شب قدر از دیدگاه اهل سنت

شب قدر از دیدگاه اهل سنت

۰۶ تیر ۱۳۹۴ 0 معارف

شيعه و سنی اگر چه در برخي از موضوعات مرتبط با شب هاي قدر و آيين ها و مناسك ويژه آن، اختلاف نظرهايي دارند، اما در اهميت آن ترديد روا نمي دارند. شايد اختلاف هاي روايي و موضوعي، كه در اين نوشتار به عمده ترين آنها اشاره خواهد شد، مباحثي در خور توجه و اهميت باشد، اما مهم تر از همه، قبول اجماعيِ وجود چنين شبي است و فيض جاري و پيوسته اي كه خداوند در اين شب از آسمان فرو مي فرستد.


سرچشمه اين اتفاق نظر، آيات قرآن كريم، و سرچشمه اختلاف نظرها نيز تأثير و تأثر اختلاف برداشت ها از اين آيات است، كه در ميراث حديثي هر دو فرقه رسوخ يافته است.در نوشتار حاضر، سه وجه از موارد مرتبط با شب قدر را، براساس كتب روايي و شروح تفسيري اهل سنت  بیان مي كنيم: زمان شب قدر، عموميّت شب قدر و نزول قرآن در شب قدر.

۱. زمان شب قدر

از جمله موارد اختلاف نظر در كتب روايي و آثار مفسران اهل سنت، كه سرانجام اجماع عالمان اين مذهب برآن مهر خاتمت مي نهد، موضوع «زمان شب قدر» است.شب قدر، اگر چه در تواتر روايات شيعي، قطعاً از شب هاي دهه سوم ماه مبارك رمضان شمرده مي شود و ترديد در آن نيز به دليل روايات منقول از معصومان(ع) و نيز تفاوت تفاسير روايات است، اما از اين حيث كه شبي خارج از ماه رمضان نيست، مورد اجماع كلي و قطعي است.در ميراث روايي و تفسيري اهل سنت، ابتدا در اين خصوص و سپس در قطعي بودن جايگاه اين شب در ماه رمضان ترديد و تفاوت وجود دارد.دسته اي از روايات، همچون روايت مشهور ابوحنيفه در «شرح الازهار» ، بر اين اعتقاد تأكيد مي كنند كه شب قدر قطعاً نمي تواند در اين دهه باشد، بلكه در تمامي شب هاي سال پنهان است.اين روايت، كه در ضمن مسئله اي فقهي وارد شده، چنين است: «شب قدر، در ميان شب هاي سال پنهان است و اگر كسي طلاق همسرش را مشروط به وقوع آن در شب قدر نمايد، بدون گذشت يك سال كامل، طلاق واقع نشده است» (۱).

اين حكم واره، و در واقع روايت مستند، به اين معنا اشاره دارد كه زمان شب قدر، در حد احتمالِ نزديك به يقين نيز نيست تا بتوان بر مبناي آن، به شكوك فروع و احتمالات نيز توجه كرد.در حقيقت، اين روايت و روايات مشابه، مانند روايت «عبدالله بن مسعود» با اين مضمون كه «تنها كسي مي تواند شب قدر را درك كند كه يكسال تمام شب زنده داري كرده باشد» (۲)، بر موضوع پنهان بودن زمان شب قدر تأكيد دارد و اين بدان معناست كه احتمال قرار داشتن شب قدر در يكي از شب هاي دهه آخر رمضان، منتفي و حداقل، به لحاظ احتمال، با شب هاي ديگر سال برابر است.

در اين دسته از روايات از سوي دسته اي ديگر از روايات معتبرتر، كه در نهايت به اجماع بيشتر مفسران و عالمان اهل سنت انجاميده است، ترديد شده است. اگر گشودن بابي با عنوان «باب فضيله (فضل) ليله القدر» در كنار ابواب «صوم» و «صيام» در منابع روايي اهل سنت اشاره اي به موضوع قرار داشتن شب قدر در ماه رمضان و ارتباط آن با ماه صيام پنداشته نشود، روايات معتبر چنداني در اين باره وجود دارد كه بر موضوع فوق تأكيد دارد.
از ماوردي در «الحاوي الكبير» روايتي سراغ داريم با اين مضمون: «در اين كه شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، ترديدي بين عالمان نبايد باشد؛ چه، ابوذر از رسول الله روايت كرده است كه اين شب در دهه پاياني ماه رمضان است» (۳)؛ نيز روايت عبدالله بن عمر از رسول خدا(ص) كه فرموده است: «شب قدر را در دهه پاياني رمضان بجوييد» (۴).
شايد بتوان روايت عايشه از احوال پيامبر اسلام(ص) در دهه پاياني ماه رمضان را نيز تأكيدي بر اين جايگاه زماني شمرد: «آن گاه كه دهه آخر رمضان فرا مي رسيد، رسول خدا شب ها را بيدار بود و اهل خود را نيز بيدار مي داشت و از زنان دوري مي جست» (۵) و نيز روايت «ابن عمر» از اعتكاف پيامبر در دهه پاياني ماه مبارك رمضان را كه در «صحيح مسلم» آمده است: «پيامبر دهه پایانی ماه رمضان را در اعتكاف بودند» (۶).

در مجموع، به نظر مي رسد حاصل جمع روايات و وجه غالب آنها و ديگر تفاسير اهل سنت، نخست بر مسئله زمان شب قدر در ماه رمضان و سپس بر قرار داشتن اين شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه ديگر، با وجود تعدد سندي و اقبال به آن ها، به لحاظ ضعف در برابر اين دسته روايات و تفاسير منقول، معتبر نيستند.
۲. عموميّت شب قدرگفته شد با وجود تعدد رواياتي كه زمان شب قدر را ماه رمضان و به خصوص دهه سوم اين ماه مي داند، روايات و تفاسير مبني بر پنهان بودن شب قدر در شب هاي مجموع سال تضعيف مي شود؛ اما باب اختلاف بر سر تعيين زمان واقعي اين شب در ميان شب هاي دهه آخر رمضان هم چنان در ميان راويان و مفسران حديث اهل تسنن مفتوح است.
روايات و مباحث متفاوتي در اين موضوع در منابع اهل سنت هست كه در يك طبقه بندي كلي به سه دسته روايات تأكيد كننده بر شب بيست و يكم، شب بيست و سوم و شب بيست و هفتم تقسيم مي شوند.
البته روايات بسيار ضعيفي نيز مبني بر شب قدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روايت ابن عباس در «درالمنثور» (۷).
بيشترين تأكيد در منابع روايي سنّي، بر شب بيست و سوم است و البته اين تنها در منابع آمده است و اما در عمل، امروزه، به استناد روايات مربوط به شب بيست و هفتم، اين احتمال قوي تر از احتمال هاي ديگر دانسته شده و اعمال ويژه شب قدر نيز در ميان اهل سنت، به طور خاص در اين شب صورت مي پذيرد.
برخي روايات در منابع اهل سنت در اين زمينه را مرور مي كنيم: در «صحيح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بيست و سوم، شب قدر است و اين، قول بسياري صحابه و تابعين است» (۸).
در روايتي از ابن عمر منقول است كه فردي نزد پيامبر آمد و عرض كرد كه در خواب ديده است شب قدر، هفت روز مانده به پايان رمضان است.
پيامبر فرمود: «خواب هاي شما كه بر قدر بودن بيست و سوم توافق دارند صحيح اند و هر كس خواست شب زنده داري قدر را درك كند، اين شب را احيا نگهدارد »(۹).
روايت منقول از سعيد بن جبير در« درالمنثور»مؤيد همين نظر است(۱۰).
داستان معروف« عبدالله بن انيس جُهني »و« شب جهني »نيز، كه به تكرار در منابع اهل سنت و شيعه نقل شده است، بر شب بيست و سوم ماه رمضان به عنوان شب قدر تأكيد مي كند.
چكيده اين داستان چنين است: عبدالله بن انيس از تيره«جهنيه »كه رمه داري باديه نشين بود، به دليل دوري از مدينه، امكان حضور دايم در مدينه را نداشت. روزي خدمت رسول خدا رسيد و احوال خويش را باز گفت كه به دليل دوري مسافت، امكان حضور دايم در شب هاي رمضان و احيا نگه داشتن در مدينه را ندارد و از پيامبر خواست تا شب قدر را براي او معين كند تا در آن شب در مدينه حضور يابد.
پيامبر در پاسخ وي فرمود:« شب بيست و سوم ماه رمضان »و از آن پس، شب بيست و سوم به عنوان شب قدر و« شب جهني »معروف شد(۱۱).
دسته اي ديگر از روايات و تفاسير اهل سنت، بر شب قدر بودن شب هاي بيست و يكم و بيست و هفتم حكايت دارند. قول دوم از اين دسته روايات، يعني شب قدر بودن بيست و هفتم، تقريباً پذيرفته تر از قول اول است؛ اگر چه با قول اول نيز، به لحاظ تعدد روايات و تفاسير سندي در برابر است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شايع تر از ديدگاه ديگرِ مورد اهتمام اهل سنت است. البته شب هاي بيست و سوم و بيست و يكم نيز مانند آنچه در بين شيعيان متداول است، در بين اهل سنت محل اهتمام و توجه است. روايات متعددي نيز شب بيست و هفتم را شب قدر مي دانند كه مي توان با مراجعه به كتب روايي، تفاسير آنها را مشاهده كرد.
اگر تأكيد و يقين منقول از« ابيّ بن كعب »در ضمن روايت منقول از وي در صحيح مسلم كه مي گويد« ابّي قسم ياد كرده است شب قدر شب بيست و هفتم است؛ زيرا به روايت پيامبر در بامداد شب قدر، خورشيد كم رونق و كم رمق و بدون پرتوهاي چندان طلوع مي كند» (۱۲) را به روايات ديگر مثل روايتي منقول از پيامبر(ص) توسط عايشه كه:« شب قدر را در شب بيست و هفتم بجوييد »و روايت هاي مشابه ديگر ضميمه كنيم، تقريباً احتمالي كه براي روايات شب بيست و سوم به دست مي آمد، براي اين شب نيز قابل تصور است.
البته تأكيد بر اين شب از سوي اهل سنت، بدون دليل ديگري و شايد در پي آمدِ عرف رايج بين عالمان و عاميان، ترجيح بلامرجحي است كه يافتن دليل براي آن حوصله بررسي متون فراواني را- آن هم بدون اعتماد به رسيدن به نتيجه قطعي- مي طلبد.
به هرحال بين شب بيست و سوم، كه روايات معروف اهل سنت و شيعه به صورت مشترك بدان اشاره دارند، و بين شب بيست و هفتم، تأكيد و ترديدي خاص وجود ندارد، مگر تفاوت نظري كه به آن اشاره شد. در مجموع، به نظر مي رسد حاصل جمع روايات و وجه غالب آنها و ديگر تفاسير اهل سنت، نخست بر مسئله زمان شب قدر در ماه رمضان و سپس بر قرار داشتن اين شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه ديگر، با وجود تعدد سندي و اقبال به آن ها، به لحاظ ضعف در برابر اين دسته روايات و تفاسير منقول، معتبر نيستند.

از مباحث ديگر مربوط به شب قدر، اختصاص و عموميت زماني شب قدر به دوره اي خاص، يا جريان داشتن آن به همه دوره هاست. اتفاق نظر به حد اجماع و تواتر نقل شده است كه شب قدر نسبت به همه دوره ها و زمان ها عموميّت دارد.
پاره اي احاديث منقول در اسناد روايي اهل سنت، كه گاه به آنها استدلال مي شود و بي طرفدار نيز نيستند، بر اين اعتقاد استوارند كه شب قدر مخصوص به دوره خاص حيات پيامبر(ص) بوده است و ديگر شب قدري وجود ندارد.
به بيان ديگر، اين شب، اختصاص به دوره اي خاص از زمان (دوران حيات پيامبر) داشته است و قابل تكرار نيست. دسته اي ديگر از روايات، كه در روايات شيعه نيز مشابه آن يافت درباره نزول كلي قرآن در شب قدر اختلاف نظر وجود نداردو زمان آن همين شب مبارك است؛ اگر چه در مورد جايگاه نزول نيز، حتي اگر به قول اهل سنت معتقد باشيم و نزول بر بيت المعمور را بپذيريم،
باز با روايات و معتقدات شيعه در اين خصوص و در تأييد نزول بر قلب مبارك پيامبر اسلام(ص) در تنافي نخواهد بود مي شود، نه تنها دايره عموميت شب قدر را از دوران پيامبر تا روزگار ما وسعت مي دهد، بلكه آن را به قبل از آن دوره نيز سرايت مي دهد و اين اعتقاد را كه شب قدر از ابتداي خلقت آدم وجود داشته و بابي وسيع از ابواب رحمت الهي بوده مسلّم مي پندارد و بر آن ابرام مي ورزد.
اكنون روايات مؤيد هر سه نظر را مرور مي كنيم: گفتيم مسلم است كه شب قدر با شب هاي ديگر سال متفاوت است؛ شبي كه اهميت آن براي همه معلوم است.
دسته اي از روايات، از جمله روايت منقول در«صحيح بخاري »و «فتح الباري »نشان مي دهد كه« شب قدر از ميان رفته »و آن،« شب مخصوصي بوده كه در زمان پيامبر وجود داشته است »(۱۳).
روايت ديگري نيز در صحيح بخاري از« عباده بن صامت »با اين مضمون نقل شده است كه «پيامبر تصميم داشتند ما را از شب قدر به طور دقيق آگاه كنند، اما در راه دو نفر را در حال نزاع ديدند و وقتي به جمع ما وارد شدند، فرمودند به دليل همين (نزاع ها) شب قدر از ميان شما برداشته شد»(۱۴).

از ديدگاه اهل سنت، شب قدر، شبي است مخصوص امت پيامبر(ص) كه تا امروز نيز ادامه دارد و قبل از پيامبر نبوده و در واقع امتياز مسلمانان بر ساير امت هاست؛ اگر چه رواياتي اندك شمار نيز در منابع اهل سنت وجود دارد كه شب قدر را فقط مربوط به زمان پيامبر(ص) مي داند
۳. نزول قرآن در شب قدرالبته عده اي بر اين اعتقادند كه اين برداشتن، قطعي نيست و تنها آگاهي از زمان شب قدر را از بين برده است. اما اين دسته از روايات با پاره اي از روايات و شروح ديگر، كه مفادشان اختصاصي بودن شب قدر است در تضاد است. اين روايات در منابع اهل سنت ديده مي شود و حتي بر دسته اول، به لحاظ تعداد و اهميت، رجحان دارد. از جمله اين روايات، نقل« اباهريره» است از قول« عبدالله بن مكانس »كه به«اباهريره» گفته بود:« گمان مي كنند شب قدر از بين رفته »و وي در پاسخ گفته بود:«دروغ است و در همه ماه هاي رمضاني كه در پيش روست، شب قدر قرار دارد »(۱۵).
از عبدالله بن عمر نيز روايت شده است كه«درباره شب قدر از پيامبر(ص) سؤال شد كه آيا هميشگي است يا به زمان خاصي اختصاص دارد؟[و] حضرت فرمود: همه ماه هاي رمضان داراي شب قدر است »(۱۶).
از جمله روايات شيعه نيز در اين باره روايات هشام بن حكم از امام صادق(ع) است كه آن حضرت فرمودند:« شب قدر در تمام سال ها موجود است »(۱۷). در مجموع در مي يابيم كه آنچه به اجماع پذيرفته است، اين است كه شب قدر به دوره اي خاص از تاريخ، يعني زمان پيامبر، اختصاص ندارد و تاكنون ادامه دارد و تا ابد نيز چنين خواهد بود.
پاره اي ديگر از روايات، بر ممتاز بودن امت محمد(ص) به اين امتياز و فقدان آن براي ساير امت هاي قبل از اسلام اشاره دارند و بر اين عقيده استوارند كه شب قدر امتيازي اختصاصي براي مسلمانان است و در امت هاي گذشته سابقه نداشته است. در ميان روايات اهل سنت، اين نظر طرفداران بسيار دارد.
در تعليل اين استناد نيز گفته مي شود چون پيامبر(ص) اعمال امت هاي پيشين را نگريست، دريافت اعمال صالح آنان، به دليل عمر طولاني شان، بسيار بيشتر از امت خودش است و به همين دليل از خداوند خواست شب قدر را به مسلمانان اختصاص دهد تا اين كاستي جبران شود و آنها با داشتن اعمال نيك، بيش از پيشينيان ممتاز شوند(۱۸) و نيز روايات ديگري از اين دست، كه اشاره به ممتاز بودن امت پيامبر به واسطه جعل شب قدر براي آنان دارند (۱۹).
در مقابل، روايات ديگر، اين موضوع را تأييد نمي كنند و اين امتياز را به قبل نيز سرايت مي دهند. اگر چه تعداد اين دسته روايات بين اهل سنت كمتر است، اما در منابع شيعه، روايات زيادي يافت مي شود كه در آن ها، شب قدر براي قبل از امت پيامبر نيز دانسته شده است.
از گروه روايات فوق، از جمله مي توان به روايت«درالمنثور »منقول از ابوذر اشاره كنيم كه از پيامبر پرسيد:«آيا شب قدري كه در امت هاي پيشين بوده و براي امت شما هم هست تا ابد ادامه خواهد داشت؟ »و پيامبر نيز فرمودند:«آري »[و مخالفتي با بيان ابوذر نكردند]».(۲۰). از روايات شيعه نيز مي توان به روايت منقول از حضرت امام جواد(ع) اشاره كرد كه در ضمن حديثي مفصل فرمودند: «به خدا سوگند...امري كه بر تمام انبيا تا حضرت محمد در شب قدر نازل مي شد، وصيت كردن و قرار دادن شخص به عنوان وصي بود» (۲۱).
در جمع روايات سه گانه فوق مي توان گفت شب قدر، با توجه به روايات و مستندات، از ديدگاه شيعه اختصاص به قبل از پيامبر و بعد از آن تا به امروز دارد و شايد فضيلت هاي آن در امّت پيامبر فراوان شده باشد. از ديدگاه اهل سنت، شب قدر، شبي است مخصوص امت پيامبر(ص) كه تا امروز نيز ادامه دارد و قبل از پيامبر نبوده و در واقع امتياز مسلمانان بر ساير امت هاست؛ اگر چه رواياتي اندك شمار نيز در منابع اهل سنت وجود دارد كه شب قدر را فقط مربوط به زمان پيامبر(ص) مي داند.

به استناد سه آيه از قرآن كريم، شارحان و مفسران شيعه و سني معتقدند قرآن كريم در شب قدر نازل شده است: نخست: آيه اول سوره «قدر» (انا انزلناه في ليله القدر)؛ دوم: آيه سوم سوره «دخان» (انا انزلناه في ليله مباركه) و سوم آيه صدوهشتادوپنج سوره «بقره» (شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن).
اگر تواتر عالمان و مفسران در اين باب كه مرجع ضمير در دو آيه اول قرآن است درميان نبود، بي ترديد آيه سوم اشاره به نزول قرآن در شب قدر در ماه رمضان داشت. اما جمع اين سه آيه، ترديدي باقي نمي گذارد كه نزول قرآن در شب قدر بوده است و يكباره صورت گرفته است.
اختلاف نظر ناشي از موضوع، از آن جاست كه عالمان و مفسراني از اهل سنت، معتقدند ظرف مكاني نزول قرآن «بيت المعمور» در آسمان ها بوده و نه قلب مبارك پيامبر اسلام(ص)، و در ضمن، شروع نزول قرآن نيز در اين شب بوده است. مفسران بسياري چون رشيدرضا در «المنار» ، سيد قطب در «في ظلال القرآن» ، جواهري طنطاوي در «جواهر القرآن» و المراغي در تفسير خود، اعتقاد به آغاز نزول قرآن در شب قدر دارند (۲۲).
نظر اولِ تأييد شده توسط اين شارحان درباره آغاز نزول قرآن در شب قدر، سخن درستي نيست؛ چون در مسئله آغاز نزول در صبحگاه بيست و هفتم رجب و غار حرا اتفاق نظر كلي وجود دارد و غير از آن پذيرفته نيست، مگر اين كه آغاز بعثت را غار حرا بدانيم و بيست و هفتم رجب و آغاز نزول قرآن را شب قدر در ماه رمضان، كه البته فرض درستي نيست.
درباره نزول قرآن بر قلب پيامبر يا نزول بر «بيت المعمور» ، كه دومين قول مورد اتفاق اهل سنت است، نيز بايد گفت كه رواياتي از منابع اهل سنت كه بر اين موضوع تأكيد مي كنند، نمي توانند نافي روايات نزول قرآن بر قلب مبارك پيامبر(ص) باشند؛ چرا كه جايگاه و مكانت حضرت پيامبر(ص) از همه آسمان ها و عوالم فراتر است و بيت المعمور در رتبه بالاتري از مكانت ايشان قرار ندارد تا امتيازي دانسته شود.
علاوه بر اين، نزول دفعي و نزول تدريجي دو مقوله جدا از يكديگر است. در نزول دفعي، نياز به نزول آيه به آيه و قرائت و مرور آن نيست و روح و كليت قرآن نازل مي شود. در نزول تدريجي به مناسبت ها و اسباب نزول آيات توجه مي شود و آيات، قرائت، حفظ و به ياد سپرده مي شود و شيوع مي يابد. اضافه مي كنيم كه آنچه ذات معصوم(ع) و خداوند در مي يابد نيز چيزي جز آن است كه ما درمي يابيم و بنابراين آنچه در ارتباط با بندگان مطرح است، نزول تدريجي است كه در آن شبهه اي نيست و در واقع نحوه، مكان و زمان نزول دفعي قرآن، تغييري در نزول تدريجي ايجاد نمي كند.
اما يكي از روايات مربوط، روايت «ابن عباس» است كه براي جمع اين موضوع، مستند اهل سنت قرار گرفته است: «پس از نزول قرآن در شب قدر، فرشته وحي نزول تدريجي قرآن را از غار حرا آغاز كرد و به مرور زمان و در پاسخ به نيازمندي ها و سئوالات بندگان بر محمد فرود آورد».
اين روايت با روايت ديگري از «مقاتل» تكميل مي شود: «خداوند متعال قرآن را در شب قدر از لوح محفوظ بر فرشتگان امين وحي نازل فرمود و همه ساله خداي سبحان به اندازه يك سال تا سال آينده وحي را نازل مي فرمايد و جبرئيل آن را اندك اندك بر پيامبر فرود مي آورد». (۲۳).
روايات متعدد ديگري نيز در اين باره ذكر شده است كه جمع آنها، در نهايت، ما را به اين نتيجه مي رساند كه درباره نزول كلي قرآن در شب قدر اختلاف نظر وجود ندارد و زمان آن همين شب مبارك است؛ اگر چه در مورد جايگاه نزول نيز، حتي اگر به قول اهل سنت معتقد باشيم و نزول بر بيت المعمور را بپذيريم، باز با روايات و معتقدات شيعه در اين خصوص و در تأييد نزول بر قلب مبارك پيامبر اسلام(ص) در تنافي نخواهد بود.


پي نوشت ها:
۱. عبدالله بن المفتاح، شرح الازهار، قاهره، ج،۱ص۵۷.
۲. جلال الدين سيوطي، الدرّالمنثور، كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم، ج،۶ص۳۷۶.
۳. ماوردي، الحاوي الكبير، ص ۴۸۳.
۴. درّ المنثور، ج،۶ص۳۷۲.
۵. المغني، ج،۳ ص۱۷۹.
۶. شرح نووي بر صحيح مسلم، ج،۸ ص۶۶.
۷. درّ المنثور، ج،۶ ص۳۷۶.
۸. صحيح مسلم، ج،۸ ص۵۸.
۹. مجمع البيان، ج،۱۰ ص ۴۱۰.
۱۰. درّ المنثور، ج،۶ ص۳۷۳.
۱۱. همان.
۱۲. صحيح مسلم، ج،۸ ص۶۵.
۱۳. محمد جمال الدين القاسمي، تفسير القاسمي، بيروت، ج،۱۷ ص۲۱۷.
۱۴. كتاب فضل ليله القدر، باب ۳۲.
۱۵. درّ المنثور، ج،۶ ص۳۷۲.
۱۶. همان.
۱۷. وسايل الشيعه، ج،۱۰ ص ۳۵۹.
۱۸. درّ المنثور، ج،۶ ص ۳۷۱.
۱۹. همان.
۲۰. همان، ص ۳۷۳.
۲۱. اصول كافي، ج،۱ ص۲۵۰.
۲۲. مصطفي المراغي، تفسير المراغي، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج،۲۵ ص۱۱۹.
۲۳. مجمع البيان، ج،۱۰ ص۵۱۸.



 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث