سلام امام کاظم (ع) به پیامبر (ص) (کامل الزیارات)
۱۰ آبان ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراتباب سوم- زیارت قبر رسول خدا (ص) و دعا بر آن؛ حدیث هفتم- در این حدیث آورده اند که امام موسی کاظم علیه السلام چگونه به پیامبر (ص) سلام می دادند:
بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:
محمّد بن يعقوب به اسنادش، از سهل، از على بن حسان از برخى اصحاب، وى مى گويد
حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع وَ هَارُونُ الْخَلِيفَةُ وَ عِيسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرُ بْنُ يَحْيَى بِالْمَدِينَةِ
حضرت ابا الحسن اوّل عليه السّلام (امام كاظم عليه السّلام) و هارون الرشيد خليفه و عيسى بن جعفر و جعفر بن يحيى در مدينه بوده
وَ قَدْ جَاءُوا إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ هَارُونُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى
و باتفاق بطرف قبر نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رفتند و وقتى نزديك قبر رسيدند هارون به امام هفتم عليه السّلام عرض كرد:شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائيد: حضرت امتناع فرمود
فَتَقَدَّمَ هَارُونُ فَسَلَّمَ وَ قَامَ نَاحِيَةً فَقَالَ عِيسَى بْنُ جَعْفَرٍ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى
لذا هارون جلو رفت و سلام نمود و سپس به گوشه اى رفت و ايستاد پس عيسى بن جعفر به حضرتش عرض نمود: شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائيد:
فَتَقَدَّمَ عِيسَى بْنُ جَعْفَرٍ فَسَلَّمَ وَ وَقَفَ مَعَ هَارُونَ فَقَالَ جَعْفَرٌ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى
حضرت اباء نموده لذا عيسى بن جعفر جلو رفت و سلام نمود و سپس در جنب هارون ايستاد. پس جعفر به آن جناب عرض كرد: شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائيد.حضرت نپذيرفته
فَتَقَدَّمَ جَعْفَرٌ فَسَلَّمَ وَ وَقَفَ مَعَ هَارُونَ وَ تَقَدَّمَ أَبُو الْحَسَنِ ع فَقَالَ
فلذا جعفر جلو رفت و سلام نمود و سپس نزديك هارون ايستاد. آن گاه حضرت ابا الحسن جلو رفته و چنين سلام دادند:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَتِ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي اصْطَفَاكَ وَ اجْتَبَاكَ وَ هَدَاكَ وَ هَدَى بِكَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْكَ
سلام بر تو ای پدر من. از خدائى كه تو را برگزيد و راهنمائيت نمود و بواسطه تو ديگران را هدايت كرد مى خواهم كه تو را مشمول رحمتش قرار دهد.
فَقَالَ هَارُونُ لِعِيسَى سَمِعْتَ مَا قَالَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ هَارُونُ أَشْهَدُ أَنَّهُ أَبُوهُ حَقّاً.
پس هارون به موسی گفت: شنیدی آنچه را فرمود. گفت: اری شنیدم. سپس هارون گفت: گواهی می دهم که پدرش حق است.