سه راه خداشناسى در نهج البلاغه

سه راه خداشناسى در نهج البلاغه

۱۸ شهریور ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

يكى از سخنان معرفت بخش مولى العارفين اميرالمومنين- عليه السلام- كه در بخش سوم نهج البلاغه روايت شده است اين جمله است:
«عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم‏».(1): خداوند را به شکسته شدن تصمیم ها و باز شدن گره ها و به هم زدن نیت ها شناختم.

در اين بيان، امام -عليه السلام- براى معرفت و خداشناسى سه راه ارائه فرموده است كه هر يك جداگانه براى رسيدن به معرفت الله كافى است و بزرگانى كه بر نهج البلاغه شرح نوشته اند دو جمله ى: 'حلّ العقود' و 'نقض الهمم' را عطف تفسيرى (و توضیح) جمله: 'فسخ العزائم' شمرده اند. اما به نظر حقير، اين سه جمله هر كدام مفادى مستقل دارند و هر يك براى خداشناسى و وجود خدا، راه و دليل مستقلى را نشان مى دهند... .
و اما نظرى كه اين جانب احتمال مى دهم و با لغت و مفردات كلام هم قابل تطبيق است اين است كه از اين بيان امام -عليه السلام- سه راه براى خداشناسى استفاده مى شود:
1- فسخ عزيمتها.
2- باز شدن گره ها.
3- شكسته شدن همتها.

فسخ عزيمت ها

بسيار اتفاق مى افتد كه انسان تصميم بر كارى مى گيرد و عزم مى نمايد آن را انجام دهد و به نظر خودش تمام مقدمات آن كار را فراهم مى سازد و چنان است كه از جانب او و از جهت نيتى كه دارد هيچ انصرافى حاصل نشده است و مى خواهد به هر قيمتى و به هر طور شد آن كار را تمام کند و تصميم خود را عملى سازد و از جهت مقدماتى كه بايد فراهم كند نيز به نظر خودش كوتاهى نكرده است. اما ناگهان مانعى كه معلوم است جريان غيبى است و به علل مادى نمى توان آن را مستند كرد، موجب مى شود كه نقشه او خنثى شود و با اينكه اراده اش محكم بود و مقدمات كار از هر جهت فراهم شده و اطمينان به رسيدن به مقصود بود، جلوى نيل به مقصود گرفته مى شود و از آن عمل ممنوع مى گردد.
در تاريخ حوادثى كه گواه اين مطلب است بسيار است و گاه هم توسلات و صدقات و دعاها موجب شده است كه نقشه هاى صد در صد مورد اطمينان دشمن "نظير جريان بسيار عجيب طبس" شكست بخورد و عزيمت هاشان باطل شود.

باز شدن گره ها (حل العقود)

اين احتمال نزديك به ذهن است كه مراد از حل عقود، باز كردن گره هاى امور و حل مشكلات و دشواريهاست. آرى گره هاى بسته به لطف و عنايت خدا گاهى چنان باز مى شود كه به هيچ چيز جز مدد غيبى و عالم غيب امكان استناد ندارد.
انسان براى رسيدن به مقصودى هر چه در توان دارد اقدام مى نمايد، اما همه درها را به روى خود بسته مى بيند و سعى و تلاش خود را بى ثمر مى يابد؛ ولى به عنايت الهى و به گونه اى كه در ذهنش خطور نمى كرد، درى كه هرگز باز شدنش را احتمال نمى داد به رويش باز مى شود و به مقصد نايل مى گردد. در اين دو مورد، یعنی "فسخ عزيمت ها و باز شدن گره ها"، حكايات و سرگذشتها بسيار است، كه بر افراد تحت فشار و گرفتاران پس از سختيهاى بسيار كار آسان و پس از تنگيها و دشواريها، گشايش نصيبشان گرديد و مضمون اين آيات بر ايشان ظاهر شد.
- 'سيجعلُ اللهُ بعدَ عُسرٍ يُسراً' [طلاق، 7]
- 'فانّ مع العُسر يُسرا انّ مع العُسر يُسراً' [انشراح، 5 و 6]
- و 'و من يتوكل على الله فهو حَسبُه' [طلاق، 3]
- و 'من يتق الله يجعل له مِن امره يُسراً'. [طلاق، 4]

شكسته شدن همت ها (نقض الهمم)

همّ و همت اگر چه معانى متعدد دارد و يكى از معانى آن تصميم و عزم است كه بنابراين معنى مضمون جمله سوم همان مضمون جمله اولى: 'عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم' است، ولى معناى ديگر آن نيت و قصد است. یعنی انسان قصد و نیت كارى مى نمايد، نيت ديگر برايش حادث مى شود و خداوند در قلب او صارفى از آن نيت مى اندازد كه از آن نيت برمى گردد و آن را دنبال نمى نمايد.
و در پايان براى مزيد فايده، صدر روايتى را كه هشام بن سالم از حضرت صادق -عليه السلام- از پدر بزرگوارش امام محمد باقر -عليه السلام- روايت نموده است، در اينجا نقل مى نماييم:
مردى از حضرت اميرالمومنين -عليه السلام- سوال كرد: 'يا اميرالمومنين بِما عرفتَ ربَّك؟، يا اميرالمومنين! به چه چيز (و چه راه) پروردگارت را شناختى؟'
'قال: بفسخ العزم و نقض الهمّ لما إن هَمَمتُ فحالَ بينى و بين همّى و عزمتُ فخالفَ القضاءُ عَزمى فعلمتُ أن المدبّرَ غيرى'.(2)
'فرمود: به فسخ عزم و شكسته شدن همّ و نيت پروردگار را شناختم، هنگامی که قصد و نيت كردم، ميان من و ميان نيت من حايل شد، و چون عزم كردم، قضا و حكم الهى با عزم من مخالفت كرد؛ پس دانستم كه تدبيركننده، غير من است (يعنى خداوند متعال است).
چنانكه ملاحظه مى فرماييد اين حديث نيز نظر ما را در شرح حديث نهج البلاغه تاييد مى نمايد. و چه نيكو گفته است انورى ابيوردى:
اگر محوّل حال جهانيان نه قضا است،          چرا مجارى احوال بر خلاف رضا است
كسى ز چون و چرا دم همى نيارد زد           كه نقش بند حوادث وراى چون و چرا است
____________________________
پی نوشت:
1. نهج البلاغه، حكمت 250.
2. شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 33.

منبع: الهیات در نهج البلاغه، آیت الله لطف الله صافی گلپايگانی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث