دعای سجده پیامبر (ص) در شب نیمه شعبان (اقبال الاعمال)
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الثانی؛ الباب التاسع فيما نذكره من فضل شهر شعبان و فوائده و كمال موائده و موارده و فيه فصول؛ فصل فيما نذكره من رواية سجدات و دعوات عن الصادق ع ليلة النصف من شعبان
جلد دوم؛ باب نهم: فضیلت ماه شعبان و مزایا و اعمال ماه و در این باب فصل هایی قرار دارد، فصل چهل و هفتم، روایت سجدهها و دعاهاى مخصوص شب نيمهى شعبان از امام صادق(ع):
رَوَيْنَاهَا بِإِسْنَادِنَا إِلَى جَدِّي أَبِي جَعْفَرٍ الطُّوسِيِّ فِيمَا رَوَاهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
جدّم «ابو جعفر طوسى» در حديثى آورده است كه امام صادق-عليه السّلام-فرمود:
لَمَّا كَانَ لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَ بَعْضِ نِسَائِهِ
در شب نيمهى شعبان رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نزد يكى از همسران خود بود.
وَ رَوَى الزَّمَخْشَرِيُّ فِي كِتَابِ النابق [الْفَائِقِ]
زمخشرى در كتاب «الفائق» آورده است:
أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ تَبِعَتِ النَّبِيَّ ص فَوَجَدَتْهُ قَدْ قَصَدَ الْبَقِيعَ ثُمَّ رَجَعَتْ وَ عَادَ فَوَجَدَ فِيهَا أَثَرَ السُّرْعَةِ فِي عَوْدِهَا وَ لَمْ يَذْكُرِ الدَّعَوَاتِ
امّ سلمه» در پى پيامبر-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- روانه شد و ديد كه آن حضرت آهنگ «بقيع» را دارد، برگشت و آن حضرت نيز بازگشت و آثار به سرعت راه رفتن را در «امّ سلمه» ديد. زمخشرى دعاهاى آينده را ذكر نكرده است.
ثُمَّ قَالَ الطُّوسِيُّ فِي رِوَايَةِ الصَّادِقِ ع فَلَمَّا انْتَصَفَ اللَّيْلُ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ فِرَاشِهَا فَلَمَّا انْتَبَهَتْ وَجَدَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَامَ عَنْ فِرَاشِهَا
سپس طوسی گفت: در روایتی از امام صادق ؛ زمانى كه شب به نيمه رسيد، از رختخواب برخاست. وقتى آن همسر رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-از خواب بيدار شد، ديد كه آن حضرت از رختخواب برخاسته است
فَدَخَلَهَا مَا يَتَدَاخَلُ النِّسَاءُ وَ ظَنَّتْ أَنَّهُ قَدْ قَامَ إِلَى بَعْضِ نِسَائِهِ و قامت [فَقَامَتْ] وَ تَلَفَّفَتْ بِشَمْلَتِهَا وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَزّاً وَ لَا كَتَّاناً وَ لَا قُطْناً
و آنچه در اين موقعيت براى زنها پيش مىآيد براى او پيش آمد و گمان كرد كه رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نزد يكى از همسران ديگرش رفته است. از اينرو، برخاست و ملحفهاش را-كه به خدا سوگند، از جنس خز يا كتان يا پنبه نبود،
وَ لَكِنْ كَانَ سَدَاهُ شَعْراً وَ لَحْمَتُهُ أَوْبَارَ الْإِبِلِ فَقَامَتْ تَطْلُبُ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي حُجَرِ نِسَائِهِ حُجْرَةً حُجْرَةً فَبَيْنَا كَذَلِكَ
بلكه روى آن از مو و درون آن از كرك شتر بود-به تن پيچيد و در حجرههاى همسران رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-يكى پس از ديگرى به جستوجوى آن حضرت پرداخت،
إِذَا نَظَرَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص سَاجِداً كَثَوْبٍ مُتَلَبِّطٍ بِوَجْهِ الْأَرْضِ فَدَنَتْ مِنْهُ قَرِيباً فَسَمِعَتْهُ فِي سُجُودِهِ وَ هُوَ يَقُولُ
ولى ناگهان ديد كه رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-مانند پارچهى افتاده، به زمين چسبيده و در حال سجده است، نزديك رفت و شنيد كه در حال سجده مىگويد:
سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ آمَنَ بِكَ فُؤَادِي هَذِهِ يَدَايَ وَ مَا جَنَيْتُهُ عَلَى نَفْسِي
تن و [عالم]خيالم براى تو سجده نمودهاند و دلم به تو ايمان آورده است. اين دستهاى من و آنچه بر خود جنايت نمودهام.
يَا عَظِيمُ تُرْجَى لِكُلِّ عَظِيمٍ اغْفِرْ لِيَ الْعَظِيمَ
اى بزرگى كه براى هر امر بزرگ به تو اميد بسته مىشود، گناه بزرگ مرا بيامرز؛
فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ إِلَّا الرَّبُّ الْعَظِيمُ
زيرا جز پروردگار بزرگ نمىتواند گناه بزرگ را بيامرزد.
ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ عَادَ سَاجِداً فَسَمِعَتْهُ يَقُولُ
سپس رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-سر از سجده بلند كرد و دوباره به سجده رفت، آن همسر رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-شنيد كه حضرت در حال سجده مىگويد:
أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ الَّذِي أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ انْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ
به نور روى [ذات، يا اسما و صفات]تو كه آسمانها و زمينها بدان روشن است و تاريكىها در برابر آن برطرف شدهاند
وَ صَلُحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ مِنْ فُجَاءَةِ نَقِمَتِكَ وَ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ
و امور پيشينيان و متأخران بدان سامان يافته، پناه مىبرم از اينكه كيفرت به طور ناگهانى شامل حالم شود و عافيتت دگرگون گردد و نعمتت از دستم برود.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي قَلْباً تَقِيّاً نَقِيّاً وَ مِنَ الشِّرْكِ بَرِيئاً لَا كَافِراً وَ لَا شَقِيّاً
خدايا، دلى پاك و پاكيزه و مبرا از شرك را روزىام كن، نه اين كه كافر و يا بدبخت گردم.
ثُمَّ عَفَّرَ خَدَّيْهِ فِي التُّرَابِ فَقَالَ
سپس رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-دو طرف صورتش را به خاك ماليد و گفت:
عَفَّرْتُ وَجْهِي فِي التُّرَابِ وَ حَقٌّ لِيَ أَنْ أَسْجُدَ لَكَ
روى خود را بر خاك مىمالم و براى من سزاوار است كه در برابر تو سجده نمايم.
فَلَمَّا هَمَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالانْصِرَافِ هَرْوَلَتْ إِلَى فِرَاشِهَا فَأَتَى رَسُولُ اللَّهِ ص فِرَاشَهَا وَ إِذَا لَهَا نَفَسٌ عَالٍ
وقتى رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-خواست برگردد، آن همسر رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-به تندى به رختخواب رفت. وقتى رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-به رختخواب بازگشت، ديد كه نفسنفس مىزند.
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِي أَ مَا تَعْلَمِينَ أَيَّ لَيْلَةٍ هَذِهِ هَذِهِ لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فِيهَا تُقَسَّمُ الْأَرْزَاقُ
رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-به او فرمود: چرا نفسنفس مىزنى؟ آيا نمىدانى كه امشب، چه شبى است؟ امشب، شب نيمهى شعبان است، همان شبى كه روزىها در آن تقسيم مىگردد
وَ فِيهَا تُكْتَبُ الْآجَالُ وَ فِيهَا يُكْتَبُ وَفْدُ الْحَاجِّ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيَغْفِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مِنْ خَلْقِهِ أَكْثَرَ مِنْ عَدَدِ شَعْرِ مِعْزَى كَلْبٍ
و سرآمد عمر انسانها نوشته مىشود و نيز گروه حاجيان نوشته مىشود و خداوند در اين شب، تعداد بيشتر از شمارهى موى قبيلهى «كلب» از مردم را مىآمرزد
وَ يُنْزِلُ اللَّهُ تَعَالَى مَلَائِكَتَهُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ بِمَكَّة
و نيز خداوند متعال فرشتگان را از آسمان به سوى زمين و «مكه» گسيل مىدارد.[1]
فصل فيما نذكره من رواية أخرى بسجدات و دعوات عن النبي ص ليلة النصف من شعبان
فصل چهل و هشتم، روایت دیگری از سجده ها و دعاهای پیامبر در شب نیمه شعبان
رَوَيْنَاهَا بِإِسْنَادِنَا إِلَى جَدِّي أَبِي جَعْفَرٍ الطُّوسِيِّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ رَوَاهَا عَنْ بَعْضِ نِسَاءِ النَّبِيِّ ص قَالَتْ
نيز جدّم «ابو جعفر طوسى» -رحمه اللّه-به نقل از يكى از همسران پيامبر -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آورده است:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي لَيْلَتِهِ الَّتِي كَانَ عِنْدِي فِيهَا فَانْسَلَّ مِنْ لِحَافِي فَانْتَبَهْتُ فَدَخَلَنِي مَا يَدْخُلُ النِّسَاءَ مِنَ الْغَيْرَةِ
رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-در آن شب كه نزد من بود، به آرامى خود را از زير لحاف بيرون كشيد. من بيدار شدم و غيرتى كه در اين موقعيت براى زنها پيش مىآيد، برايم پيش آمد
فَظَنَنْتُ أَنَّهُ فِي بَعْضِ حُجَرِ نِسَائِهِ فَإِذَا أَنَا بِهِ كَالثَّوْبِ السَّاقِطِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ سَاجِداً عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِ قَدَمَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ
و گمان كردم كه رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-به حجرهى يكى ديگر از همسرانش رفته است؛ ولى ناگهان ديدم كه مانند پارچهى افتاده بر زمين، بر سر انگشتانش سجده كرده و مىگويد:
أَصْبَحْتُ إِلَيْكَ فَقِيراً خَائِفاً مُسْتَجِيراً فَلَا تُبَدِّلِ اسْمِي وَ لَا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَ لَا تُجْهِدْ بَلَائِي وَ اغْفِرْ لِي
صبح كردم در حالى كه نيازمند، بيمناكم و به تو پناه آوردهام؛ پس نام مرا دگرگون مساز و تنم را تغيير مده و به بلاى طاقتفرسا دچار مكن و مرا بيامرز.
ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ سَجَدَ الثَّانِيَةَ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ
سپس سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت. شنيدم كه مىگويد:
سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ آمَنَ بِكَ فُؤَادِي هَذِهِ يَدَايَ بِمَا جَنَيْتُ عَلَى نَفْسِي
تن و [عالم]خيالم براى تو سجده نمودهاند و دلم به تو ايمان آورده است. اين دستهاى من و آنچه بر خود جنايت نمودهام.
يَا عَظِيمُ تُرْجَى لِكُلِّ عَظِيمٍ اغْفِرْ لِي ذَنْبِيَ الْعَظِيمَ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الْعَظِيمَ إِلَّا الْعَظِيمُ
اى بزرگى كه براى هر امر بزرگ به تو اميد بسته مىشود، گناه بزرگ مرا بيامرز؛ زيرا جز پروردگار بزرگ كسى نمىتواند گناه بزرگ را بيامرزد.
ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ سَجَدَ الثَّالِثَةَ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ
بعد سر از سجده برداشت و براى بار سوم به سجده رفت. شنيدم كه مىگويد:
أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِمُعَافَاتِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ
از كيفر تو به گذشتت و از ناخشنودى و خشم تو به خشنودىات و از عذاب تو به عافيتت
وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ مَا يَقُولُ الْقَائِلُونَ
و از تو به تو پناه مىبرم. تو همان گونه هستى كه خود، خود را ستودهاى و برتر از آنچه گويندگان و توصيفكنندگان دربارهى تو مىگويند.
ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ سَجَدَ الرَّابِعَةَ فَقَالَ
آنگاه سر از سجده برداشت و براى بار چهارم به سجده رفت. شنيدم كه مىگويد:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ قَشَعَتْ بِهِ الظُّلُمَاتُ
خداوندا، به نور روى [ذات، يا اسما و صفات]تو كه آسمانها و زمين بدان روشن و تاريكىها بركنار رفته
وَ صَلَحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ أَنْ يَحِلَّ عَلَيَّ غَضَبُكَ أَوْ يَنْزِلَ عَلَيَّ سَخَطُكَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ
و امور پيشينيان و متأخران بدان سامان يافته است، پناه مىبرم از اينكه خشم تو بر وارد و ناخشنودىات بر من فرود آيد. از زوال نعمت
وَ فُجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَ جَمِيعِ سَخَطِكَ لَكَ الْعُتْبَى فِيمَا اسْتَطَعْتُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِكَ
و كيفر ناگهانىات و دگرگون شدن عافيتت و از خشم تو در همهى موارد به تو پناه مىبرم. در آن چه توان دارم به درگاه تو توبه مىكنم و هيچ دگرگونى و نيرويى جز به وسيلهى تو تحقق نمىيابد.
قَالَتْ فَلَمَّا رَأَيْتُ ذَلِكَ مِنْهُ تَرَكْتُهُ وَ انْصَرَفْتُ نَحْوَ الْمَنْزِلِ فَأَخَذَنِي نَفَسٌ عَالٍ ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اتَّبَعَنِي
وقتى ديدم رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-چنين مىكند، او را ترك گفتم و نفس زنان به منزل خود بازگشتم. رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-در پى من آمد
فَقَالَ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِي قَالَتْ قُلْتُ كُنْتُ عِنْدَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَ تَدْرِينَ أَيَّ لَيْلَةٍ هَذِهِ هَذِهِ لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فِيهَا تُنْسَخُ الْأَعْمَالُ وَ تُقْسَمُ الْأَرْزَاقُ
و فرمود: چرا نفسنفس مىزنى؟ عرض كردم: اى رسول خدا، نزد شما بودم. فرمود: آيا مىدانى امشب، چه شبى است؟ امشب، شب نيمهى شعبان است، همان شبى كه اعمال انسان در آن نوشته شده و روزىها تقسيم مىگردد
وَ تُكْتَبُ الْآجَالُ وَ يَغْفِرُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا لِمُشْرِكٍ أَوْ مُشَاحِنٍ أَوْ قَاطِعِ رَحِمٍ أَوْ مُدْمِنِ مُسْكِرٍ أَوْ مُصِرٍّ عَلَى ذَنْبٍ أَوْ شَاعِرٍ أَوْ كَاهِن
و نيز سرآمد عمر انسانها نوشته مىشود و خداوند متعال همگان-به جز افراد مشرك، كينهتوز، قطع ارتباط كننده با افراد خانواده، و كسى كه مواد مستكننده مصرف مىكند، يا بر گناه اصرار مىورزد، يا شاعر پيشه است و يا پيشگو است-مىآمرزد.[2]