داستانهای ائمه: امام حسین(ع): دو جريان عبرت انگيز و آموزنده
۲۱ مهر ۱۳۹۴ 0
اُسامه كه يكى از اصحاب پيامبراسلام صلّى اللّه عليه و آله بود؛ و همچنين يكى از كسانى بود كه نسبت به بيعت با امام علىّ عليه السّلام سر باز زد و تخلّف كرد.
روزى سخت مريض شده بود، همان مريضى كه نيز سبب مرگ و فوت وى گرديد.
امام حسين عليه السّلام چون شنيد كه اُسامه مريض شده و در بستر بيمارى افتاده است ، تصميم گرفت تا به عنوان عيادت و ديدار از او به منزلش برود.
وقتى حضرت وارد منزل اُسامه گرديد، كنار بستر او نشست و جوياى احوال وى شد.
اُسامه كه انتظار چنين برخورد محبّت آميزى را از امام نداشت ؛ آهى كشيد و اظهار داشت : يا ابن رسول اللّه ! غم و اندوه بسيارى دارم .
حضرت ابا عبداللّه عليه السّلام به او خطاب كرد و فرمود: مشكل و ناراحتى تو چيست ؟
اُسامه اظهار داشت : قَرْض و بدهى سنگينى بر دوش دارم كه به مقدار شصت هزار درهم مى باشد.
حضرت او را دلدارى داد و فرمود: ناراحت نباش ، تمام قرضى كه بر عهده دارى ، من تعهّد مى نمايم كه آن ها را بپردازم .
اُسامه گفت : مى ترسم پيش از آن كه بدهكارى هايم پرداخت شود، از دنيا بروم .
امام حسين عليه السّلام فرمود: مطمئن باش پيش از آن كه من ، بدهى تو را نپرداخته ام ، هرگز نخواهى مُرد.
سپس حضرت از نزد اُسامه حركت نمود تا قرض هايش را پرداخت نمايد؛ و پس از آن كه بدهكارى هايش پرداخت شد، فوت كرد.(1)
همچنين آورده اند:
روزى حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام در مجلس معاوية ابن ابى سفيان شد و ديد كه يك نفر عرب بيابان نشين از معاويه تقاضاى كمك دارد، ولى معاويه از كمك به آن عرب ، خوددارى نمود؛ و با حضرت مشغول صحبت گرديد.
عرب بيابان نشين از برخى افراد حاضر در مجلس سؤ ال كرد: اين شخص تازه وارد كيست ؟
پاسخ دادند: او حسين فرزند علىّ بن ابى طالب عليه السّلام است .
آن گاه اعرابى حضرت را مخاطب قرار داد و گفت : اى فرزند رسول خدا! من از شما خواهش مى كنم تا نسبت به رفع مشكل من با معاويه صحبت كنى ؟
حضرت هم درخواست اعرابى را پذيرفت و سفارش او را به معاويه كرد و معاويه هم خواسته اعرابى را برآورد و نيازش را برطرف ساخت .
سپس أعرابى با اشعارى چند امام حسين عليه السّلام را مدح و ثناء گفت ؛ و از آن حضرت قدردانى و تشكّر كرد.
معاويه به اعرابى معترض شد كه من به تو كمك نمودم و تو حسين را تمجيد و تعريف مى كنى ؟!
أعرابى در پاسخ گفت : اى معاويه ! آنچه را كه تو به من دادى از حقّ آن حضرت بود كه سفارش و وساطت او را پذيرفتى ؛ و به جهت او مرا كمك و يارى كردى .(2)
1- حياة الا مام الحسين عليه السّلام : ج 1، ص 128، بحارالا نوار: ج 44، ص 189.
2- بحارالا نوار: ج 44، ص 210، مناقب آل ابى طالب : ج 4، ص 81.
منبع: چهل داستان وچهل حدیث امام حسین علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی