فساد از نظر احادیث

فساد از نظر احادیث

۳۰ خرداد ۱۳۹۴ 0 معارف

 

 

 

آنچه توده مردم را فاسد مى كند

 1ـ گناه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 لم تَظهَرِ الفاحِشَةُ في قَومٍ قَطُّ حتّى يُعلِنُوا بها إلاّ فَشا فيهِمُ الطاعونُ و الأوجاعُ التي لم تَكُن مَضَت في أسلافِهِم الذينَ مَضَوا .
فحشا و زشت كارى هرگز در ميان مردمى شايع نشد، مگر اين كه طاعون و دردها و بيماريهايى كه در ميان گذشتگان آنها سابقه نداشته است، در بين آنان شيوع يافت.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 إنّ المَعصيَةَ إذا عَمِلَ بها العَبدُ سِرّا لم تَضُرَّ إلاّ عامِلَها ، و إذا عَمِلَ بها عَلانِيَةً و لم يُغَيَّرْ علَيهِ أضَرَّت بالعامَّةِ .
 گناه را هرگاه بنده پنهانى مرتكب شود به كسى جز صاحب آن زيانى نمى زند و هرگاه آشكارا انجامش دهد و مردم او را منع نكنند، آن گناه به عموم مردم آسيب خواهد رساند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنّ اللّه َ لا يُعَذِّبُ العامَّةَ بِعَمَلِ الخاصَّةِ حتّى يَرَوُا المُنكَرَ بينَ ظَهرانيهِم و هُم قادِرُونَ على أن يُنكِروهُ ، فإذا فَعَلُوا ذلكَ عَذَّبَ اللّه ُ العامَّةَ و الخاصَّةَ .
خداوند عموم مردم را به كيفر گناه عدّه اى خاص عذاب نمى دهد، مگر آن كه زشت كارى را در ميان خود ببينند و بتوانند از آن جلوگيرى كنند و نكنند. در اين صورت ، خداوند عام و خاصّ را عذاب مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ما تَرَكَ قَومٌ الجِهادَ إلاّ عَمَّهُمُ اللّه ُ بالعَذابِ
 هيچ مردمى جهاد را ترك نكردند، مگر اين كه خداوند همه آنان را عذاب كرد.

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «و از آنان كسى است كه به او ايمان نمى آورد»(یونس،40) ـ فرمود :

 فَهُم أعداءُ محمّدٍ و آلِ محمّدٍ مِن بَعدِهِ «و رَبُّكَ أعْلَـمُ بِـالمُفسِـدِيـنَ»  و الفَسـادُ : المَعصيَةُ للّه ِِ و لرسولِهِ .
آنان دشمنان محمّد و خاندان محمّدند كه پس از او هستند. «و پروردگارت به تباهكاران داناتر است» منظور از تباهكارى، نافرمانى از خدا و رسول اوست.

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از آيه «و در زمين پس از اصلاح آن، فساد مكنيد»(اعراف،56) ـ فرمود :

إنَّ الأرضَ كانَت فاسِدَةً فَأصلَحَها اللّه ُ عَزَّ و جلَّ بِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله فقالَ : «و لا تُفْسِدُوا في الأرضِ بعدَ إِصْلاحِها» .
 زمين فاسد شده بود و خداوند عزّ و جلّ به وسيله پيامبر خود صلى الله عليه و آله آن را اصلاح كرد و آن گاه فرمود: «و در زمين پس از اصلاح آن، فساد مكنيد».

امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به سؤالات محمّد بن سنان ـ فرمود :

حَرَّمَ اللّه ُ قَتلَ النفسِ لِعِلَّةِ فَسادِ الخَلقِ في تَحليلِهِ لو أحَلَّ ، و فَنائهِم ، و فَسادِ التَّدبيرِ ··· و حَرَّمَ اللّه ُ تعالَى الزِّنا لِما فيهِ مِن الفَسادِ مِن قَتلِ الأنفُسِ ، و ذَهابِ الأنسابِ ، و تَركِ التَّربيَةِ للأطفالِ ، و فَسادِ المَواريثِ ، و ما أشبَهَ ذلكَ مِن وُجوهِ الفَسادِ و حَرَّمَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ قَذفَ المُحصَناتِ لِما فِيه مِن فَسادِ الأنسابِ ، و نَفيِ الوَلَدِ ، و إبطالِ المَواريثِ ، و تَركِ التَّربيَةِ ، و ذَهابِ المَعارِفِ ، و ما فيهِ مِن الكبائرِ و العِلَلِ التي تُؤَدِّي إلَى فَسادِ الخَلقِ···
 خداوند قتل نفْس را حرام فرمود؛ زيرا در حلال كردن آن، اگر حلال مى شد، فساد مردمان و نابودى آنان بود و بر هم خوردن نظم و نظام جامعه···خداوند متعال زنا را حرام فرمود؛ زيرا مفاسدى چون قتل نفْس و از بين رفتن نَسبها و ترك تربيت كودكان و به هم خوردن مسئله ارث و ميراث و مفاسدى از اين قبيل در پى داردخداوند عزّ و جلّ تهمت زدن به زنان پاكدامن را حرام فرمود؛ زيرا موجب از بين رفتن نسبها و انكار فرزند و به هم خوردن وضع ارث و ميراث و ترك تربيت [كودك] و از ميان رفتن شناختها و ديگر گناهان بزرگ و عواملى است كه به تباهى مردم مى انجامند··· .

2 ـ اختلاف

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ما اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِيِّها إلاّ ظَهَرَ أهلُ باطِلِها على أهلِ حَقِّها .
هيچ امّتى پس از پيامبر خود دچار اختلاف نشد، مگر اين كه باطل گرايان آن امّت بر حق گرايانش چيره شدند.

امام على عليه السلام :

و أيمُ اللّه ِ ، ما اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِيِّها إلاّ ظَهَرَ باطِلُها على حَقِّها إلاّ ما شاءَ اللّه ُ .
 سوگند به خدا كه هيچ امّتى پس از پيامبر خود دچار اختلاف نشد، جز آن كه باطل آن بر حقّ آن چيره گشت مگر اين كه خدا نخواست.

امام على عليه السلام ـ آنجا كه از چيره شدن سپاه معاويه به ياران خود خبر مى دهد ـ فرمود:

إنّي و اللّه ِ لَأظُنُّ أنَّ هؤلاءِ القَومَ سَيُدالُونَ مِنكُم باجتِماعِهِم على باطِلِهِم ، و تَفَرُّقِكُم عن حَقِّكُم ، و بِمَعصِيَتِكُم إمامَكُم في الحَقِّ ، و طاعَتِهِم إمامَهُم في الباطِلِ ، و بِأدائهِمُ الأمانَةَ إلى صاحِبِهِم و خيانَتِكُم ، و بصَلاحِهِم في بِلادِهِم و فَسادِكُم .
سوگند به خدا كه گمان مى كنم اين جماعت بزودى بر شما چيره شوند؛ زيرا آنان بر باطل خود همداستانند و شما با آنكه بر حقّيد پراكنده و نا همدل. شما از پيشواى حقّ خود نافرمانى مى كنيد و آنها از پيشواى باطل خويش فرمان مى برند. آنان نسبت به پيشواى خود امانتدارند و شما خيانتكار. آنان در سرزمينشان درستكارند، حال آنكه شما فساد و تباهى مى آفرينيد.

3-برابرى در مراتب

امام على عليه السلام :

 لا يَزالُ الناسُ بخَيرٍ ما تَفاوَتُوا ، فإذا استَوَوا هَلَكُوا .
 مردم تا زمانى كه [در جايگاه هاى اجتماعى ]گونه گون باشند پيوسته در خير و خوبى به سر خواهند برد و هرگاه برابر شوند نابود گردند.

4 ـ محروميت از حق

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

كيفَ يُقَدِّسُ اللّه ُ قَوما لا يُؤخَذُ لِضَعيفِهِم مِن شَديدِهِم ؟ ! .
چگونه خداوند ، پاك و پاكيزه گرداند مردمى را كه حقّ ناتوان آنها از زورمندشان گرفته نمى شود؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لن تُقَدَّسَ اُمّةٌ لا يُؤخَذُ للضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِن القَوِيِّ غيرَ مُتَعتَعٍ .
هرگز پاك و پاكيزه (سعادتمند) نگردد آن امّتى، كه حقّ ناتوان بدون ترس و لرز از قدرتمند گرفته نشود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ اللّه َ لا يُقَدِّسُ اُمّةً لا يَأخُذُ الضَّعيفُ حَقَّهُ مِن القَويِّ و هو غيرُ مُتَعتَعٍ .
خداوند ، پاك و پاكيزه نگرداند آن امّتى را كه ناتوان، بدون ترس و لرز، حقّ خود را از زورمند نگيرد.

امام على عليه السلام ـ پس از آنكه به خلافت رسيد به سران لشكر ـ فرمود:

أمّا بَعدُ ، فإنَّما أهلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم أنَّهُم مَنَعُوا الناسَ الحَقَّ فَاشتَرَوهُ ، و أخَذُوهُم بِالباطِلِ فَاقتَدَوهُ .
امّا بعد، پيشينيان شما در حقيقت به اين سبب به هلاكت درافتادند كه مردم را از حقّ [خود ]محروم كردند و آنان هم [به ناچار] آن را خريدند و آنان را به راه نادرستى و باطل سوق دادند و مردم هم[ناگزير]از باطل پيروى كردند.

نقش فساد زبدگان جامعه در فساد توده مردم

امام على عليه السلام :

قِوامُ الدِّينِ و الدنيا بأربَعةٍ: عالِمٍ مُستَعمِلٍ عِلمَهُ ، و جاهِلٍ لا يَستَنكِفُ أن يَتَعلَّمَ ، و جَوادٍ لا يَبخَلُ بمَعروفِهِ ، و فَقيرٍ لا يَبيعُ آخِرَتَهُ بدُنياهُ ، فإذا ضَيَّعَ العالِمُ عِلمَهُ استَنكَفَ الجاهِلُ أن يَتَعَلَّمَ ، و إذا بَخِلَ الغَنيُّ بمَعروفِهِ باعَ الفَقيرُ آخِرَتَهُ بدُنياهُ .
 استوارى دين و دنيا به وجود چهار كس است: عالِمى كه علم خويش را به كار بندد، نادانى كه از علم آموختن ننگ نداشته باشد، بخشنده اى كه در بخشش خود بخل نورزد و نادارى كه آخرتش را به دنيايش نفروشد؛ زيرا هرگاه عالِم علم خود را فرو گذارد [و به كار نبندد]، نادان از آموختن علم سر باز زند و هرگاه توانگر از بذل و بخشش بخل ورزد، نادار آخرت خود را به دنيايش بفروشد.

امام على عليه السلام :

 قِوامُ الدنيا بأربَعةٍ : بعالِمٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِهِ ، و بغَنِيٍّ باذِلٍ لِمَعروفِهِ ، و بجاهِلٍ لا يَتكَبَّرُ أن يَتَعلَّمَ ، و بفَقيرٍ لا يَبيعُ آخِرَتَهُ بدنيا غيرِهِ ، و إذا عَطَّلَ العالِمُ عِلمَهُ ، و أمسَكَ الغَنيُّ مَعروفَهُ ، و تَكَبَّرَ الجاهِلُ أن يَتَعلَّمَ ، و باعَ الفَقيرُ آخِرَتَهُ بدنيا غَيرِهِ ، فَعَلَيهِمُ الثُّبورُ .
 قوام دنيا به وجود چهار كس است: به عالِمى كه علم خود را به كار بندد، به توانگرى كه بخشش كند، به نادانى كه تكبّر مانع علم آموختن او نشود و به تهيدستى كه آخرتش را براى دنياى ديگرى نفروشد. هرگاه عالِم علمش را به كار نبندد و توانگر از بخشش خوددارى كند و جاهل از آموختن تكبّر ورزد و تهيدست آخرت خود را براى دنياى ديگرى بفروشد، پس هلاكت بر آنان باد.

بحار الأنوار : امام على عليه السلام فرمود :

قِوامُ الدِّينِ بأربَعةٍ : بعالِمٍ ناطِقٍ مُستَعمِلٍ لَهُ ، و بغنيٍّ لا يَبخَلُ بفَضلِهِ على أهلِ دِينِ اللّه ِ ، و بفَقيرٍ لا يَبيعُ آخِرَتَهُ بدُنياهُ، و بجاهِلٍ لا يَتكَبَّرُ عن طَلَبِ العِلمِ، فإذا كَتَمَ العالِمُ عِلمَهُ، و بَخِلَ الغَنيُّ بمالِهِ، و باعَ الفَقيرُ آخِرَتَهُ بدُنياهُ، و استَكبَرَ الجاهِلُ عن طَلَبِ العِلمِ، رَجَعَتِ الدنيا إلى وَرائها القَهقَرى. فلا تَغُرَّنَّكُم كَثرَةُ المَساجِدِ ، و أجسادُ قَومٍ مُختَلِفَةٍ. قيلَ: يا أميرَ المؤمنينَ، كيفَ العَيشُ في ذلكَ الزَّمانِ ؟ فقالَ : خالِطوهُم بالبَرّانِيَّةِ ـ يَعني في الظاهِرِ ـ و خالِفُوهُم في الباطِنِ ··· .
استوارى دين به چهار كس است: به عالِمى كه بگويد و به گفته خود عمل كند، به ثروتمندى كه از احسان خود به پيروان دين خدا دريغ نورزد، به تهيدستى كه آخرتش را به دنيايش نفروشد و به نادانى كه از آموختنِ دانش تكبّر نورزد. پس، هرگاه عالِم علم خود را پنهان بدارد و ثروتمند در مال خود بخل ورزد و تهيدست آخرتش را به دنيايش بفروشد و نادان از تحصيل دانش استنكاف ورزد، دنيا به قهقرا برگردد. بنا بر اين، فراوانى مسجدها و پيكرهاى گوناگون و پراكنده مردمان شما را نفريبد. عرض شد: اى امير مؤمنان! در آن زمان چگونه بايد زيست؟ فرمود: به ظاهر با آنان بياميزيد و در باطن بر خلاف آنان باشيد.

امام على عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از احوال عامّه مردم ـ فرمود:

إنّما هي مِن فَسادِ الخاصَّةِ ، و إنّما الخاصَّةُ لَيُقَسَّمُونَ على خَمسٍ : العُلَماءُ و هُمُ الأدِلاّءُ علَى اللّه ، و الزُّهّادُ و هُمُ الطريقُ إلَى اللّه ِ ، و التُّجّارُ و هُم اُمَناءُ اللّه ِ ، و الغُزاةُ و هُم أنصارُ دِينِ اللّه ِ ، و الحُكّامُ و هُم رُعاةُ خَلقِ اللّه ِ فإذا كانَ العالِمُ طَمّاعا و للمالِ جَمّاعا فَبِمَن يُستَدَلُّ ؟ ! و إذا كانَ الزاهِدُ راغِبا و لِما في أيدِي الناسِ طالِبا فَبِمَن يُقتَدى ؟ ! و إذا كانَ التاجِرُ خائنا و للزكاةِ مانِعا فَبِمَن يُستَوثَقُ ؟ ! و إذا كانَ الغازِي مُرائيا و للكَسبِ ناظِرا فَبِمَن يُذَبُّ عَنِ المسلمينَ ؟ ! و إذا كانَ الحاكِمُ ظالِما و في الأحكامِ جائرا فَبِمَن يُنصَرُ المَظلومُ علَى الظالِمِ ؟ ! فو اللّه ِ ما أتلَفَ الناسَ إلاّ العُلَماءُ الطَّمّاعُونَ ، و الزُّهَّادُ الراغِبونَ ، و التُّجّارُ الخائنونَ ، و الغُزاةُ المُراؤونَ ، و الحُكّامُ الجائرُونَ ، و سَيَعلَمُ الذينَ ظَلَمُوا أيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ .
فساد توده مردم، ناشى از فساد خواصّ است. خواصّ به پنج گروه تقسيم مى شوند: عالمان كه راهنمايانِ به سوى خدايند، پارسايان كه راه منتهى به خدايند، بازرگانان كه اُمناى خدايند، رزمندگان كه ياوران دين خدايند و زمام داران كه سرپرستان خلق خدايند. پس، اگر عالم، طمّاع و مال اندوز باشد، ديگر از چه كسى بايد راهنمايى خواست و اگر پارسا، به دنيا و آنچه مردم دارند راغب باشد، ديگر به چه كس اقتدا شود و اگر بازرگان خيانت پيشه باشد و زكات ندهد، به چه كسى مى توان اطمينان و اعتماد كرد و اگر رزمنده خودنما باشد و چشم به كسب مال و ثروت داشته باشد، ديگر به وسيله چه كسى از مسلمانان دفاع شود و اگر زمامدار ستمگر باشد و در احكام و فرامينْ ستم و بى عدالتى روا دارد، ديگر به وسيله چه كسى دادِ ستمديده از ستمگر گرفته شود؟ سوگند به خدا كه مردم را نابود نكرد مگر عالمان طمعكار و پارسايان دنيا خواه و بازرگانان خيانت پيشه و رزمندگان رياكار و زمام داران ستمگر. «و بزودى كسانى كه ستم كرده اند، بدانند كه به كدام بازگشتگاه بر خواهند گشت».

مفسدان در قرآن 

۱ ـفرعون

إنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأرْضِ وَ جَعَلَ أهْلَها شِيَعا يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» .(قصص : ۴)
«همانا فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت، طبقه اى از آنان را زبون مى داشت: پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را [براى بهره كشى ]زنده مى گذاشت. همانا او از مفسدان بود».

۲ ـ قارون

إنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إنَّ اللّه َ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ * وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللّه ُ الدَّارَ الاْخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أحْسِنْ كَما أحْسَنَ اللّه ُ إلَيْكَ و لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأرْضِ إنَّ اللّه َ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ» . (قصص : ۷۶ ، ۷۷.)
«قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد و از گنجينه ها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه نيرومندى سنگين مى آمد، آن گاه كه قوم وى بدو گفتند: سرمستى مكن كه خدا سرمستان را دوست نمى دارد. و با آنچه خدايت داده است سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و همچنان كه خدا به تو نيكى كرد، نيكى كن و در زمين فساد مجوى كه خدا مفسدان را دوست نمى دارد».

۳ ـ بنی إسرائيلَ

«وَ قَضَيْنا إِلَى بَنِي إسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوَّا كَبِيرا» (اسراء : ۴)
«و در كتاب آسمانى [شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دوبار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعاً به سركشى بسيار بزرگى بر خواهيد خاست».
 
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّه ِ مَغْلُولَةٌ ... كُلَّما أَوْقَدُوا نارا لِلْحَرْبِ أطْفَأَها اللّه ُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأرْضِ فَسادا وَ اللّه ُ لا يُحِبُّ المُفْسِدِينَ» (مائدة : ۶۴)
«و يهود گفتند: دست خدا بسته است ... هر بار كه آتش جنگى را برافروختند خدا آن را خاموش ساخت. و در زمين براى فساد مى كوشند و خدا مفسدان را دوست نمى دارد».

۴ ـ قوم هود

«أ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إرَمَ ذاتِ الْعِمادِ * الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ * وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ * وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأوْتادِ * الَّذِينَ طَغَوا فِي الْبِلادِ * فَأَكْثَرُوا فِيها الْفَسادَ» (فجر:۶ ـ 12)
«مگر ندانسته اى كه پروردگارت با عاد چه كرد؟ با عمارتهاى ستون دارِ اِرم كه مانندشان در شهرها ساخته نشده بود؟ و با ثمود، همانان كه در درّهْ تخته سنگها را مى بريدند؟ و با فرعون، صاحب خرگاهها (بناهاى بلند)؟ همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند و در آنها بسيار تبهكارى كردند؟».

۵ ـ قوم صالح

«وَ اذْكُرُوا إذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأكُمْ فِي الأرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُورا وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتا فَاذْكُرُوا آلاءَ اللّه ِ و لا تَعْثَوْا فِي الْأرْضِ مُفْسِدينَ» (.اعراف : ۷۴)
«و به ياد آوريد هنگامى را كه شما را پس از [قوم ]عاد جانشينان [آنان] گردانيد و در زمين به شما جاى [مناسب ]داد. در دشتهاى آن [براى خود] كاخهايى اختيار مى كرديد و از كوهها خانه هايى [زمستانى ]مى تراشيديد. پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد و در زمين سر به فساد بر مداريد».

۶ ـقوم شعیب

«وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزَانَ بِالقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»(هود : ۸۵)
«و اى قوم من! پيمانه و ترازو را به داد، تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين سر به فساد برمداريد».

۷ ـقوم لوط

«أ ئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إلاَّ أنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللّه ِ إنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ * قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ»(عنكبوت : ۲۹ ، ۳۰)

«آيا شما با مردها در مى آميزيد و راه [توالد و تناسل ]را قطع مى كنيد و در باشگاههاى خود پليد كارى مى كنيد؟ و[لى ]پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مى گويى عذاب خدا را بر ما بياور. [لوط ]گفت: پروردگارا! مرا بر قوم فساد كار غالب گردان».

۸ ـشورشگر علیه پیشوای دادگر

«إنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأرْضِ فَسادَا أنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأ َرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ »(مائدة : ۳۳)
«سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او مى جنگند و در زمين به فساد مى كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از سرزمين تبعيد گردند . اين، رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت».

۹ ـ  پادشاه

«قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أعِزَّةَ أهْلِها أذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ» (نمل : ۳۴)
«[ملكه] گفت: پادشاهان چون به شهرى درآيند آن را تباه و عزيزانش را خوار مى گردانند. روش آنها چنين است».
خصال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :
صِنفانِ مِن اُمَّتي إذا صَلُحا صَلُحَت اُمَّتي ، و إذا فَسَدا فَسَدَت اُمَّتي ، قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، و مَن هُما ؟ قالَ : الفُقَهاءُ و الاُمَراءُ .
دو گروه از امّت من هستند كه اگر آنها درست شوند امّتم درست شود و اگر آنها فاسد گردند امّتم فاسد گردد. عرض شد: اى رسول خدا! آن دو گروه كدامند؟ فرمود: فقيهان و زمام داران.
 
امام على عليه السلام :
إذا مَلَكَ الأراذِلُ هَلَكَ الأفاضِلُ 
هرگاه فرومايگان زمامدار شوند، گران مايگان نابود گردند.
 
امام على عليه السلام :
إذا استَولَى اللِّئامُ اضطُهِدَ الكِرامُ . 
هرگاه مردمان فرومايه استيلا يابند، به بزرگواران زورگويى و ستم مى شود .

10 ـ منافق

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
إنَّ أخوَفَ ما أخافُ علَيكُم بَعدي كُلُّ مُنافِقٍ عَليمِ اللِّسانِ .
يشترين چيزى كه بعد از رفتنم براى شما از آن بيم دارم، وجود منافق زبان باز است.

11 ـ اسرافكار

امام على عليه السلام :
 مِن الفَسادِ (المَفسَدَةِ) إضاعَةُ الزادِ ، و مَفسَدَةُ المَعادِ .
ضايع ساختن ره توشه و تباه كردن معاد، از جمله موارد فساد (اسرافكارى) است.
امام رضا عليه السلام :
مِن الفَسادِ قَطعُ الدِّرهَمِ و الدِّينارِ و طَرحُ النَّوى .
 از جمله فساد (اسراف) است شكستن درهم و دينار [سالم براى مصرفى ديگر] و دور انداختن هسته ميوه.

12-كسى كه پيوند خويشاوندى را ببُرد

«فَهَلْ عَسَيْتُمْ إنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أرْحامَكُمْ» . (محمّد : ۲۲)

«پس [اى منافقان!] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا ]برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد ]در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد؟».
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّه ِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أمَرَ اللّه ُ بِهِ أنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» . (رعد : ۲۵)
«و كسانى كه پيمان خدا را، پس از بستن آن، مى شكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده است مى گسلند و در زمين فساد مى كنند، برايشان لعنت است و بد فرجامى آن سرا».

13-الساحرُ

«فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسَى ألْقُوا ما أنْتُمْ مُلْقُونَ * فَلَمَّا ألْقَوا قالَ مُوسَى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إنَّ اللّه َ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللّه َ لا يُصْلِحُ عَمَلَ المُفْسِدِينَ» (يونس : ۸۰ ، ۸۱)
«و چون جادوگران آمدند، موسى به آنان گفت: بيندازيد آنچه را مى اندازيد. پس، چون افكندند، موسى گفت: آنچه را شما به ميان آورديد جادوست. بزودى خدا آن را باطل خواهد كرد. همانا، خدا كار مفسدان را به سامان نمى آورد».

14- دزد

«قالُوا تَاللّه ِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ  فِي الْأرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ» . (یوسف،73)

«گفتند: به خدا سوگند، شما خوب مى دانيد كه ما نيامده ايم در اين سرزمين فساد كنيم  و ما دزد نبوده ايم».

۱۵ ـ كسى كه به خواستگار متديّن و با اخلاق جواب ردّ بدهد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إذا جاءَكُم مَن تَرضَونَ خُلُقَهُ و دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ «إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتنَةٌ في الأَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ» 
هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مى پسنديد به خواستگارى نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه «اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد».
امام باقر عليه السلام ( ـ در پاسخ به سؤال از ازدواج ـ )
 مَن خَطَبَ إلَيكُم فَرَضِيتُم دِينَهُ و أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ «إلاّ تَفعَلُوهُ تَكُنْ فِتنَةٌ فِي الأَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ» .
فرمود: هرگاه كسى از دختر شما خواستگارى كرد و ديندارى و امانتدارى او را پسنديديد، به او همسر دهيد كه «اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگى در روى زمين پديد آيد».

جايز نبودن اصلاح مردم به قيمت تباهى خود

امام على عليه السلام ـ در توبيخ برخى ياران خود ـ فرمود:

إنّكُم و اللّه ِ لَكَثيرٌ في الباحاتِ ، قليلٌ تَحتَ الرّاياتِ ، و إنّي لَعالِمٌ بِما يُصْلِحُكُم و يُقِيمُ أوَدَكُم ، و لكنّي لا أرى إصلاحَكم بِإفسادِ (فَسادي) نَفسي .
سوگند به خدا كه شما در منزلهايتان بسياريد و در زير پرچم ها[ى جنگ] اندك. من مى دانم كه چه چيز شما را درست مى كند و كجى شما را راست مى گرداند، اما من اصلاح شما را با تباه كردن خود جايز نمى دانم.

امام على عليه السلام :

إنّي لَعالِمٌ بما يُصلِحُكُم و يُقيمُ لي أوَدَكُم ، و لكنّي لا اُصلِحُكُم بفَسادِ نَفسي .
البته من مى دانم كه چه چيز شما را درست مى كند و كجى شما را راست مى گرداند. اما من شما را به بهاى تباه كردن خودم اصلاح نمى كنم.

امام على عليه السلام :

 و لقد عَلِمتُ أنّ الذي يُصلِحُكُم هو السَّيفُ، و ما كنتُ مُتَحَرِّيا صلاحَكُم بفَسادِ نَفسي، و لكنْ سَيُسَلَّطُ علَيكُم بَعدي سُلطانٌ صَعبٌ .
من مى دانم كه آنچه شما را درست مى كند، شمشير است. ولى من بر آن نيستم تا با تباه كردن خودم، شما را اصلاح كنم. بلكه بزودى پس از من زمامدارى بي رحم بر شما مسلّط خواهد شد.

امام على عليه السلام :

و لكنِّي و اللّه ِ لا آتِي أمرا أجِدُ فيهِ فَسادا لِدِيني طَلَبا لِصلاحِ دُنيايَ
 امّا من، به خدا سوگند، براى ساختن دنياى خود كارى را نمى كنم كه در آن تباهى دين من باشد.

امام على عليه السلام :

إن لم يُصلِحْهُم إلاّ إفسادِي فلا أصلَحَهُمُ اللّه ُ ! .
 اگر آنان جز به بهاى تباه كردن خودم اصلاح نمى شوند، الهى كه هرگز اصلاح نشوند!

امام على عليه السلام :

 قد عاتَبتُكُم بِدُرَّتي التي اُعاتِبُ بها أهلِي فلم تُبالُوا ، و ضَرَبتُكُم بسَوطِي الذي اُقِيمُ بهِ حُدودَ رَبِّي فلم تَرعَوُوا .حديث ، أ تُرِيدُونَ أن أضرِبَكم بِسَيفِي ؟ ! أما إنّي أعلَمُ الذي تُرِيدُونَ و يُقِيمُ أوَدَكُم .حديث ، و لكن لا أشتَري صلاحَكُم بفَسادِ نَفسِي ، بل يُسَلِّطُ اللّه ُ علَيكُم قَوما فَيَنتَقِمُ لي مِنكُم ! فلا دنياً استَمتَعتُم بها ، و لا آخِرَةَ صِرتُم إلَيها ، فَبُعدا و سُحقا لأصحابِ السَّعيرِ ! .
من با اين تازيانه تعليمى خود ، كه با آن خانواده ام را تنبيه مى كنم ، شما را تنبيه كردم، اما اهميّتى نداديد و با اين تازيانه ام كه حدود پروردگارم را با آن اجرا مى كنم، بر شما زدم ، ليكن [از خطا و نافرمانى ]باز نايستاديد. آيا مى خواهيد كه با شمشيرم شما را بزنم؟ بدانيد كه من مى دانم شما چه مى خواهيد و چه چيز كجى شما را درست مى گرداند، اما من اصلاح شما را به بهاى تباه كردن خودم نمى خرم. بلكه خداوند گروهى را بر شما مسلّط گرداند كه انتقام مرا از شما بگيرند و نه دنيايى برايتان بماند كه از آن بهره و لذّت بريد و نه آخرتى كه سوى آن رهسپار شويد. نفرين و مرگ باد بر اهل دوزخ.

الأمالى للمفيد :

 إنَّ طائفةً مِن أصحابِ أميرِ المؤمنينَ عليِّ بنِ أبي طالبٍ عليه السلام مَشَوا إلَيهِ عند تَفَرُّقِ الناسِ عَنهُ و فِرارِ كثيرٍ مِنهُم إلى معاويةَ طَلَبا لِما في يَدَيهِ من الدنيا ، فقالوا لَهُ : يا أميرَ المؤمنينَ ، أعطِ هذهِ الأموالَ ، و فَضِّلْ هؤلاءِ الأشرافَ مِن العَرَبِ و قُريشٍ علَى المَوالِي و العَجَمِ ، و مَن تَخافُ خِلافَهُ علَيكَ مِن الناسِ و فِرارَهُ إلى معاويةَ ! فقالَ لَهُم أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : أ تَأمُرونِّي أن أطلُبَ النَّصرَ بالجَورِ ؟ ! لا و اللّه ِ لا أفعَلُ ما طَلَعَت شمسٌ و(ما) لاحَ في السماءِ نَجمٌ ! .
هنگامى كه مردم از گرد امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام پراكنده شدند و جمع كثيرى از آنان به سوى معاويه گريختند تا از دنياى او به نوايى برسند، گروهى از ياران آن حضرت خدمت ايشان رسيدند و عرض كردند: اى امير مؤمنان! اين اموال را بذل و بخشش كن و اين اشراف عرب و قريش و كسانى را كه مى ترسى با تو مخالفت كنند و به نزد معاويه بگريزند بر موالى و غير عربها ترجيح ده! امير المؤمنين عليه السلام به آنان فرمود: به من مى فرماييد كه پيروزى را با ستم و بى عدالتى به دست آورم؟!
نه، به خدا سوگند كه تا خورشيد بر مى دمد و ستاره اى در آسمان مى درخشد، دست به چنين كارى نخواهم زد!

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُ المؤمنينَ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام يقولُ للناسِ بالكوفةِ : يا أهلَ الكوفةِ ، أ تَرَوني لا أعلَمُ ما يُصلِحُكُم ؟ ! بَلى ، و لكِنّي أكرَهُ أن اُصلِحَكُم بفَسادِ نَفسي .
امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام به مردم كوفه مى فرمود: اى كوفيان! آيا فكر مى كنيد كه من نمى دانم چه چيز شما را اصلاح مى كند؟ البته مى دانم؛ امّا خوش ندارم كه با تباه كردن خودم شما را اصلاح گردانم.

آنچه فساد و تباهى را از بين مى برد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لولا عِبادٌ للّه ِِ .حديث رُكَّعٌ ، و صِبيانٌ رُضَّعٌ ، و بَهائمُ رُتَّعٌ ، لَصُبَّ علَيكُمُ العَذابُ صَبّا .
 اگر نبود وجود بندگانى كه براى خدا ركوع مى كنند و كودكان شيرخوارْ و حيوانات چرنده، بي گمان عذاب سختى بر سر آنان مى ريخت.

امام على عليه السلام ـ درباره آيه «اگر خدا برخى مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمى كرد، قطعاً زمين تباه مى گرديد» ـ فرمود:

مَعناهُ يَدفَعُ اللّه ُ بالبَرِّ عنِ الفاجِرِ الهَلاكَ .
معنايش اين است كه خداوند به بركتِ وجودِ نيكوكار، هلاكت را از بدكار دفع مى كند.

امام على عليه السلام :

إنَّ تَقوَى اللّه ِ دَواءُ داءِ قُلوبِكُم ··· و صَلاحُ فَسادِ صُدورِكُم ، و طَهورُ دَنَسِ أنفسِكُم .
 همانا تقواى الهى داروى درد دل شماست··· و مايه اصلاح تباهى سينه هايتان و پاك شدن آلودگى جانهايتان.

امام على عليه السلام :

لو أنَّ الناسَ حينَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ ، و تَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ ، فَزِعُوا إلى رَبِّهم بِصِدقٍ مِن نِيّاتِهِم ، وَ وَلَهٍ مِن قُلوبِهِم ، لَرَدَّ علَيهِم كُلَّ شارِدٍ، و أصلَحَ لَهُم كُلَّ فاسِدٍ .
اگر مردم آن گاه كه خشم و بلاها بر آنان فرود مى آيد و نعمتها از ميانشان مى رود، با نيّتهاى راست و درست و دلهاى مشتاق به پروردگارشان پناه برند، بي گمان هر گريخته و از دست رفته اى را به آنان بازگرداند و هر فسادى را براى آنان اصلاح كند.

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ (لَ)يَدفَعُ بِمَن يُصَلِّي مِن شيعَتِنا عَمَّن لا يُصَلِّي مِن شِيعَتِنا و لو أجمَعُوا على تَركِ الصلاةِ لَهَلَكُوا ، و إنَّ اللّه َ لَيَدفَعُ بمَن يُزَكِّي مِن شيعَتِنا عَمَّن لا يُزَكِّي ··· و هو قولُ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ : «و لَو لا دَفعُ اللّه ِ الناسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأَرضُ» .
خداوند به بركت وجود شيعيان نمازگزار ما، عذاب را از شيعيانى كه نماز نمى خوانند دفع مى كند. اگر همه آنها نماز را ترك مى كردند، قطعاً هلاك مى شدند ، و خداوند به بركت وجود شيعيان زكات پرداز ما [عذاب را] از شيعيانى كه زكات نمى دهند دور مى گرداند··· و اين است معناى سخن خداوند عزّ و جلّ كه: «اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمى كرد، قطعاً زمين تباه مى گرديد».

میزان الحکمه،جلد نهم.

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث