وَ قَالَ (عليه السلام): مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ، طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ، اتِّكَالًا عَلَى اللَّه.
و فرمود (ع): چه نيكوست فروتنى توانگران در برابر بينوايان، براى به دست آوردن خشنودى خداوند، و نيكوتر از آن، مناعت بينوايان است در برابر توانگران به سبب توكلى كه بر خداى دارند.
و آن حضرت فرمود: چه نيكوست فروتنى توانگران براى تهيدستان به جهت به دست آوردن رحمت خدا و بهتر از آن بزرگ منشى تهيدستان است با توانگران به خاطر تكيه كردن بر خدا.
اخلاق تهيدستان و توانگران (اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: چه نيكو است فروتنى توانگران برابر مستمندان، براى به دست آوردن پاداش الهى، و نيكوتر از آن خويشتندارى مستمندان برابر توانگران براى توكّل به خداوند است.
[و فرمود:] چه نيكوست فروتنى توانگران برابر مستمندان براى به دست آوردن آنچه نزد خداست، و نيكوتر از آن بزرگ منشى مستمندان به اعتماد بر خدا برابر اغنياست.
امام عليه السّلام (در ترغيب به توكّل و اعتماد بخدا) فرموده است:چه نيكو است فروتنى توانگران با درويشان براى بدست آوردن پاداشى كه نزد خدا مى باشد، و نيكوتر از آن بى اعتنائى و سرفرازى درويشان است با توانگران بجهت اعتماد بخدا (چون اين كار بزرگترين دليل است بر كمال يقين و باور بخدا، زيرا بسبب سرفرازى خود با توانگر طمع و آز بغير خدا و خوف و ترس از غير او را از بين برده و در نوميدى سخت شكيبا گشته و هيچيك از اينها در فروتنى توانگر نيست).
امام(عليه السلام) فرمود: چـه زيباسـت تواضع و فروتنى ثروتمندان در برابر فقرا، براى رسيدن به پاداش هاى الهى، و از آن بهتر بى اعتنايى و بزرگ منشى مستمندان است در برابر اغنيا براى توكل بر خدا.
دو كار زيبا!امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى به دو نكته اشاره مى كند كه اگر در جامعه پياده شود بسيارى از نابسامانى ها سامان مى يابد. زيرا دو چيز است كه باعث تباهى جامعه و شكاف وسيع طبقاتى مى شود: تكبر صاحبان ثروت و خضوع ذلت بار مستمندان در برابر آنها. در واقع اين دو رذيله اخلاقى علاوه بر اين كه چهره جامعه انسانى را زشت و نفرت انگيز مى كند سرچشمه انواع نابسامانى ها، عداوت ها و كينه ها و بى ثباتى هاست. به همين دليل امام(عليه السلام) در جمله اول، اغنيا و ثروتمندان را به تواضع دعوت مى كند و به آن ها مژده پاداش الهى مى دهد، مى فرمايد: «چه خوب و زيباست تواضع و فروتنى ثروتمندان در برابر فقرا براى رسيدن به پاداش هاى الهى»; (مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الاَْغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللّهِ!).وقتى افرادى كه امكانات مالى فراوان دارند در برابر نيازمندان تواضع كنند كه لازمه اين تواضع آن است كه به درد دل آن ها گوش فرادهند و مشكلاتشان را تا آن جا كه در توان دارند حل كنند، كينه ها تبديل به دوستى، و فاصله ها مبدل به نزديكى خواهد شد و اغنيا علاوه بر پاداش هاى الهى آرامشى نيز در اين جهان خواهند داشت كه زندگى را براى آن ها شيرين مى كند. آرى، تواضع از سوى هر كسى زيباست ولى از سوى اغنيا و ثروتمندان زيباتر است چراكه نشان مى دهد آن ها به سبب ثروت، بر مركب غرور سوار نشده اند و خود را گم نكرده اند و اين فضيلت بزرگى است كه به هنگام فزونى نعمت هاى الهى، انسان خود را فراموش نكند.از اين گذشته، اغنيا نبايد فراموش كنند كه همه اموال و ثروت ها از آنِ خداست و همه ما نمايندگان و خلفاى او در استفاده از آن اموال هستيم همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: «(وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ); انفاق كنيد از آنچه خداوند شما را نماينده خود در آن قرار داده است».[1]آنگاه امام(عليه السلام) به سراغ جمله دوم رفته، چنين مى فرمايد: «و از آن بهتر بى اعتنايى و بزرگ منشى مستمندان در برابر اغنيا براى تكيه كردن بر خداست»; (وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الاَْغْنِيَاءِ اتِّكَالاً عَلَى اللّهِ).«تيه» در لغت به دو معنا آمده است: نخست، سرگردانى; همان گونه كه خداوند در قرآن مجيد درباره قوم بنى اسرائيل و سرگردانى آن ها در صحراى سينا به مدت چهل سال مى فرمايد: (أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِى الاَْرْضِ).[2]و معناى ديگر، تكبر و بزرگ منشى و بى اعتنايى است و در كلام امام(عليه السلام) منظور، معناى دوم است.روشن است كه اگر نيازمندان دست حاجت به سوى اغنيا دراز كنند و خود را در برابر آنان ذليل و خوار نمايند از يك سو شخصيت خود را پايمال كرده اند و از سوى ديگر به جاى اين كه به خدا پناه ببرند به غير خدا پناه برده اند و اين نوعى شرك خفى است.به همين دليل در كلام حكيمانه 228 آمده بود: «مَنْ أَتَى غَنِياً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ; كسى كه به سراغ ثروتمندى براى ثروتش برود و در برابر او تواضع كند دو سوم دينش از دست رفته است». و همانگونه كه در آن جا گفتيم ايمان داراى سه ركن است: معرفت قلبى، اقرار زبانى و عمل به اركان دين; كسى كه در برابر چنين ثروتمندى خضوع مى كند در واقع اقرار زبانى به توحيد را با كلمات تملق آميزش درهم شكسته و همچنين خضوعى كه بايد در برابر ذات پاك پروردگار داشته باشد به وسيله خضوع در مقابل اين ثروتمند، به شرك آلوده كرده است. بنابراين، دو ركن از اركان ايمان را بر باد داده هرچند ايمان قلبى او محفوظ مانده باشد.اشتباه نشود، منظور اين نيست كه نيازمندان در برابر اغنيا موضع گيرى كرده و راه خصومت در پيش گيرند و آتش دشمنى و عناد در ميان اين دو گروه برافروخته شود بلكه منظور اين است كه آن ها بزرگ منشى خود را حفظ كنند و اغنيا نيز دربرابر آن ها متواضع باشند و كمك هاى خود را بدون منت در اختيارشان بگذارند.لذا در حديثى مى خوانيم: «ذَكَرَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِى عَبْدِاللَّهِ(عليه السلام) الاَْغْنِياءَ وَ وَقَعَ فِيهِمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) اسْكُتْ فَإِنَّ الْغَنِى إِذَا كَانَ وَصُولاً لِرَحِمِهِ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الاَْجْرَ ضِعْفَينِ لاَِنَّ اللَّهَ يقُولُ وَما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِى تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِى الْغُرُفاتِ آمِنُونَ; مردى نزد امام صادق (عليه السلام) سخن از اغنيا به ميان آورد و درباره آن ها بدگويى كرد. امام(عليه السلام) فرمود: ساكت باش، اگر غنى صله رحم به جا آورد و به برادران دينى خود نيكى كند خداوند اجر او را دو چندان خواهد داد زيرا در قرآن مجيد فرموده: اموال و اولادتان شما را به ما نزديك نمى كند مگر كسى كه ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد كه پاداش آن ها به دليل اعمالشان دو چندان است و در غرفه هاى بهشتى در امنيت خواهند بود».[4]در حالات معصومين(عليهم السلام) نيز مى خوانيم كه به گونه اى به نيازمندان كمك مى كردند كه هرگز شخصيت آن ها درهم نشكند و احساس شرمندگى نكنند.در حديث جالبى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) مى خوانيم كه مردى خدمت امام(عليه السلام) رسيد و اظهار فقر و پريشانى فراوان كرد و اين دو بيت شعر را براى بيان نهايت فقر و درماندگى خود تقديم نمود:لَمْ يَبْقَ لِى شيءٌ يُباعُ بِدِرْهَم *** يَكْفِيكَ مَنظَرُ حالَتى عَن مخبَرىإلاّ بَقايا ماءِ وَجه صُنْتُه *** ألاّ يُباعَ وقَد وجَدتُك مُشتَرىچيزى در بساط من باقى نمانده كه حتى يك درهم ارزش داشته باشد. نگاه به چهره من كافى است و نيازى به خبر دادن نيست.تنها چيزى كه باقى مانده آبرويم است كه آن را هرگز نفروخته ام ولى اكنون تو را مشترى يافتم و مى خواهم به تو بفروشم.امام مجتبى(عليه السلام) وكيل خويش را طلبيد و فرمود: چقدر مال نزد توست؟ عرض كرد: دوازده هزار درهم. فرمود: همه آن را به اين مرد فقير بده، من از او شرمنده ام. عرض كرد: چيزى براى مخارج روزانه نمى ماند. فرمود: آن را به اين مرد فقير بده و حسن ظن به خدا داشته باش، خداوند جبران مى كند.سپس امام(عليه السلام) آن مرد فقير را طلبيد و پول ها را به او داد و اين دو بيت شعر را در جواب اشعارش فرمود:عاجَلْتَنا فأتاك وابِلُ بِرّنا *** طَلاًّ ولو أمهَلْتَنا لم تُمطِرفَخُذِ القَليلَ وكُن كأنَّك لم تَبِع *** ما صُنْتَهُ وكأنّنا لم نَشْتَرىبه سراغ ما آمدى و باران فيض ما به سراغ تو آمد و اگر دير آمده بودى شرمنده مى شديم.با اين حال اين مقدار كم را بگير و چنان باش كه گويى آبرويت را كه محفوظ مى داشتى به ما نفروختى و ما هم از تو چيزى نخريديم.[4]آرى! اين پاسخ از آن عطاى فوق العاده زيباتر بود.[5]*****پی نوشت:[1]. حديد، آيه 7.[2]. مائده، آيه 26.[3]. بحارالانوار، ج 100، ص 2، ح 3.[4]. منتهى الآمال، حالات امام حسن مجتبى(عليه السلام).[5]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب مى گويد: از كسانى كه قبل از سيد رضى اين كلام نورانى را نقل كرده اند ابو طالب مكى در قوت القلوب است سپس در داستانى از خطيب بغدادى در تاريخ بغداد در شرح حالات فتح بن شخرف نقل مى كند كه او بعد از ختم قرآن در يكى از كوه هاى انطاكيه شبى اميرمؤمنان على(عليه السلام) را در خواب ديد و تقاضا كرد كلام خيرى به او تعليم دهد امام(عليه السلام) دست مباركش را باز كرد در آن دو سطر نوشته شده بود و آن اين بود: ما رأيتَ أحسَنَ مِن تَواضُعِ الغنىِّ للفقيرِ يَطلُب ثوابَ اللّهِ، و أحسَنَ مِن ذلِك تَيْهُ الفَقيرِ على الغَنِىِّ ثِقةً باللهِ (كلامى كه شباهت زيادى به گفتار حكيمانه بالا دارد.) نيز از كسانى كه بعد از سيد رضى آن را نقل كرده اند ميدانى در مجمع الامثال است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 289)
امام (ع) فرمود: «مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ- وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ- اتِّكَالًا عَلَى اللَّهِ»:چه خوب است فروتنى ثروتمندان براى نيازمندان به خاطر پاداشى كه نزد خدا مى جويند و بهتر از آن است بى اعتنايى نيازمندان به ثروتمندان به جهت توكّل و اعتماد بر خدا.بى اعتنايى مستمندان بر توانگران، بر ايشان دشوارتر و سخت تر است از فروتنى توانگران نسبت به آنها. از آن رو كه بى اعتنايى ايشان نهايت توكّل به خدا را مى طلبد كه بالاترين درجه، در راه وصول به قرب الهى است و از اين جهت بالاتر و بهتر از فروتنى توانگران است، به دليل فرموده پيامبر (ص): «بالاترين اعمال دشوارترين آنهاست.»
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 487
السادسة و الثمانون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(386) و قال عليه السّلام: ما أحسن تواضع الأغنياء للفقراء طلبا لما عند اللَّه، و أحسن منه تيه الفقراء على الأغنياء اتّكالا على اللَّه. (85188- 85167)
اللغة:(تاه) أي تكبّر- مجمع البحرين.المعنى:ينقسم البشر بالغنا و الفقر إلى طبقتين متفاوتتين متباعدتين، و من هذا الانقسام يتولّد مفاسد اجتماعيّة كثيرة من الظلم و الطغيان و الكبر و العصيان، و من أهمّ مقاصد الانسانيّة و الدينيّة و خصوصا الدّين الاسلامي محو المفارقات و نفي الطبقات و سوق البشر إلى جامعة أخويّة ملؤها المواساة و المساواة، فأشار عليه السّلام إلى أنّ تواضع الغنيّ للفقير ينزله من ترفّعه الناشى عن أثر غناه فيساوي مع الفقير و يتحقق المساواة المطلوبة و يندفع الامتيازات المسمومة، فهو حسن جدّا، و أحسن منه ترفّع الفقير تجاه الغنيّ باتّكاله على اللَّه فيرتفع الامتياز و يحصل المطلوب، و لعلّ كونه أحسن باعتبار أنّ الفقراء أكثر بكثير من الأغنياء فترفّعهم عليهم موجب لحصول مساواة أكثر، فتدبّر.الترجمة:فرمود: چه خوش است فروتني توانگران در برابر بينوايان براى درك ثواب از خداى سبحان، و بهتر از آن ترفّع و مناعت فقيرانست در برابر توانگران باعتماد بر خداوند منّان.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص203
و قال عليه السّلام: ما احسن تواضع الاغنياء للفقراء طلبا لما عند الله، و احسن منه تيه الفقراء على الاغنياء اتكالا على الله سبحانه.«و آن حضرت فرمود: فروتنى توانگران در برابر بينوايان، براى جستجوى آنچه پيش خداوند است چه نيكوست، و نيكوتر از آن بزرگ منشى، بينوايان بر توانگران است براى توكل به خداوند سبحان.»