شعر قحطی آب (درباره کربلا)
۲۲ شهریور ۱۳۹۴ 0در کربلا که موج زند آب روي آب
از قحط آب گشته بپا،هاي و هوي آب
در ساحل فرات که خود مهر فاطمه است
دارند کودکان حسين آرزوي آب
ديگر فرات نيز نيارد بلب خروش
کز غم خروش عقده شده در گلوي آب
پيدا بود ز گريه لب تشنه گان که هست
هر مشک آب خشک و تهي هر سبوي آب
ترسم که شعله در حرم افتد زنالهاش
زينب که از دو ديده گشوده است جوي آب
راه شريعه بسته و طفلي ز راه دور
بگشوده است ديده حسرت بسوی آب
اصغر ز هوش رفته که چنديست اين رضيع
نشنيده بوي شير و نديده است روي آب
تا طفل خود رباب رهاند ز تشنگي
در خيمه ها روان شده در جستجوي آب
زاين تشنگي که سوخت «مؤيد» دل حسين
بر خاک ريخت تا به ابد آبروي آب
شاعر: سید رضا موید خراسانی
منبع: آینه ایثار،محمود شاهرخی،مشفق کاشانی،نشر اسوه،ص57.