داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): حضرت خضر
۲۶ مهر ۱۳۹۴ 0حضرت موسى (ع ) به حضرت حضر نبى على نبينا وآله و (ع ) رسيد و بعد از احوال پرسى ، حضرت موسى (ع ) براى حضرت خضر (ع ) از فضائل و مناقب آل محمد(ص ) فرمود و بعد از مصائب و ابتلائات آنها نقل كرد تا به قضيه حسين (ع ) رسيد صداى آنها به ناله و گريه بلند شد.(1)
گريه در ماتمت از شادى دوران خوشتر
آرى از عيش جهان ديده گريان خوشتر
غمت اى لاله خونين به دل ماست هنوز
بر دل اين مُهر غم از مُهر سليمان خوشتر
خاك كوى توبه هر درد شفابخش بود
كوى دلجوى تو از روضه رضوان خوشتر
خاك آن واديه چون گشت عجين باخونت
آن تراب آمده از لاله نعمان خوشتر
تا كه شاداب شود مزرعه دين گفتى
خفتن اندر يم خون با تن عريان خوشتر
همه جا بود شعار تو حسين جان برخلق
مردن از زندگى سر به گريبان خوشتر
مرگ يكبار بود ناله و شيون يكبار
گردهم زود بر اين مخمصه پايان خوشتر
بشكستى قفس تن نشكستى پيمان
گفتى از جان برود بر سر پيمان خوشتر
ببريدى ز جوانان نبريدى ز خدا
كه تو را لطف حق ار داغ جوانان خوشتر
اذن ميدان به پسر دادى و گفتى بخرام
در برم اى قدت از سرو خرامان خوشتر
نشدى تابع زور و سخنت بود چنين
مرگ باشد به من از بيعت دو نان خوشتر
تا رخ خون جبين ريخت تو را بسرودى
سرخ رويى ز خجالت بر جانان خوشتر
خوش بود از لب لعل تو شنيدن قرآن
ليك از عرشه نى خواندن قرآن خوشتر
ثابتم مهر تو را از دو جهان دارم وبس
اين متاعم بود از نعمت امكان خوشتر (2)
1- بحار، ج 73، 301
2- گلزار ثابت ، ص 94
منبع : داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام،تالیف علی میر خلف زاده