زندگى مورچه از نظر امام على علیه السلام
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامعلى (ع) در نهج البلاغه مى فرمايد:
انظروا الى النّملة في صغر جثّتها و لطافة هيئتها لا تكاد تنال بلحظ البصر و لا بمستدرك الفكر، كيف دبّت على أرضها و صبّت على رزقها.
در كار مورچه دقيق شويد، ببينيد اين حيوان به اين كوچكى چه جور در روى زمين تكاپو مى كند و دنبال روزى خود مى رود. عشق و الهامى او را هدايت مى كند كه با نقشه و حساب، روزى خود را تهيّه مى كند و آن را نگهدارى مى كند.
- دانشمندان حيوان شناس كه در اين زمينه مطالعاتى كرده اند مى گويند بعضى از مورچه ها در بعض صحارى هستند كه براى تهيّه روزى خود به پيدا كردن دانه ها قناعت نمى كنند، بلكه مزارعى ترتيب مى دهند و قارچ در آن مى كارند و به مصرف غذايى خود مى رسانند. و عجيبتر اينكه مى گويند يك دسته از مورچگان بعضى حشرات را اهلى مى كنند. همان طورى كه انسان، اسب و گاو و گوسفند را اهلى كرده و از شير آنها استفاده مى كند، مورچگان هم از يك شيره شيرينى كه از اين حشرات مى دوشند استفاده مى كنند.
تنقل الحبّة إلى حجرها و تعدّها في مستقرّها، تجمع فى حرّها لبردها، و فى وردها لصدرها.دانه را به لانه خود مى برد و آن را در جاى مناسبى كه فاسد نشود جا مى دهد، جايى كه رطوبت آن را فاسد نكند، وحتّى آن را مىشكافد كه سبز نشود و نرويد.
- باز دانشمندان حشره شناس گفته اند يك طايفه از مورچگان هستند كه داراى زندگانى اجتماعى منظّمى هستند و هر دسته وظيفهاى دارند كه بايد انجام دهند. يك دسته كارگرند كه دانه جمع مى كنند و به لانه مى آورند تا در زمستان سايرين از آن استفاده كنند. براى اين منظور، حجره هايى مخصوص آسياب تعبيه كرده اند و در آن حجره ها مورچگان مخصوص ديگرى هستند كه داراى فكهاى بزرگ و قوى هستند، دانه ها را در آنجا آسياب مى كنند و براى غذاى سايرين آماده مى سازند.
و لو فكّرت في مجارى أكلها، و في علوها و سفلها، و ما فى الجوف من شراسيف بطنها، و ما في الرّأس من عينها و اذنها،لقضيت من خلقها عجبا، و لقيت من وصفها تعبا.و اگر تفكّر كنى و مطالعه نمايى در مجارى غذاى اين حيوان كوچك كه چگونه غذا مى خورد و غذا را فرو مىبرد و آنها را هم هضم مى كند و دفع مى نمايد، اگر شكمش را در نظر بگيرى و اينكه چگونه ضلعها و دنده ها براى آن جثّه صغير ساخته شده، و اگر دستگاه ديد و دستگاه شنيدش كه در سرش قرار دارد، اگر در همه اينها دقيق شوى و كاملًا مطّلع شوى كه چگونه است، حيرت بر حيرتت مىافزايد؛ به قدرى است كه به زحمت مىتوان توصيف كرد (كتابها را پر مى كند، سالها بايد رنج برد و مطالعه كرد).
- امروز دانشمندانى در اين زمينه مطالعاتى كرده اند، صدها نفر تمام عمر خود را در اطراف همين موضوع به آخر رسانده اند، كتابها نوشته اند، تعبها و رنجها كشيده اند و خبرهاى عجيب براى ما آورده اند، مخصوصاً مسائلى كه مربوط به فهم و شعور و تفاهم بين افراد مورچگان است از عجيبترين مسائلى است كه قرع سمع مى كند.
در قرآن كريم قضيّه عجيبى از تفاهم مورچگان در داستان سليمان نقل مىكند.در آن سوره كه به نام سوره نمل (سوره مورچه) است مى فرمايد:
حَتّى إذا أتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرونَ. فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ اوْزِعْنى أنْ أشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أنْعَمْتَ عَلَىَّ وَ عَلى والِدَىَّ وَ أنْ أعْمَلَ صالِحاً تَرْضيهُ وَ أدْخِلْني بِرَحْمَتِكَ فى عِبادِكَ الصّالحِينَ «نمل/18و19».
سليمان و سپاهيانش به وادى مورچگان رسيدند. در اين وقت مورچهاى مورچگان را مخاطب قرار داد و گفت: اى مورچگان! به پناهگاه هاى خود داخل شويد، مبادا سليمان و سپاهيانش شما را لگدمال كنند؛ اينها نمى فهمند و توجّهى به شما ندارند.سليمان كه متوجّه اين خطاب مورچه شد از گفته اين مورچه لبخندى زد و گفت:
خدايا! مرا توفيق ده كه نعمتهاى تو را كه به من و پدر و مادرم عنايت كردهاى شكر كنم و كار شايستهاى كه موافق رضاى تو باشد انجام دهم. خدايا! به كرم و رحمت خود مرا از بندگان صالح خودت قرار بده.
امير المؤمنين (ع) در آن جمله ها فرمود:«و ما فى الرّأس من عينها و اذنها». اشاره مى كند كه دستگاه ديد و شنيد اين حيوان در سر اوست.
- امروز هم دانشمندان در تحقيقات خود به اينجا رسيده اند كه اين حيوان به وسيله شاخكهايى كه در سر دارد خبر مىدهد و خبر مىگيرد.در آخر سخن خود مى فرمايد:
و لو ضربت في مذاهب فكرك لتبلغ غاياته ما دلتك الدّلالة إلّا على أنّ فاطر النّملة هو فاطر النّخلة لدقيق تفصيل كلّ شىء و غامض اختلاف كلّ حىّ، و ما الجليل و اللّطيف، و الثّقيل و الخفيف، و القوىّ و الضّعيف في خلقه إلّا سواء « نهج البلاغه، خطبه 227.».اگر در راههاى فكر و انديشه سير كنى تا به نتيجه برسى، جز اين دستگيرت نخواهد شد كه خالق مورچه كوچك و خالق درخت تناور خرما يك قدرت است. همان نظام دقيقى كه در اين به كار رفته در آن به كار رفته است. در مقابل قدرت خلّاقيّت او كوچك و بزرگ، سبك و سنگين، قوى و ضعيف برابرند.
به هر حال، قرآن كريم در عين اينكه مى فرمايد خداوند از هر ظاهرى ظاهرتر است بلكه ظاهر واقعى اوست، «همه عالم به نور اوست پيدا»، در عين حال به واسطه اينكه ساختمان فكرى بشر طورى است كه معمولًا اشياء را به كمك نقطه مقابل مى شناسد، خداوند را از طريق تجلّياتش و مظاهرش كه افول و غروب دارند، گاهى هستند و گاهى نيستند، نورهايى هستند هماغوش با ظلمت، حياتهايى هستند مقرون و همريسمان با مرگ، به بشر مى شناساند. اينكه قرآن اين همه به حيات و آثار حيات و تجلّيات حيات و شؤون حيات تذكّر مى دهد براى همين منظور است.
منبع: مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج3، ص131