ضرورت ازدواج در زمان حاضر
۲۷ بهمن ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماعدر شرایط کنونی جامعه و با توجه به توسعه ارتباطات و تهاجم فرهنگی رسانه ها، می توان امر ازدواج را از اهم واجبات به شمار آورد؛ زیرا متأسفانه لغزشگاه های فراوانی بر سر راه جوانان کشورمان ایجاد گردیده است، به طوری که در این شرایط واقعاً «در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است». براین اساس اگر جوانی احساس کند قادر به کنترل غرایز جنسی خود نیست، امر ازدواج بر او واجب است و به طور طبیعی طبق فتوای فقها، این جوان راهی جز مبادرت به ازدواج ندارد. به عبارت دیگر فرصتی برای تصمیم گیری در این زمینه نیست که بگوید من باید فکر کنم که آیا خوب است ازدواج کنم یا نه؟
اگر جوانی احساس کند قادر به کنترل غرایز جنسی خود نیست، امر ازدواج بر او واجب است.
با این مقدمه می توان گفت برای بخش زیادی از جوانان جامعه ی ما، ازدواج واحب است. البته نباید به گناه و خطا افتادن را صرفاً در مسائل جنسی و گناهان کبیره دانست؛ زیرا تأثیر منفی مجرد ماندن جوانان وغلیان شهوت در وجود ایشان موجب می شود با حالات ناشی از این مسأله در واجباتشان خللی ایجاد شود. مثلاً جوشش غریزه ی جنسی، توفیق کسب علم و یا عبادتی با حضور قلب را به او نمی دهد و گاه در پی سرخوردگی ها و بیم به گناه افتادن، از روابط اجتماعی خود می کاهد و رفته رفته تأثیرات روانی این رفتار، موجب عصبی شدن و تند خویی او می گردد.
از تأثیرات جانبی ناشی از این مسأله می توان بی میلی به کار و فعالیت به درس و مطالعه و بی میلی به معاشرت و مصاحبت با همسالان، اقوام و دوستان نام برد. هر چند موارد یاد شده از گناهان به شمار نمی آید، اما این ناهنجاری ها مقدمات گناهانی را در انسان بوجود می آورد.
باید خاطر نشان ساخت که سوابق دینی، مذهبی، تقوا و رشد فکری ما نمی تواند همیشه نگاهدارنده ما از لغزش ها باشد. هر چند تقوا در شرایط معمولی مانع از لغزش انسان ها می شود، ولی در شرایط بحرانی کنونی که میدان لغزش ها بسیار گسترده شده است، نه تنها تقوا، چه با عصمت هم توانایی مقاومت در مقابل وسوسه های شیطانی را ندارد. چنانکه در قرآن به این نکته صریحاً اشاره شده است:
- حضرت یوسف (ع) که از معصومین و پیامبران الهی است و از درجه خلوص و عبادت بسیار بالایی برخوردار است و با اینکه وسوسه های شیطانی در انبیاء راه ندارد و حضرت یوسف (ع) از امتحانی بزرگ سرافراز و موفق بیرون آمد وبه همگان اثبات شد او جوانی عفیف و پاک است، اما هنگامی که زلیخا در آن محفل زنانه به ملامتگران خویش اعلام می کند هر چند یوسف (ع) دفعه قبل به خواهش من تن در نداد ولی من آخر او را وادار به این گناه می کنم، حضرت یوسف (ع) در پاسخ به او نمی گوید تو توانایی چنین کاری نداری و من امتحانم را با سربلندی پشت سرگذاشتم؛ زیرا من معصوم هستم، بلکه از حضرت حق می خواهد برای رهایی از چنگ حیله های زلیخا زندان را نصیبش گرداند. می فرماید: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه این ها مرا به سوی آن می خوانند؛ و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من بازنگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود. (یوسف، 33) یعنی حضرت یوسف (ع) از پیش آمدن صحنه ای دیگر مانند صحنه پیشین احساس هراس و نگرانی می کند؛ زیرا در چنین شرایطی معلوم نیست بتواند در مقابل آتش شهوت از خود مقاومت نشان دهد.
- نقل کرده اند از مقدس اردبیلی پرسیدند: اگر در خانه ای بین شما و خانمی خلوتی ایجاد شد چه می کنید؟ مقدس اردبیلی گفت: من به خدا پناه می برم که چنین امتحانی را به سرم نیاورد.
- در روایت آمده است: پیامبر (ص) به همه زنان سلام می کردند در حالی که برای حضرت علی (ع) که از زمره اصحاب جوان پیامبر بودند ناخوشایند بود به زنان جوان سلام کنند. حضرت می فرمودند: می ترسم صدای ایشان دلم را بلرزاند و آنچه از بدی برایم به وجود می آید بیش از ثوابی باشد که کسب می کنم! از این مطلب می توان به اهمیت موضوع بیش از پیش پی برد. هر چند امیرمؤمنان (ص) عصمت کبری دارند، ولی باید به گونه ای رفتار کنند که الگوی همگان باشند، وانگهی آن دختر جوان معصوم نیست و ممکن است دچار لغزش شود.
انسان در شرایط کنونی به طریق اولی نمی تواند به گذشته خویش اطمینان کند و تکیه داشته باشد و با خود بگوید با وجود این ماهواره ها، وسایل ارتباط جمعی، تلفن های تصویری و ... من دچار لغزش نمی شوم!
کلام حضرت یوسف (ع) که فرمود: «و ما أبری نفسی أن النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی» (یوسف، 53) هشداری تکان دهنده برای همه جوانان عزیز است.
این کلام را زمانی حضرت یوسف (ع) بیان می کند که معصومیت و بی گناهی او بر همگان ثابت شده است و عزیز مصر و زنان ملامتگر مصری و دوستان یوسف (ع) در زندان به پاکی و صداقت و عفت یوسف اذعان دارند. یعنی ای کسانی که به پاکی من اقرار و اذعان دارید، با این وجود من نفس اماره خود را تبرئه نمی کنم. نفس من مرا به بدی دعوت می کند و اگر نجات یافتم فقط به دلیل رحمت و نظر لطف او بود.
اگر جوانی توفیق حفاظت از نفس خود را داشته است، نشانه رحمت خداوند است و بدیهی است که برای ما زمانی تداوم می یابد که بر اساس قاعده لطف و رحمت او حرکت کنیم و پیش برویم. خلاصه مطلب اینکه با احساس وجوب ازدواج دیگر منعی در اصل قضیه نداشته باشیم.
از این رو بر اساس آیه 32 سوره نور بر همگان لازم است تا شرایط ازدواج جوانان را فراهم نمایند.
منبع: کتاب مطلع مهر، دکتر بانکی