داستانهای ائمه: امام حسین (ع): ورود به كربلاى پُربلا
۲۲ مهر ۱۳۹۴ 0
بسيارى از تاريخ نويسان آورده اند:
چون حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه از مكّه معظّمه عازم شهر كوفه و سرزمين كربلاء گرديد.
به همين منظور به همراه اهل بيت و ديگر دوستان و ياران خود حركت كرد، در بين راه در محاصره شديد لشكر عبيداللّه بن زياد لعين به سركردگى حرّ بن يزيد رياحى قرار گرفتند.
و پس از صحبت ها و مجادله ها، سرانجام توافق شد كه حضرت به راه خود ادامه دهد تا از سوى عبيداللّه - والى كوفه - دستور بعدى بيايد.
لذا امام عليه السّلام با همراهان به مسير خود ادامه داد تا آن كه به محلّى به نام ((عُذَيْبُ الهِجانات )) رسيدند.
در اين هنگام از طرف والى كوفه - عبيداللّه - براى حرّ كه فرمانده لشكر بود، نامه اى به اين مضمون آمد كه بايستى از هر جهت بر حسين عليه السّلام و همچنين يارانش سخت گرفته شود.
حرّ، نامه عبيداللّه را براى امام حسين عليه السّلام قرائت كرد.
و چون اصحاب و ياران حضرت از پيام شوم عبيداللّه آگاه شدند، اظهار داشتند: يا ابن رسول اللّه ! اجازه فرما تا با لشكر او مبارزه و قتال كنيم ؟
حضرت پس از شنيدن سخنان اصحاب و ياران خود، فرمود: تا آنان جنگ را شروع نكنند، من هرگز اقدام نخواهم كرد.
آن گاه يكى از ياران به نام زُهير بن قين عرضه داشت : پس به سوى سرزمين كربلا كه در همين نزديكى قرار دارد، حركت كنيم . همين كه امام حسين عليه السّلام نام كربلاء را شنيد، گريست گرفت و سپس اظهار نمود:
((اَللّهُمَّ إ نّى اءعُوذُ بِكَ مِنْ كَرْبٍ وَبَلاء)) يعنى ؛ خداوندا، از مشكلات و بلاهاى اين سرزمين - كربلا - به تو پناه مى برم .
و سپس مقدارى به مسير خود ادامه داد و فرمود: در همين جا فرود آئيد و بارها را باز كنيد و بر زمين بگذاريد، كه اين جا وعده گاه جدّم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى باشد.
و قبر و مقبره من در اين سرزمين خواهد بود.(1)
بنابراين ، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام در روز چهارشنبه و يا پنج شنبه ، دوّم محرّم الحرام ، سال 61 هجرى قمرى وارد سرزمين كربلاء شد.(2)
1-المفيد فى ذكرى السبطالشّهيد: ص 66.
2- مقتل خوارزمى : ج 1، ص 237، تاريخ طبرى : ج 4، ص 309.
منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسین علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی