه في القلب كنفوذ السنان في الجسم قال الشاعر:و قافية مثل حدّ السنان تبغى و يذهب من قالها و قول الاخر:جراحات السنان لها الالتيام و لا يلتام ما جرح اللسان فقال عليه السّلام: بعض الأقوال أنفذ في القلب من وقع السهام و السنان.و قال ابن ميثم: و المعنى: ربّ قول يقوله الانسان فيكون ضرره عليه أشدّ من صولة عدوّه، أو ربّ قول يسمعه من غيره كقذف أو هجر يكون أشدّ عليه من صولة العدوّ، و المعنيان منقولان عن ابن آدم الهروي.الترجمة:بسا گفتارى كه نافذتر است از يورش.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص146
ربّ قول، انفذ من صول. «بسا سخن كه از حمله كارگرتر است.»