حق همسایه

حق همسایه

۱۶ اسفند ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماع
آيا تا به حال، از دست همسايه ناراحت شده ايد؟
يا به عكس، همسايه از شما رنجيده و دلخور شده است؟
علت چيست؟ و ... چگونه مي توان از آن پيشگيري كرد و راه همزيستي و حسن معاشرت با همسايگان چيست؟
اين مسأله گاهي به نشناختن «حقوق» همسايه مربوط مي شود، گاهي هم ريشه در رعايت نكردن آن دارد. ببينيم در دستورالعملهاي مكتب، چه نكاتي وجود دارد؟

سايه همسايه

آيا دو همسايه، تنها در «سايه» شريكند و نزديك به هم؟ يا حق و حقوق و حدّ و حدودي هم وجود دارد؟
بعضي مي گويند: «چهار ديواري، اختياري». اما اين سخن. نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را ديوارهاي خانه ها از هم جدا مي كند و هر كس وارد محدوده خانه و زندگي خويش مي شود، اما زندگي اجتماعي، افراد جامعه را به صورت اعضاي يك «خانواده» درمي آورد، كه پيوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاون اند و نيازهاي متقابل به يكديگر دارند. از اين رو، سايه هر كدام از دو همسايه، بايد آرام بخش ديگري باشد و هر يك زير سايه همسايه خود، احساس «امنيّت»، «آسودگي» و «اعتماد» كنند. اين چيزي است كه دستورهاي معاشرتي و اخلاقي اسلام بر آن تأكيد اكيد دارد.
در متون ديني چيزي به نام «حسن الجوار» يا «تعهد الجيران» و ... ديده مي شود، يعني رسيدگي و سركشي به همسايگان و داشتن رفتاري نيك با آنان و هم آزار نرساندن به همسايه و صبوري و تحمل 
سايه هر كدام از دو همسايه، بايد آرام بخش ديگري باشد و هر يك زير سايه همسايه خود، احساس «امنيّت»، «آسودگي» و «اعتماد» كنند.
نسبت به آنچه از ناملايمات، از آن ناحيه سر مي زند. همچنان كه خود شما نيز از همسايه تان توقع داريد سازگاري نشان دهند و با اندك چيزي عصباني نشوند و پرخاش نكنند، خودتان نيز در معرض همين خواسته و انتظار از سوي همسايگانيد.
هر چه روحيه ديني و اخوّت اسلامي ميان افراد جامعه حاكم باشد، به همان اندازه رابطه ها نزديكتر و صميمي تر و فاصله ها كمتر و كمتر مي شود و دو همسايه، بازوي يكديگر مي شوند و در غم و شادي و راحت و رنج، شريك هم مي گردند. برعكس آن در جوامع غربي و اروپايي و غرب زده است، كه هر چه علايق مذهبي كمرنگ تر و ضعيف تر باشد، زندگيها حالت سردي و كسالت بار مي يابد و به زندگي غربيها شبيه مي شود، كه نه تنها يك ديوار، بلكه ديوارهاي متعددي ميان دو همسايه و دو هم محل، يا كساني كه در يك خيابان يا يك و مجتمع مسكوني به سر مي برند، پديد مي آيد و همسايه از حال و روزگار همسايه بغلي يا طبقه بالا يا پايين يا خانه روبه رويي بي خبر است.
راستي ... اين گونه زيستن، انساني و اسلامي است؟ پس جايگاه عواطف اجتماعي كجاست؟
همسايه كيست؟
وظيفه ما نسبت به او چيست؟
و حدّ و حريم همسايگي تا كجاست؟...
اميرالمؤمنين(ع): پيش از سفر، از همسفر بپرس و پيش از خانه، از همسايه! 
همسايگي و حسن همجواري
«حسن همجواري» تنها يك اصطلاح سياسي در ارتباط ميان كشورها نيست، و تنها كاربرد بين المللي ندارد. ميان اهل يك محل، يا در روابط دو همسايه نيز مطرح است. داشتن بهترين خانه، اما با همسايه اي بد و ناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشيار، در جايي خانه مي خرند كه محلش خوب و همسايگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه، يا بايد خانه را عوض كنند، يا عمري در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسايه در خريدن و ساختن خانه، مغازه و محل كار، نشانه خردمندي است.
پيشواي نخستين ما، در نامه اي كه به فرزندش امام حسن مجتبي(ع) به عنوان توصيه هايي از پدري دنياديده و باتجربه مي نويسد، از جمله مي فرمايد:
«سَلْ عَنِ الرّفيق قَبْلَ الطّريقِ وَ عَنِ الجارِ قبلَ الّدار»(1)
پيش از سفر، از همسفر بپرس و پيش از خانه، از همسايه!
آري ... «بسا كس اند، از اين همرهانِ «آري» كوي،
كه دل به وسوسه راه ديگري دارند.
بسا كس اند، كه جايي موافقانِ رهند،
كه خود، نه جاي هماهنگي است و همراهي است.
بدين سبب،نخست بايد آيين همرهي دانست!»
همسايه خوب داشتن، نعمتي ارزشمند است و همسايه خوب بودن، محبت آور و رفيق ساز است. هميشه دلها متوجه جايي مي شود كه دوستي و نيكي از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا كه شهدِ خير باشد، افراد هم گرد مي آيند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محيط هم آباد مي گردد. نقش رفتار نيك در همسايگي و در ايجاد تجمعهاي پرشكوه و الفتهاي 
اجتماعي فراوان است. حضرت علي(ع) مي فرمايد: آنكه همسايگي اش نيكو باشد، همسايگانش روزافزون مي شوند.«مَنْ حَسُنَ جِواره كَثُرَ جيرانُه»(2).
در حديث ديگري از امام صادق(ع) آمده است:
«حُسنُ الجوار يَعْمُرُ الدّيارَ و يَزيدُ فيِ الأعمار»(3).
«خوش همسايگي»، هم آبادييها را آبادان مي سازد و هم عمرها را مي افزايد!
در اين دو حديث، هم به بازده عمراني و اجتماعي سلوك شايسته در همسايگي اشاره شده، هم به منافع شخصي و بهداشتِ رواني. البته در پاداشهاي اخروي آن احاديث فراواني نقل شده است.(4)

توصيه به «حسن جوار»

حضرت امير(ع)، پس از آنكه از دست شقي ترين افراد كوردل و كج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصاياي ارزشمندي خطاب به فرزندان و پيروانش فرمود كه بخشي از آنها هم به حقوق همسايه مربوط مي شود؛
«اللّه َ اللّه َ في جيرانكم، فاِنّها وَصيَّةُ نَبيّكُم، ما زالَ يوصي بِهِم حتّي ظَنَّنا انّه سيورّثهم»(5).
اين سفارش علي(ع) در واپسين لحظات عمر است كه فرمود:
خداي را، خداي را، در باره همسايگانتان، كه اين وصيت پيامبر شماست. پيامبر خدا همواره نسبت به همسايگان سفارش مي فرمود، تا حدي كه گمان كرديم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
امام صادق(ع) نيز در سخني فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسايگي خوب با مردم».(6) اگر به دستور مكتب، رفتار بزرگوارانه و شايسته با همسايگان داشته باشيم، دوستيها را جلب مي كند و افراد در مشكلات و گرفتاريها و نيازهاي متقابل، با بهره گيري از اين تكيه گاه، مي توانند از قوت 
اگر بخواهيم روابط از هم نگسلد، بايد صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدي را با بدي دادن و در زشتيها مقابله به مثل كردن، نشانِ حقارت روح و دون همتي است.
گاهي هم بايد جور همسايه را كشيد. اين شرط همسايگي خوب است. «حسن جوار» تنها به اين نيست كه اذيت و رنجي به همسايه نرسانيم. گاهي تحمل سختيها و ناملايماتي كه از سوي او برايمان پيش مي آيد، مصداق اين «حسن همجواري» است. اگر بخواهيم روابط از هم نگسلد، بايد صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدي را با بدي دادن و در زشتيها مقابله به مثل كردن، نشانِ حقارت روح و دون همتي است. به علاوه اين كار از همه برمي آيد. گذشت و تحمل است كه اراده و ايمان و بزرگواري مي طلبد.
در عالم رفاقت، شراكت، دوستي، ازدواج و همسري، همسفري، محيط كار و ... نيز بايد گاهي «سنگ زيرين آسيا» بود، نه كم ظرفيت و بي طاقت.
امام كاظم(ع) فرمود: حسن جوار و همسايه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نيست، بلكه آن است كه بر اذيت همسايه صبور و بردبار باشي: «لَيْسَ حُسْنُ الجَوارِ كفُّ الأذي وَ لكنَّ حُسْنَ الجوارِ صَبرُكَ عَلَي الأذي»(7)
روشن است كه اين گونه حديثها هرگز مجوز «همسايه آزاري» نيست. اگر توصيه به بردباري نسبت به آزار همسايه شده، بيش از آن و اكيدتر و شديدتر، سفارش به خوش رفتاري و نرساندن آسيب و آزار به همسايگان شده است. مزاحمت براي همسايه، از بدترين رفتارهاي اجتماعي است.

آخرين مرز

در هر چيزي حدّ و مرز و حريمي وجود دارد. وقتي از اندازه گذشت، صفحه برمي گردد و اوضاع، به گونه اي ديگر مي شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفريني همسايه نيز اين گونه است. گاهي مزاحمت به حدي مي رسد كه پايان خط است و حريمها و حرمتها ديگر فرومي ريزد، چون خودِ همسايه مردم آزار، حريم نگه نداشته است.
در تاريخ است كه مردي خدمت پيامبر رسيد و از آزار همسايه اش شكايت كرد. حضرت فرمود: برو و تحمل كن. بار دوم 
امام كاظم(ع) فرمود: حسن جوار و همسايه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نيست، بلكه آن است كه بر اذيت همسايه صبور و بردبار باشي.
كه به شكوه آمد و ناليد، پيامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسايه به اوج رسيد و خارج از مرز تحمل. وقتي براي سومين بار، شكايت از همسايه كرد، حضرت رسول چنين راهنمايي و سفارش كرد: «روز جمعه، وقتي مردم به سوي نماز جمعه مي روند، تو وسايل و اسباب و اثاث خويش را بيرون بريز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان كه به نماز مي روند، اين صحنه را ببينند. وقتي علت را مي پرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نيز چنان كرد. همسايه مردم آزار (كه آبروي خود را در خطر ديد) بي درنگ به سوي او شتافت و ملتمسانه از او خواست كه وسايلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پيمان بست كه ديگر آن گونه رفتار نكند.(8) 
اين نتيجه بي پروايي و قدرنشناسي نسبت به لطف ها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاكار مدارا مي كند، ولي ... «چون كه از حدّ بگذري، رسوا كند». از حلم و بردباري ديگران نبايد سوءاستفاده كرد و نجابت و بزرگواري ديگران را نبايد به حساب ضعف يا بي عرضگي آنان گذاشت.

حدّ و حقّ همسايه

محدوده رعايت حقوق همسايگان و داشتن رفتار شايسته، تنها به همسايه دست راست و چپ خانه منحصر نمي شود و تنها به پرهيز از آزار هم خلاصه نمي گردد.
سركشي، رسيدگي، احوالپرسي، رفت و آمد، مساعدت و ياري، عيادت، انفاق و صدقه، رفع نياز، همدردي و ... از جمله اموري است كه بر عهده هر همسايه است و اينها نشانه فتوت و جوانمردي است. پيشواي جوانمردان، 
از حلم و بردباري ديگران نبايد سوءاستفاده كرد و نجابت و بزرگواري ديگران را نبايد به حساب ضعف يا بي عرضگي آنان گذاشت.
علي بن ابي طالب(ع) فرمود: «مِنَ المُرَّوةِ تَعَهُّدُ الجيرانِ»(9). رسيدگي به همسايگان از مروت و جوانمردي است. حضرت امام باقر(ع) نيز در بيان صفات و خصال شيعه و پيروان و رهروان خط اهل بيت، يكي هم همين را دانسته و فرموده است:
«وَ التّعاهُدُ لِلجيرانِ مِنَ الفُقَراءِ وَ اَهْلِ المَسْكَنَةِ و الغارِمينَ وَ الأيتام ...»(10)
از نشانه هاي پيروان ما، رسيدگي به همسايگان نيازمند و تهيدست و بدهكاران و يتيمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدان مي تواند آسوده و با شكم سير بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالي كه در همسايگانش محرومان تهيدست، يتيمان بي سرپرست، گرسنگان بينوا و بدهكارانِ درمانده باشند و او بتواند گِرِهي بگشايد، اما بي تفاوت باشد؟ اينجاست كه كلام نوراني پيامبر خدا، بر تارك تاريخ مي درخشد كه فرمود: هر كس سير بخوابد، در حالي كه همسايه مسلمانش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است. «ما آمَنَ بي مَنْ باتَ شَبْعانا وَ جارُهُ المسِلُمُ جايعٌ»(11) آري، مسلماني به عمل است، نه به ادعا و شعار!
اين حقوق و رعايتها به تعبير احاديث، تا مرز چهل همسايه از هر طرف است. امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل مي كند كه فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسايه محسوب مي شود.(12)
امام باقر(ع) نيز فرمود:
«حَدُّ الجوارِ اَرْبَعوُنَ دارا مِنْ كُلِّ جانبٍ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ و مِن خَلفِه و عَنْ يَمينِهِ وَ عن شِمالهِ»(13). كه مضمونش همان حدّ و حريم همسايگي تا چهل خانه از چهار طرف است.
اگر اين حق و حدّ و حريم كه اسلام بيان كرده است، مسؤولانه شناخته و رعايت شود، در جامعه اسلامي نيازمند و گرفتار و بينوايان بي سرپرست و رنجديدگانِ دست از همه جا كوتاه و آبرومنداني كه صورت خود را با سيلي سرخ نگه مي دارند يافت نخواهد شد. سخن را در اين بخش، با كلامي از محدّث بزرگوار، مرحوم «شيخ عباس قمي» به پايان مي بريم، كه چنين نوشته است:
«... در زمينه معاشرت نيكو با همسايه، حديث بسيار است و «حسن جوار» هم تنها پرهيز از همسايه آزاري نيست. بلكه تحمل جفا و ناملايمات همسايه هم از آن جمله است. همچنين از امور مربوط به «خوش همسايگي»، ابتدا كردن به سلام، عيادت در هنگام بيماري، تسليت و تعزيت گفتن در سوگها و مصيبتها، تبريك و تهنيت گفتن در شاديها و اعياد، چشم پوشي از لغزشها، سرك نكشيدن به رازها و امور پنهاني همسايه، مضايقه نكردن از كمكهايي كه مورد نياز او است، حتي اگر مي خواهد چوبي (و تيرآهني) بر ديوارت بگذارد، يا ناوداني را بر خانه تو بگذارد و از اين گونه امور ... مضايقه نكني و سخت نگيري ...»
________________________________________
1- نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه 31. 
2- غررالحكم (چاپ دانشگاه)، ج7، ص49. 
3- كافي، كليني، ج1، ص667، احاديث 8، 10 و 7. 
4- در اصول كافي، ج2 (عربي) باب «حق الجوار»، همچنين در سفينة البحار، واژه «جور» ملاحظه شود 
5- نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه 47، خطاب به امام حسن و امام حسين(ع). 
6- كافي، ج2، ص635. 
7- همان، ص667. 
8- سفينة البحار، ج1، ص191 (واژه جار)، كافي، ج2، ص668. 
9- غررالحكم، (چاپ دانشگاه)، ج7، ص49. 
10- كافي، ج2، ص74. 
11- سفينة البحار، ج1، ص192. 
12- كافي، ج2، ص669، باب «حدّ الجوار». 
13- همان. 
 
برگرفته از : 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث