فضایل حضرت زهرا (س): زهد فاطمه
۱۱ اسفند ۱۳۹۳ 0
سلمان مى گويد: روزى ديدم حضرت زهرا (سلام الله عليها) براى خروج از خانه به خود پارچه اى كشيده ، پشمى و كهنه ، كه دوازده جاى آن وصله شده بود. من از شدت ناراحتى گريستم و گفتم : دختر كسرى و قيصر در حريرند و دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در چادر شبى پشمينه و كهنه ، آن هم با اين همه وصله .
آن گاه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) به نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رفت و عرضه داشت :
- پدر جان ! سلمان از چادر وصله خورده من در شگفت است ، در حالى كه به خدا سوگند پنج سال است من در خانه على به سر مى برم و از مال دنيا تنها پوست گوسفندى داريم كه روزها شترمان را بر آن علوفه مى خورانيم و شبها خود به روى آن مى خوابيم و بالش ما پوستى است كه از ليف خرما پر شده است .
روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر زهرا(سلام الله عليها) وارد شد و حالش را پرسيد. جواب داد: حالم اين گونه است كه مى نگريد؛
- با عبايى زندگى مى كنيم كه نصف آن زير انداز ماست و بر روى آن مى نشينيم و نصف ديگر آن روانداز ماست كه بر روى خود مى كشيم.(1)
(1)بحارالاءنوار، ج 43، ص 88.
منبع:۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزيزى