وَ قَالَ (عليه السلام): الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ.
الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر: دل لوح ديده است، يعنى هر آنچه كه ديده مى بيند در دل ثبت مى گردد.
و فرمود (ع): دل صحيفه ديده است كه هر چه ديده بيند در دل نقش شود.
و آن حضرت فرمود: دل كتاب ديده است.
هماهنگى قلب و چشم (علمى):و درود خدا بر او، فرمود: قلب، كتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشيند).(1)____________________________(1). بابا طاهر رباعيّات ص 7: ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
[و فرمود:] آنچه ديده بيند در دل نشيند.
امام عليه السّلام (در باره انديشيدن) فرموده است:دل مصحف و كراسه ديده است (آنچه ديده مى بيند بايد در صفحه دل نوشت و در آن تأمّل و انديشه نمود و حقّ و باطل و خير و شرّ آنرا معلوم ساخت).
امام(عليه السلام) فرمود: قلب، كتاب چشم است. (و آنچه را انسان با چشم مى بيند و مى آزمايد در قلبش نقش مى بندد).
قلب كتاب چشم است:براى اين كلام حكيمانه دو تفسير مختلف شده است: نخست اينكه «قلب، كتاب چشم است (و آنچه انسان با چشم مى بيند و مى آزمايد در قلبش نقش مى بندد»; (الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ).به اين ترتيب امام(عليه السلام) مى خواهد اهميت علوم تجربى و حقايق زيادى را كه انسان مى تواند با چشم درك كند بيان فرمايد; علوم و حقايق مربوط به اسرار آفرينش، نشانه هاى عظمت خدا، آثار پيشينيان و كتاب ها و نوشته هايى كه از آن ها باقى مانده و درس هاى عبرتى كه انسان در طول عمر خود مى بيند.به يقين قسمت بسيار مهمى از علوم و دانش هاى ما از طريق چشم حاصل مى شود اعم از آنچه مستقيماً با چشم مى بينيم و يا آنچه در آثار گذشتگان مى خوانيم. بنابراين اگر گفته شود قلب، مصحَف و كتاب چشم است سخنى حكيمانه است و گويى چشم به منزله قلمى است كه پيوسته در كتاب قلب مى نويسد و رقم مى زند.تعبيرات ديگرى كه از امام(عليه السلام) نقل شده نيز اين معنا را تأييد مى كند. ازجمله در تعبيرى مى خوانيم: «العين رائد القلب; چشم راهنماى قلب است».[1]در تعبير ديگرى مى فرمايد: «العين بريد القلب; چشم همچون نامه رسان قلب است».[2]مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار تعبير ديگرى از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل كرده است: «سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) بِمَا ذَا يسْتَعَانُ عَلَى غَضِّ الْبَصَرِ فَقَالَ بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ الْمُطَّلِعِ عَلَى سِرِّكَ وَ الْعَينُ جَاسُوسُ الْقَلْبِ وَ بَرِيدُ الْعَقْلِ فَغُضَّ بَصَرَكَ عَمَّا لاَ يلِيقُ بِدِينِكَ وَ يكْرَهُهُ قَلْبُكَ وَ ينْكِرُهُ عَقْلُكَ; از اميرمؤمنان(عليه السلام) سؤال شد كه چگونه انسان مى تواند چشم (از ناروايى ها) بپوشد؟ فرمود: از طريق قرار گرفتن تحت سلطه خداوندى كه مطلع از اسرار توست و چشم، جاسوس قلب است و نامه رسان عقل. چشمت را از آنچه مناسب دين تو نيست و قلب و عقلت آن را انكار مى كند بپوشان».[3]قرآن مجيد نيز مى گويد: «(أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى الاَْبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ); آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دل هايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند; يا گوش هاى شنوايى كه با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چراكه چشم هاى ظاهر، نابينا نمى شود، بلكه دل هايى كه در سينه هاست كور مى شود».[4]اشاره به اين كه اگر چشم باز و بينا داشته باشند و سير در زمين كنند، هم آثار عظمت خدا را مى بينند و هم درس هاى عبرتى را كه از پيشينيان و پايان كار آن ها باقى مانده فرامى گيرند.از سوى ديگر نيز بسيار مى شود كه انسان نگاه هاى هوس آلود مى كند و آثار شوم آن در مصحف قلب نوشته مى شود و منشأ حزن طويل يا انحراف كثير مى گردد و به گفته شاعر:ز دست ديده و دل هر دو فرياد *** كه هرچه ديده بيند دل كند ياد***در تفسير دوم، مفهومى درست مقابل تفسير اوّل مورد توجه قرار گرفته و آن اين كه آنچه در قلب و درون روح انسان باشد در چشمان او نمايان است. در واقع چشم تابلويى است براى اسرار درون; شبيه آن چيزى كه در حكمت 26 آمد كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ; هيچ كس چيزى را در ضمير و درون خود پنهان نمى كند مگر اين كه در سخنان (بى انديشه) او و در رخسارش نمايان مى شود». و اين همان چيزى است كه در ضرب المثل فارسى خود نيز داريم: رنگ رخساره خبر مى دهد از سر ضمير.بنابر اين تعبير، قلب همچون كتاب پرمطلبى است كه مطالب خود را از دريچه چشم بيرون مى فرستد، و از نگاه و ديد افراد، بسيارى از مطالب درونشان را مى توان درك كرد.و به گفته شاعر عرب:إنّ العيونَ لَتُبدِى فى تَقلُّبِها *** ما فِى الضّمائرِ مِن وُدّ ومِنْ حَنَقِچشم ها در گردش خود آشكار مى سازد آنچه در درون، از محبت و عداوت است.و شاعر ديگر مى گويد:تَخْبِرُنى العَينانِ ما القَلْبُ كاتِمٌ *** وَما جَنّ بالبَغضاءِ والنَّظرِ الشَّزْرِچشم ها به من خبر مى دهد آنچه را كه در دل پنهان است; و آنچه از كينه ها و عداوت ها در دل وجود دارد از نگاه هاى غضب آلود كه با گوشه چشم مى شود ظاهر مى گردد.[5]ولى قرائن نشان مى دهد كه معناى اول مناسب تر است. بعضى از شارحان نهج البلاغه احتمال ديگرى نيز داده اند كه مناسب به نظر نمى رسد لذا از ذكر آن خوددارى كرديم[6]. [7]*****پی نوشت:[1]. غررالحكم، ح 667.[2]. همان، ح 668.[3]. بحارالانوار، ج 101، ص 41، ح 52.[4]. حج، آيه 46.[5]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 46.[6]. شرح نهج البلاغه مرحوم شوشترى، ج 4، ص 225.[7]. سند گفتار حكيمانه: تنها موردى كه مرحوم خطيب در مصادر به عنوان منبع ديگرى براى اين كلام حكيمانه نقل مى كند ميدانى در مجمع الامثال است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 291)
امام (ع) فرمود: «الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ»:قلب آدمى دفتر ديده است. مقصود از قلب، نفس و يا ذهن انسان است. كلمه مصحف، را -به اعتبار اين كه هر چه در ذهن نقش ببندد، بازگو مى شود، پس ناگزير بايد حروف عبارت آن را، در لوح خيال و حس بينايى مشاهده كند و آنها را بخواند- استعاره آورده است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 489
التاسعة و الثمانون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(389) و قال عليه السّلام: القلب مصحف البصر. (85214- 85209)
المعنى:البصر آلة إدراك المحسوسات عن المشاهدة، و قد درس الحكماء هذه الالة المصنوعة العجيبة بيد القدرة الالهيّة بما فيها من الطبقات السبعة و الأجهزة المختلفة الصعبة، و لكن لم يصل العلم بعد إلى فهم أنّه كيف يقع الإدراك البصرى و ينطبع ما ينقش في عدسة العين في النفس فيقع الادراك و الحس، فقوله عليه السّلام (القلب مصحف البصر) يحتمل وجهين:1- أنّ القلب صحيفة ينتقش فيه ما يدرك بالبصر، فالادراك البصرى يقع بالقلب و البصر آلة له، فكأنّ البصر قلم يرسم المحسوسات في صحيفة القلب.2- أنّ القلب يؤثر في الادراك البصرى، فتارة يرى الحسن قبيحا، و اخرى يرى القبيح حسنا، كما حكى أنّ الناس يقولون للمجنون: إنّ ليلى لا تحظو من الحسن و الجمال ما تستحقّه هذا العشق و الوله، فيجيب: لا ترونها ببصري حتّى تدركوا جمالها الفائق.الترجمة:فرمود: دل صحيفه ديده است.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص205
و قال عليه السّلام: القلب مصحف البصر. «و فرموده است: دل مصحف ديده است.»
يعنى همان گونه كه چون آدمى در مصحف مى نگرد آنچه را كه در آن است مى خواند هرگاه به دوست خود مى نگرد با ديدن چهره او آنچه را كه در دل اوست مى بيند و مى داند كه در دل او چه محبت يا چه كينه اى است، همان گونه كه با ديدن خط مصحف آنچه را كه خط به آن دلالت مى كند مى فهمد، شاعرى در اين مورد چنين سروده است: «چشمها در گردش خود آنچه از دوستى و كينه را كه در دلهاست آشكار مى سازد.»