اعمال بیست و هفتم ماه رجب در المراقبات میرزا جواد ملکی تبریزی
۲۲ فروردین ۱۳۹۷ 0 ادعیه و زیاراتبعد از روز پانزدهم به منزل ديگرى از منازل رجب و شريفترين آنها بلكه شريفتر از تمام روزها و شبها، يعنى روز و شب بيست و هفتم رجب مى رسيم.
شب بيست و هفتم
در كتاب اقبال از «محمد بن على الطرازى» در كتابش از امام جواد عليه السّلام روايت نموده است كه فرمودند: «در رجب شبى است كه براى مردم بهتر است از هر چه كه خورشيد بر آن تابيده است و آن، شب بيست و هفتم است كه پيامبر در صبح آن به پيامبرى برانگيخته شد. اگر كسى از شيعيان ما در اين شب عامل باشد مانند پاداش عمل شصت سال براى او خواهد بود - خداوند به تو شايستگى دهد. گفتند: عمل در آن چيست؟ فرمود: هنگامى كه نماز عشا را بجا آورده و خوابيدى و بيدار شدى - قبل از نيمه شب باشد يا بعد از آن - دوازده ركعت نماز - بصورت نمازهاى دو ركعتى - بجا مىآورى و در آن دوازده سوره از سوره هاى كوچك مفصل (از سوره محمد تا پايان قرآن) مى خوانى و هنگامى كه دوازده ركعت نماز را خواندى و سلام دادى هفت بار سوره «حمد»[1]، هفت بار «معوذتين»[2]، هفت بار«قل هو اللّه احد»[3]، هفت بار«قل يا أيها الكافرون»[4]، هفت بار «انا انزلناه»[5] و هفت بار «آية الكرسى»[6] مى خوانى و بعد اين دعا را مى خوانى:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَاقِدِ عِزِّكَ عَلَى أَرْكَانِ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتَابِكَ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ
وَ ذِكْرِكَ الْأَعْلَى الْأَعْلَى الْأَعْلَى وَ بِكَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
و سپس هر چه مى خواهى از خدا بخواه - زيرا چيزى نمى خواهى مگر اين كه اجابت مى شود مگر اين كه گناه يا قطع رحم يا هلاك گروهى از مؤمنين را بخواهى.
و فرداى آن را روزه مى گيرى زيرا روزه اين روز ثواب يك سال روزه را دارد. و اگر مانعى پيش آمد كه او را از اين عمل بازداشت نمازى را كه در شب نيمه رجب روايت كرديم بخواند زيرا آن نماز در اين شب هم وارد شده است.
درك حق شب و روز مبعث
و مهمترين مطلب، فهميدن حق اين شب و روز است. و اين مطلب از آنچه درباره نعمت وجود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نعمت بعثتش، در روز ولادت امير المؤمنين عليه السّلام گفتيم، فهميده مى شود زيرا كسى بالاتر از رسول خدا نيست. او سرور تمامى مخلوقات و شريفترين و نزديكترين آنها به خدا و محبوبترين آنها نزد خداست. اوست «نور اول»، «حجاب اقرب»، «عقل اول» و «اسم اعظم» و هيچ پيامبر و فرشته نزديكى به خدا، نمى توانند به اين صفات برسند و اوست رحمتى براى جهانيان. بنابراين باندازه شرف وجود او كه شريفترين موجودات است و باندازه خيرات مبعث شريفش، شرف اين روز و نور و خير و بركات آن بيشتر مى شود. و بهمين اندازه حق شكر آن براى امت و شيعيانش در نزد عقل بيشتر مى شود. اى عاقل فكر كن آيا آنچه را گفتيم قبول دارى؟ اگر قبول دارى بايد جديت كنى و احتياج به تشويق ندارى. زيرا خير خودبخود انسان را مجذوب مى كند و اگر قبول ندارى يا بايد از عقايد اهل اسلام خارج شده يا خود و قلبت را اصلاح كنى تا ايمان پيدا كنى ولى گمانم اين است كه كوتاهى اغلب مسلمين در اين موارد به جهت قبول نداشتن و بى ايمانى نيست - پناه بر خدا - بلكه بخاطر غوطه ور شدن در زيبايي هاى اين دنياى پست و فريب خوردن از آن است. آنقدر سرگرم رقابت براى بدست آوردن ماديات شده اند كه از اين امور غافلند و تا ديدار قبر از اين سرگرمى باز نمى ايستند. ياد دنيا دلهاى آنان را از ياد خدايشان و فهم مبدأ و معادشان باز داشته است.
خلاصه سالك بايد با تمام توان سعى كند اين روز آنچنانكه بايد بزرگ داشته شود و نعمت بعثت و نور و بركات و بزرگترين سعادتها و خيراتى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده است را آنگونه كه بايد، بفهمد. خود را آزمايش نموده و مقدار خوشحالى خود را در اين روز بفهمد. و اگر ببيند خوشحالى او در جشن و سرور دنيايى بهمين اندازه يا بيشتر است، بايد پستى نفس و وارونگى قلب خود را اصلاح نموده و از صفات حيوانى و عالم طبيعت فاصله گرفته و خود را به عالم نور نزديك نمايد.
روز بيست و هفتم
از كارهاى مهم در اين روز، روزه، غسل، زيارت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و زيارت امير المؤمنين با زيارت مخصوص و ارزنده اى كه براى اين روز وارد شده است مى باشد.
و همينطور نمازى كه در كتاب اقبال روايت شده كه قبل از ظهر خوانده مى شود. اين نماز دوازده ركعت است در هر ركعت حمد و هر سورهاى كه توانستى مى خوانى و بين هر دو ركعت مى گويى: الحمد للّه الذي لم يتخذ... و هنگامى كه از نماز و دعا فارغ شدى «حمد»،«قل هو اللّه»،«قل يا أيها الكافرون»،«معوذتين»،«انا انزلناه في ليلة القدر» و «آية الكرسى» را هر كدام هفت بار مى خوانى سپس هفت بار مى گويى:
لا إله الا اللّه و اللّه اكبر و سبحان اللّه و لا حول و لا قوّة الا باللّه
و هفت بار مى گويى:
اللّه اللّه ربّي لا أشرك به شيئا
سپس براى هر چه خواستى دعا مى كنى.
و نيز از اعمال مهم در اين روز خواندن دعاهاى زير مى باشد. كه يكى با اين عبارت«يا من امر بالتجاوز» (دعای روز مبعث)و دومى با اين عبارت«اللهم اني اسئلك بالتجلي الاعظم»(دعای روز مبعث در اقبال الاعمال) شروع مى شود.
سيد قدّس سرّه در كتاب اقبال درباره ارزش نعمت بعثت توضيحاتى داده است كه مى توان به آن كتاب مراجعه نمود.
انسان بايد در مورد ايام جاهليت و دوره قبل از بعثت انديشه كند و ببيند مردم به كجا رسيده بودند. عده اى يهودى، عده اى مسيحى و عموم مردم بت پرست بودند. احكام اسلام را ترك كرده، از اخلاق انسانى جدا شده و با خلق و خوى درندگى و صفات حيوانات خو گرفته بودند. كارشان به جايى رسيده بود كه دختران را زنده بگور كرده و بدين طريق پيوندها را مى بريدند. به چيزهاى باطل افتخار كرده، از عدل جدا شده و حقوق يكديگر را از بين مىبردند. قدرتمندان را بر ناتوانان مسلط نموده انسانهاى شريف را از بين برده، با علماء دشمنى كرده و از حكيمان وحشت داشتند. بساط علم را برچيده، خوبى بردبارى و علم را انكار كرده، قطع رحم نموده و شبيه چهارپايان شده و قمار مى كردند، شراب نوشيده عقل خود را زير پا گذاشته و فرزندان خود را مى كشتند. شهرها را خراب كرده نيكيها را فراموش نموده، شريعتهاى الهى را از بين برده، سرمايه ها را نابود كرده و مرتكب كارهاى زشت مى شدند.
خود پسندى و تكبر در ميان آنها رواج پيدا كرده و به بىصبرى افتخار مى كردند. فحشاء و منكرات را روش خود ساخته و سخنان باطل (مانند دروغ، شهادت ناحق) مى گفتند پيامبران را كشته و اولياى خدا را از ميان خود بيرون مى كردند. بدكاران را حاكم بر خود نموده و كسانى را كه اصل و نسب درستى نداشتند اطاعت مى نمودند. شيطان را عبادت، خدا را بخشم آورده و آتش دوزخ را برافروخته بودند. و در اثر اين امور امواج خشم و غضب پروردگار به تلاطم آمده و نزديك بود عالم نابود شده و تازيانه غضب خدا آنها را به جهنم براند. يا همانطور كه مشغول كارهايشان هستند آنان را درهم كوبيده و نابود كند. و چيزى نمانده بود كه آتش بر آنان فرود آمده و آنان را بسوزاند. يا در زمين فرو روند يا باران سنگ بر آنها ببارد يا تبديل به خوك شده يا به عذاب و مجازات و بلا و بدبختيهاى ديگرى گرفتار شوند كه عنايت پروردگار براى تمام كردن حجت و كامل كردن رحمت شامل حالشان گرديده و خاتم پيامبران صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را با فضايلى كه گفتيم بر انگيخت تا رحمتى براى جهانيان و نشانى براى هدايت باشد. آنها را از تاريكيها خارج كرده و به نور رساند. نادانى آنان را به علم، گمراهيشان را به هدايت، هلاكتشان را به نجات، ستم آنان را به عدل و كم خرديشان را به عقل، نياز آنان را به بى نيازى، ذلتشان را به عزت، خرابيشان را به آبادانى و خوارى آنان را به سلطنت مبدّل نموده و كفرشان را به ايمان، جهنمشان را به بهشت، تاريكى آنان را به نور و ترسشان را به امنيت، نوميديشان را به اميدوارى، اسارت آنان را به رهايى و بندگى آنان را به آزادگى تبديل نمايد.
و در يك كلام براى آنها رسولى درس نخوانده و از خودشان برانگيخت تا آيات الهى را بر آنان خوانده، آنها را تزكيه نموده و كتاب و حكمت را به آنان آموزش داده و آنان را از اين گمراهى سخت نجات دهد.
مردم بعد از بعثت او چند دسته شدند:
گروهى برسالت و دعوت او كافر شده و سزاوار جنگيدن، كشتن و شكنجه جاويد شدند.
گروهى نيز در ظاهر اسلام را قبول نموده ولى در دل اسلام را نپذيرفته و منافق شدند. با اسلام ظاهرى خون آنها محفوظ شده و احكام اسلامى در مورد مسلمانان در اين دنيا در مورد آنان جارى شد.
ولى در آخرت بجهت نفاق در پائين ترين طبقات جهنم جاويد هستند.
و گروهى در ظاهر و باطن مسلمان شده و هم كار خوب و هم كارهاى بد انجام دادند. اين دسته ممكن است بدون رفتن به جهنم به بهشت بروند.
گروهى هم، علاوه بر داشتن صفات گروه فوق عمل صالح انجام داده و كارهاى خير زيادى انجام دادند. پروردگار به اين دسته بهشتهائى كه در آن نهرهايى جريان دارد، وعده داده است. اينان هيچ عذاب و مجازاتى نمى بينند. خداوند گناهان آنها را بخشيده و بديهايشان را به چند برابر خوبى تبديل مى كند.
و عده اى علاوه بر داشتن خصوصيات دسته قبل به منظور نزديكى به خداى متعال به تزكيه نفس از اخلاق رذيله و آراستن آن به اخلاق عالى پرداخته كه خدا نيز آنها را به خود نزديك و مقام ارجمندى به آنان عنايت مى كند.
و گروهى علاوه بر داشتن خصوصيات دسته قبل، با فكر و ذكر و تلاش بسيار زياد پروردگارشان را شناخته و آنگاه خالص از هر گونه شركى، او را يكتا دانسته، او را دوست داشته و با بذل هر چه غير اوست به او نزديك شدند. و مشتاق ديدار او گرديدند. خداوند نيز آنان را بخوبى قبول و به خود نزديك و تمامى حجابها را از آنها برداشت.
جمال خود را به آنان نشان داد و آنان نيز با ديده و قلب بدون هر گونه حجابى آن را ديدند. آنان را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او عليهم السّلام ملحق نموده و در جايگاه صدق در كنار آنان و در نزد پادشاه مقتدر جاى داد. آنانند سبقت گيرندگان و نزديك شدگان، دوستان پيامبران و شهدا.
بهر صورت كسى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را شناخته و نعمت بعثت و فوايد و انوار و بركات و خيرات آن را درك كرده باشد، اين روز را روز بزرگى دانسته خوشحالى و سرور و شكر او بخاطر آن بيشتر مى شود. و كسى را كه در اين روز مبعوث شده زياد ستايش نموده و بر او درود مى فرستد و اعمالى را كه لايق اوست به او هديه مى كند.
در آخر اين روز نيز با تسليم عمل و خواهش اصلاح آن، به نگهبان اين روز متوسل شده و با لطافت، با آنان مناجات مى نمايد. زيرا لطافت سخن و عمل تأثير آن را افزايش مى دهد.