شعر چراغ دیده عباد (ولادت امام سجاد علیه السلام)
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0ز شوق، اهل نظر میدوند بر در و بام
زكات حُسن ستانند تا ز ماه صيام
ز نور ديده در و بامها چراغان است
براى مقدم اين ماه، آفتاب غلام
مه مبارك رخسار ميمنتْ مقدم
مه سعادتْ آغاز مغفرتْ انجام
چه ماه؟ آن كه برد حسن حيرت افزايش
ز كار، دست و دل خلق روزگار تمام
زند به چرخ شكر خنده گاه از گل صبح
كشد به خاك گه از ناز حُسن، طرّه شام
به رويش از شب قدر است عنبرين خالى
كه باشد از دل و جانش هزار ماه، غلام
از اين جهت شب قدر است نام او كه بود
چو روز روشن از او قدر اهل بيت كرام
چنان عزيز، كه خلق از رعايت ادبش
كنند خنده چو گل بىصدا در اين ايّام
زهى مبارك ماهى، كه بسته است كمر
پى نجات گنه پيشگان ز خاص و ز عام
همين براى اميد سياهرويان بس
كه نور تابدش از ماه نو ز جبهه شام
عجب خجسته هلالى، كه با كمال شرف
دو تا نموده قد و مىكند به خلق سلام
هلال نيست، بود خيل روزهداران را
براى صيد غزالان فيض، حلقه دام
نه ماه نو، كه ز تأثير باد نوروزى
گلى است از چمن فيض، ناشكفته تمام
بود به اين همه قدر و كمال، اين مه نو
غلام حلقه به گوشى كه شد هلالش نام
غلام حلقه به گوش كه؟ بر گزيده حق
كه بود سال درازش تمام ماه صيام
چراغ ديده عُبّاد، حضرت سجّاد
كه آفتاب چو مه نور از او نمايد وام
ز ذكر واقعه كربلا نياسودى
دلش كه مقرى تسبيح ناله بود مدام
ز تندباد جلال خدا تن زارش
چو موج قلزم رحمت هميشه بىآرام
چو خوشه، زرد، ولى دانهكش ضعيفان را
چو گل، شكسته، وليكن شكفته روى مدام
غريب، ليك وطن سايهاش غريبان را
يتيم، ليك پدر ز التفات بر ايتام
ز حلم كرده به هم يار، جرم و بخشش را
به علم داده جدايى، حلال را ز حرام
چو چشم خويش، كف او مدام در ريزش
چو بحر همّت خود، دل هميشه بىآرام
فگنده بار علايق ز خويش، تا كه كشد
به خانه فقرا، آب و نان به دوش مدام
ز بس خضوع، شدى آب در نماز، اگر
براى سجده نبودى ضرور هفت اندام
عدوى او كه دماغش ز دود جهل پر است
به حشر كى رسدش بوى مغفرت به مشام؟
سخن رسيد به سر منزل دعا واعظ
عنان بكش كه نه اين راه را بود انجام
قلم مناز به بازوى خود، كه ممكن نيست
رسد به پايه قدرش كمند طول كلام
غرض از اين همه، اظهار بندگى است مرا
وگرنه من كيم آن قدر كو، و مدح كدام؟
سزاى درگه او نيست تحفهيى در كف
مرا به غير دعا، و السلام و الاكرام
بود به جيب مكان، تا چو مهر صفحه خاك
بود به دست زمان، تا چو سبحه شهر صيام
برد به خاك درش سجده، جبهه عالم
كند به ذكر خوشش دور، سبحه ايّام
شاعر:واعظ قزوينى
منابع:
(1)ديوان واعظ قزوينى، با تصحيح و مقدّمه دكتر سيد حسن سادات ناصرى، مطبوعاتى علمى، 1359 ه. ش، تهران، ص 499.
(2)مناقب و مراثى اهل بيت عليهم السلام،احمد احمدى بيرجندى، مشهد:آستان قدس رضوى،1384 صص:120-123