زندگینامه شهدای کربلا: انس بن حارث كاهلى‏

زندگینامه شهدای کربلا: انس بن حارث كاهلى‏

۲۶ مهر ۱۳۹۴ 0

 

انس بْنِ حَرْث بْنِ نَبيه بْنِ كاهِلِ بْنِ عَمْرو بْنِ مُصعَب بْنِ اسدِ بنِ خُزيمه اسدى كاهلى، «1» كه در منابع گوناگون از او به عنوان انس بن حارث كاهلى، «2» انس بن ابى سحيم «3»، مالك بن مالك بن انس «4» و انس بن كاهل اسدى «5» ياد مى‏شود، از صحابه بزرگوار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و در جنگ‏هاى بدر و حنين شركت داشت. «6»

انس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيد كه فرمود:«فرزندم- اشاره به امام حسين عليه السلام- در سرزمينى به نام كربلا كشته  مى ‏شود، هر كس تا آن هنگام زنده بود و او را درك كرد بايد يارى ‏اش كند.»
راوى گويد: انس بن حارث به كربلا آمد و در ركاب امام حسين عليه السلام كشته شد. «7»
وى كه در كوفه زندگى مى‏ كرد، «8» به گفته برخى در مكه «9» و به گفته برخى ديگر شبانه در كربلا به امام عليه السلام پيوست. «10» ولى طبق گفته بلاذرى انس از كوفه بيرون آمد؛ و پس از مشاهده گفت ‏وگوى امام عليه السلام با عبيداللَّه بن حرّ جعفى در قصر بنى ‏مقاتل، خدمت آن حضرت رسيد و با اداى سوگند اظهار داشت كه هدف وى از خروج از كوفه آن بوده است كه همانند عبيداللَّه بن حرّ به نفع هيچ كدام (امام عليه السلام و يا دشمنان) وارد جنگ نشود؛ و در ادامه افزود:
« [ولى‏] خداوند يارى كردن تو را در قلب من افكند و به من جرأت بخشيد تا در اين راه با تو همگام باشم.»
امام حسين عليه السلام به وى نويد هدايت و امنيت داد و او را با خود همراه ساخت. «11»
انس در كربلا مأموريت يافت تا پيام امام حسين عليه السلام را به عمرسعد برساند و به او اندرز دهد، شايد به خود آيد. هنگام رسيدن نزد عمرسعد سلام نكرد؛ و او پرسيد چرا سلام نكردى؟ آيا ما را كافر و منكر خدا پنداشته‏ اى؟! گفت: چگونه منكر خدا و پيامبر نيستى و حال آن‏كه براى ريختن خون فرزند پيامبر دامن همّت به كمر بسته‏ اى! عمر سعد لختى سر به زير افكند و آن‏گاه گفت: به خدا سوگند مى ‏دانم كه كشنده اين گروه در دوزخ است ولى فرمان عبيداللَّه بايد اطاعت شود. «12»
انس در روز عاشورا همچون ديگر ياران امام حسين عليه السلام پس از كسب اجازه از محضر آن حضرت در حالى كه با بستن شالى بر كمر، قامتش را راست نگه داشته و ابروان‏ سفيدش- كه بر اثر كهنسالى بر چشمانش افتاده بود- با پيشانى بند بسته بود، «13» عازم ميدان جنگ شد. با مشاهده حالت او اشك امام حسين عليه السلام سرازير گشت و فرمود:
خداى از تو قبول كند، اى پيرمرد. «14»
وى هنگام ورود به ميدان مبارزه چنين رجز خواند:
 قَدْ عَلِمَتْ كاهِلُها وَدُودانُ      
 وَالخَندَفيّونَ وَقَيسُ عَيلانِ‏
تير ه ‏هاى كاهل و دودان
 و خندف و قيسُ عيلا
  بِأنَّ قَوْمى‏ آفَةٌ لِلأقرانِ      
  يا قَومُ كُونوا كَاسُودِ الجان‏
 همه مى ‏دانند كه قبيله من نابود كننده هماوردانند
 اى ياران همچون شير غران باشيد 
  وَاسْتَقْبِلُوا القَومَ بِضرِّ الآنِ  
 آلُ علىٍ شيعَةُ الرَّحمنِ‏
هم‏اكنون رو در رو با دشمنان بستيزيد
كه آل على پيرو رحمان هستند و
وَ آلُ حَرْبٍ شيعَةُ الشَّيطانِ «15»
 آل حرب (بنى‏سفيان) پيروان شيطان.
انس پس از كارزارى سخت و كشتن چهارده «16» يا هجده تن «17» از سپاهيان دشمن به درجه رفيع شهادت نايل آمد؛ و مقبره وى در بارگاه دسته‏ جمعى شهدا پايين پاى امام حسين عليه السلام واقع است. كميت، شاعر مشهور عرب در سوگ وى و حبيب بن مظاهر چنين سروده است:
سِوى عُصْبَةُ فيهِم حَبيبُ مَعفَّرُ            
قَضى نَحْبَهُ وَالكاهِلىُ مَرمَّلُ «18»
جز گروهى كه در ميانشان حبيب جان سپرد و پيكرش به خاك غلطان شد، و كاهلى، كه جسم او به خون آغشته است.
 در زيارت ناحيه مقدسه و رجبيّه از وى چنين ياد شده است:

السَّلامُ عَلى‏ انَسِ بْنِ الكاهِلِ الْأَسَدى‏. «19»


پی نوشتها 

1.ابصار  العین ،ص99،مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره،تنقیح المقال،ج1،ص154.
2.تسمیه من قتل،شماره 27فتاریخ الکبیر،بخاری،ج2،ص20،رجال الطوسی،ص3،71،الخلاصه العلامه ،ق1،ص22،مثیر الاحزان،ص63
3.مثیر الاحزان،ص17.
4.الفتوح،ج5،ص196پاورقی
5.اقبال،چ3،ص346،78،بحارالانوار،ج45،ص71 و ج 101،ص272،مکتبه الاسلامیه 
6.تنقیح المقال،ج1،ص154،مقتل الحسین ،مقرم،2،ص253،منشورات شریف رضی،ذخیره الدرین،ص209
7.تاریخ کبیر،بخاری،ج2،ص30؛ثقات،ابن جبان،ج4،ص49؛الاستیعاب،ابن عبدالبر،ج1،ص112؛تاریخ مدینه دمشق،ابن عساکر،ج14،ص223؛اسدالغابه ،ابن اثیر،ج1،ص122؛الوافی بالوفیات،صفدی،ج9،ص421؛الاصابه ،عسقلانی،ج1،ص270
در منابع یاد شده است و متن روایت به صورت ذیل آمده است (سعد)سعید بن عبدالملک بن واقد الحرانی،عن عطاء بن مسلم الخفاف،عن اشعث بن سحیم(در برخی از منابع به جای سحیم ،سلیم آمده سات) عن ابیه قال: سمعت انس بن حارث یقول سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول ان ابنی هذا یعنی الحسین یقتل بالارض یقال لها کربلا فمن شهد منکم فلینصره
8.اسد الغابه ،ج1،ص123.
9.حیاه الامام الحسین علیه السلام ،ج3،ص234.
10.ذخیره الدارین ،ص209،تنقیح المقال،ج1،ص154
11.انساب الاشراف،ج3،ص175،دار المعارف
12.فرسان الهیجا،ج1،ص37
13. همین مطلب به جابر بن عروه،غفاری نیز نسبت داده شده است 
14.حیاء الامام الحسین علیه السلام ،ج3،ص234
15.امالی صدوق،ص127،متن به جز الفتوح جلد 5ص191 با اختلاف اندک چنین امده است 
قد علمت مالک و ذودان 
و الخندقیون من قیس عیلان 
بان قومی آفه للقرآن
لادی الوغی و الساده الفرسان 
فباشر الموت بالطن الآن
لسنا مزی العجز عن الطعان 
آل علی شیعه الرحمن
آل حرب شیعه الشیطان
16.مناقب آل ابی طالب علیه السلام ،ج4،ص111
.17امالی شیخ صدوق ،ص138؛ذخیره الدرین ،ص209؛
18.ابصار العین،ص100،مرکز الدراسات الاسلامیه ،لحرس الثوره 
19اقبال ج3،ص346و78
منبع: پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان مرکز تحقیقات اسلامی، یاقوت، 1381،صص101-104
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث