اهميت غريزه جنسی در اسلام
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماعبیان آیت الله مظاهری درباره اهميت غريزه جنسی در اسلام
غريزه جنسى غير از غرائز ديگر است. غرایز دیگر وقتى طوفانى و شعله ور شوند انسان را بىچاره می كنند، اما غريزه جنسى طور ديگرى است و به اندازه اى جداى از ساير غرائز است كه حضرت يوسف با آن مقامش از زليخا فرار كرد تا توانست از او رهايى پيدا كند. به قول قرآن شريف اگر عصمت يوسف نبود، اگر آن اراده ى قوى يوسف نبود او هم می رفت.
«ولقد همّت به و همّ بها لولا أن رأى برهان ربّه»؛1 اين يوسف با اين اراده وقتى گرفتار زنها شد، آنها به جاى اينكه ترنج را ببرند دست خود را بريدند همه فريفته يوسف شدند و به او عشق ورزيدند و او توانست در اين صحنه هم پيروز شود.
يك جمله دارم كه اين جمله را می خواهم جوانها هميشه در مغزشان داشته باشند. می خواهم اين آيه قرآن را پدر و مادرها هميشه در ذهنشان داشته باشند. می فرمايد:
«و الّا تصرف عنى كيدهنّ أصبُ اليهن و أكن من الجاهلين»2 خدايا! اگر تو لطف و عنايت نكرده بودى من هم رفته بودم و تمايل به زنها پيدا كرده بودم و بيچاره شده بودم، «اكن من الجاهلين». معنى جهل در اينجا يعنى غلبه غريزه بر عقل. قرآن شريف جهالت را بسيارى از جاها از جمله در آيات توبه استعمال كرده و به معناى طغيان غريزه، غلبه غريزه بر عقل گرفته است. و در اين آيه بنابر آنچه از زبان يوسف نقل می كند يوسف می گويد: خدايا! تو عنايت كردى، تو كمك كردى، تو لطف كردى تا من توانستم بر غريزه ى جنسى غلبه پيدا كنم.
اين دو آيه اى كه مربوط به حضرت يوسف بود به ما می گويد غريزه ى جنسى جداى از غرائز ديگر است. يك حساب خاصى بايد روى آن باز كنى. اصولًا اسلام راجع به غريزه ى جنسى يك حساب خاصى باز كرده است و آن اين است كه بايد آن را دفع كرد نه رفع كرد. لذا اول می گويد نگاه شهوت آميز به يكديگر نكنيد. اين دفع است نه رفع. براى اينكه غريزه جنسى طوفانى و طغيانى نشود می گويد: نگاه شهوت آميز نكن، حرام است، گناه است، بدبختت می كند. زيرا ممكن است يك نگاه به بيچارگی ها برسد و آن عشقى كه از سرطان بدتر است برايت پيدا شود.
بعد هم راجع به خانم می گويد از نظر گفتار، از نظر لباس، از نظر كردار، از نظر تماس با نامحرم بسيار مواظب باش. همه و همه به اندازه ضرورت باشد.
خانم! قرآن می گويد اگر با نامحرم می خواهى حرف بزنى به اندازه ى ضرورت، اگر به مغازه می روى به اندازه ى ضرورت، اگر به كوچه می روى مواظب چادرت باش. حتى چادر رنگى نباشد، جذاب نباشد. كفشهايت جالب نباشد. طرز راه رفتنت جالب نباشد. براى اينكه اگر چادرت جالب شد ظلم است و ظلمش بزرگ است، زيرا تحريك شهوت می كند. اگر جوانى تحريك شد جلو غريزه ى جنسى را گرفتن بسيار مشكل است.
از همه اينها پى می بريم كه اين غريزه ى جنسى يك حساب جداگانه اى دارد و به جوانها، به پدر و مادرها می گويد اين جوان شكوفائيش از هجده سال تا بيست و هشت سال است و بعد از آن زن به دردش نمی خورد، شوهر به درد او نمی خورد. در اين ده سال است كه می تواند لذت جنسى ببرد. بعد از آن دردسر است.
و اتفاقاً جامعه به اين جا كشيده شده است كه آن ده سال شكوفائى مربوط به غريزه ى جنسى را نديده می گيرد. و می دانى که همه عقده هاى حقارت كه جنايت آور است از اين جا سر چشمه می گيرد! می دانى كه همه بی نشاطی ها، همه دل مردگی ها، همه غم و غصه ها از اين جا سر چشمه می گيرد! خانم! آقا! جوان عزيزم! اسلام بهتر از من و تو می داند.
_____________________
پی نوشت:
1. سوره يوسف آيه 24. ترجمه: آن زن (از فرط ميل با آنكه از يوسف جواب رد و امتناع شنيد) باز در وصل او اصرار كرد و اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق نگبان يوسف نبود (او هم به ميل طبيعى اهتمام می كرد).
2. سوره يوسف آيه 33. ترجمه: اگر تو حيله اينان (به لطف و عنايت) از من دفع شر نفرمائى به آنها ميل كرده از اهل جهالت (و شقاوت) گردم.
منبع: اخلاق در خانه، برگرفته از بیانات آیت الله حسین مظاهری