فضایل حضرت زهرا (س): تولد حضرت زهرا (سلام الله عليها)
۰۶ اسفند ۱۳۹۳ 0
... و پيوسته خديجه در اين حالت بود تا آن كه ولادت جناب فاطمه (سلام الله عليها) نزديك شد. چون درد زاييدن را در خود احساس كرد، به سوى زنان قريش و فرزندان هاشم كس فرستاد كه نزد او حاضر شوند. ايشان در جواب او فرستادند كه : فرمان ما نبردى و قبول قول ما نكردى و زن يتيم ابوطالب شدى كه فقير است و مالى ندارد، و ما به اين سبب به خانه تو نمى آييم و متوجه امور تو نمى شويم .
خديجه چون پيغام ايشان را شنيد بسيار اندوهناك گرديد. در اين حالت ناگاه ديد كه چهار زن گندمگون بلند بالا نزد او حاضر شده و به زنان بنى هاشم شبيه بودند. خديجه از ديدن ايشان بترسيد، پس يكى از ايشان گفت : مترس اى خديجه ! كه ما رسولان پروردگاريم به سوى تو، و ما ظهيران توييم ، منم ساره زوجه ابراهيم خليل ، و دوم آسيه دختر مزاحم است كه رفيق تو و زن شوهر تو خواهد بود در بهشت ، و سوم مريم دختر عمران است ، و چهارم كلثوم خواهر موسى بن عمران است ، حق تعالى ما را فرستاده است كه در وقت ولادت نزد تو باشيم ، و تو را بر اين حالت معاونت نماييم . پس يكى از ايشان در جانب راست خديجه نشست ، و ديگرى در جانب چپ و سوم در پيش رو و چهارم در پشت سر.
پس فاطمه (سلام الله عليها) پاك و پاكيزه فرود آمد، و چون به زمين رسيد، نور او ساطع گرديد، به مرتبه اى كه خانه هاى مكه را روشن گردانيد و در مشرق و مغرب زمين موضعى نماند، مگر آن كه از آن نور روشن شد و ده نفر از حوارالعين به آن خانه در آمدند، و هر يك ابريقى و تشتى از بهشت در دست داشتند، و ابريقهاى ايشان مملو بود از آب كوثر. پس آن زنى كه در پيش روى خديجه نشسته بود، جناب فاطمه (سلام الله عليها) را برداشت و به آب كوثر غسل داد و دو جامه سفيدى بيرون آورد كه از شير سفيدتر و از مشك و عنبر خوشبوى تر بود، و فاطمه را در يك جامه پيچيد، و جامه ديگر را مقنعه او گردانيد. پس او را به سخن درآورد. فاطمه گفت : اشهد ان لا اله الا الله ، و ان ابى رسول الله سيد الانبياء، و ان بعلى سيد الاوصياء، و ولدى سادة الاسباط؛ گواهى مى دهم به يگانگى خدا و به آن كه پدرم رسول خدا بهترين پيغمبران است ، و شوهرم بهترين اوصياى پيغمبران است ، و فرزندانم بهترين فرزند زاده هاى پيغمبرانند)).
پس بر هر يك از آنان سلام كرد و هر يك را به نام ايشان خواند، پس آن زنان شادى كردند، و حوريان بهشت خندان شدند، و يكديگر را بشارت دادند و اهل آسمانها يكديگر را بشارت دادند به ولادت آن سيده زنان عالميان ، در آسمان نور روشنى هويدا شد كه پيش تر چنان نورى نديده بودند. پس آن زنان مقدسه با خديجه خطاب كردند و گفتند: بگير اين دختر را، كه طاهر و مطهر است و پاكيزه و بابركت است ، حق تعالى بركت داده است او را و نسل او را.
پس خديجه او را گرفت . شاد و خوشحال پستان در دهانش گذاشت . پس فاطمه در روزى آن قدر نمو مى كرد كه اطفال ديگر در ماهى نمو كنند و در ماهى آن قدر نمو مى كرد كه اطفال ديگر در سال نمو كنند(1).
(1) امالى شيخ صدوق ، ص 475.
منبع:۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزيزى