جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص288
و قال عليه السّلام: ما المجاهد الشهيد فى سبيل الله باعظم اجرا ممن قدر فعفّ، لكاد العفيف ان يكون ملكا من الملائكة. «و آن حضرت فرمود: پيكاركننده كشته شده در راه خدا از لحاظ پاداش بزرگتر از كسى نيست كه (به انجام دادن حرام) توانا باشد و پارسايى ورزد، و چنان است كه گويى پارسا فرشته اى از فرشتگان است.»
ابن ابى الحديد در شرح اين سخن چنين آورده است: سخن درباره پارسايى و پاكدامنى پيش از اين گذشت كه بر چند نوع است، پارسايى دست، پارسايى زبان و پارسايى شهوت جنسى كه اين يكى از همه برتر است و در حديث مرفوع آمده است: «هر كس عاشق شود و عشق خود را نهان دارد و پاكدامنى ورزد و بر آن حال بميرد شهيد مرده است و به بهشت در مى آيد.»
و از جمله سخنان حكمت آميز سليمان بن داود عليه السّلام اين است آن كس كه به هواى خود چيره شود دليرتر و استوارتر از كسى است كه به تنهايى شهرى را مى گشايد.
ابن ابى الحديد سپس داستانهايى درباره عفت و پاكدامنى آورده است و به اشعارى در اين مورد استشهاد كرده است كه به ترجمه يكى دو مورد بسنده مى شود.
يكى از خوارج پوشيده از حجاج به خانه يكى از همكيشان خود وارد شد، ميزبان براى انجام دادن كارهاى خود به سفرى رفت و به همسر خود گفت: اى گندم گون تو را در مورد اين ميهمان خود به انجام دادن خير و نيكى سفارش مى كنم، و آن زن از زيباترين مردم بود. چون ميزبان پس از يك ماه از سفر برگشت به زن گفت: ميهمان تو چگونه بود؟ گفت: كورى او را از هر كارى باز داشته بود، و ميهمان در آن مدت پلكهاى خود را بر هم نهاده بود و نه به آن زن نگريسته بود و نه به چيزى از خانه و اسباب آن تا همسرش از سفر برگشته بود.
زنى از زنان پارساى قريش بر در خانه خويش رفت تا آن را ببندد و سر برهنه بود، مردى بيگانه او را ديد، آن زن به خانه برگشت و موهاى خود را كه از بهترين موها بود تراشيد و چون در آن باره از او پرسيدند، گفت: من مويى را كه نامحرم ديده است بر سر خود باقى نمى گذارم.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص289
توبة بن حميّر يك بار از ليلى اخيلية كام خواست، ليلى را سخت از او كراهيت آمد و در پاسخ تقاضاى او چنين سرود: چه بسيار نيازمند كه گفتيمش نياز خود را آشكار مساز كه تا هنگامى كه زنده باشى براى برآوردن آن راهى نيست، ما را صاحبى است كه سزاوار نيست او را خيانت كنيم تو هم همسر و دوست زنى ديگرى.
محمد بن عبد الله بن طاهر به پسرانش مى گفت: عشق بورزيد تا ظريف شويد و در همان حال پاكدامنى كنيد تا شريف شويد.
سليمان بن داود عليه السّلام فرموده است: اى بنى اسرائيل شما را به دو چيز سفارش مى كنم كه هر كس آن دو را انجام دهد رستگار مى شود، به درون خود چيزى جز حلال وارد مسازيد -چيزى جز حلال مخوريد- و از دهان خود به جز سخن پسنديده بيرون مياوريد.
جابر گويد: از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه به كعب بن عجرة مى فرمود: «گوشتى كه از حرام روييده باشد به بهشت درنمى آيد كه آتش آن را سزاوارتر است.»
حذيفة بن اليمان در حديثى مرفوع گويد: به روز قيامت گروهى مى آيند كه حسنات ايشان همچون كوههاست ولى خداوند آنها را چون گردى پراكنده مى سازد و سپس فرمان داده مى شود آنان را به دوزخ برند، گفته شد: اى رسول خدا آنان را براى ما توصيف فرماى. فرمود: آنان نماز و روزه را انجام مى دهند و بخشى از شب را به گرفتن ساز و برگ - عبادت- مى گذرانند ولى همين كه حرام بر ايشان عرضه مى شود بر آن هجوم مى برند.