داستانهای ائمه: امام صادق (ع): آخرین سخن
۰۷ شهریور ۱۳۹۴ 0تا چشم ام حمیده، مادر امام كاظم علیه السلام، به ابوبصیر- كه برای تسلیت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق آمده بود- افتاد اشكهایش جاری شد. ابوبصیر نیز لختی گریست. همینكه گریه یام حمیده ایستاد، به ابوبصیر گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودی، قضیه ی عجیبی اتفاق افتاد».
ابوبصیر پرسید: «چه قضیه ای؟ » گفت: «لحظات آخر زندگی امام بود. امام دقایق آخر عمر خود را طی می كرد. پلكها روی هم افتاده بود. ناگهان امام پلكها را از روی هم برداشت و فرمود: «همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر كنید». مطلب عجیبی بود. در این وقت امام همچو دستوری داده بود. ما هم همت كردیم و همه را جمع كردیم. كسی از خویشان و نزدیكان امام باقی نماند كه آنجا حاضر نشده باشد.
همه منتظر و آماده كه امام در این لحظه ی حساس می خواهد چه بكند و چه بگوید.
امام همینكه همه را حاضر دید، جمعیت را مخاطب قرار داده فرمود:
«شفاعت ما هرگز نصیب كسانی كه نماز را سبك می شمارند نخواهد شد». [1]
[1] . بحارالانوار ، ج /11ص 105.