دفاع مقدس: خاطره ایی که اشک همه  را درآورد

دفاع مقدس: خاطره ایی که اشک همه را درآورد

۰۱ مهر ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع
 
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی تعریف می‏كند كه ما روحانیان را خیلی سخت  می‏شه گریاند! امایكی از رزمندگان خاطره ای تعریف كرد كه اشكمونو درآورد!
 
گفت: تو یكی از عملیاتهاكه شب انجام می شدقراربود ازجایی عبور كنیم كه مین گذاری شده بود؛ مجبور بودیم از اونجا رد بشیم چاره ای جز این نداشتیم. گفتیم كی داوطلب میشه راه رو باز كنه تا بتونیم عبور كنیم؟
چند تا از رزمنده ها داوطلب شدند تا راه رو باز كنند ...
 وقتی می خواستند راه باز كنند می دونستند كه زنده نمی مونند. چون با انفجار هر مین دست، پا، سر، بدن یك جا متلاشی می شود! داوطلب ها پشت سر هم راه افتادن برای باز كردن راه صدای مین می آمد.
همین زمان متوجه شدم یكی داره بر می گرده! گفتم شاید ترسیده! بالاخره جان عزیزه و عزیزی جان باعث شده برگرده... 
گفتم خودمو نشون ندم شاید ببینه خجالت بكشه! بعد از چند دقیقه متوجه شدم یكی داره میره سمت محل مین گذاری شده رفتم سمتش گفتم وایسا كجا میری؟
گفت دارم میرم محل مین گذاری شده دیگه!! گفتم تو جزو كسایی بودی كه داوطلب شده بودند چرا برگشتی گفت:
آخه پوتینم نو بود، خواستم اونو در بیارم با جوراب برم و  بیت المال حیف و میل نشود. اون پوتین بمونه یكی دیگه ازش استفاده كنه.

منبع: پایگاه خبری رامهرمز نیوز

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث