داستانهای ائمه: امام علی (ع): دعا در حق زاذان
۲۱ شهریور ۱۳۹۴ 0سعد خفّاف مى گويد:
به زاذان گفتم: تو قرآن را خوب تلاوت مىكنى، چگونه ياد گرفتى؟
تبسمى كرد و گفت: روزى امير المؤمنين- عليه السّلام- از كنار من گذشت و من شعر مىخواندم و اخلاق خوبى داشتم. از صدايم خوشش آمد. فرمود: اى زاذان!چرا قرآن حفظ نكرده اى؟
گفتم: بيش از دو سوره كه در نماز مىخوانم، از قرآن چيزى نمىدانم.
فرمود: نزديك بيا. پس نزديك او رفتم. در گوشم چيزهايى گفت كه نفهميدم چيست. سپس فرمود: «دهانت را باز كن، از آب دهان مبارك خود در دهان من انداخت» به خدا سوگند وقتى كه از كنار او برخاستم تمام قرآن را با اعرابش حفظ بودم، بعد از آن هيچ مشكلى نداشتم كه از آن بپرسم.
سعد مى گويد: داستان زاذان را براى امام باقر- عليه السّلام- نقل كردم فرمود:
زاذان راست مىگويد: على- عليه السّلام- با اسم اعظمى كه هيچ وقت رد نمىشود، براى زاذان دعا نمود «بحار: 41/ 195، حديث 6».
________________________________________
منبع:جلوه هاى اعجاز معصومين عليهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)، قطب الدين راوندى، دفتر انتشارات اسلامى، قم،1378 ،صص161-162.