روایتی در فضیلت ماه شعبان و روز اول آن
۲۸ مرداد ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراتبدانكه در تفسير امام عليه السّلام [تفسير امام حسن عسگرى] روايتى در فضيلت ماه شعبان و روز اول آن ذكر شده، كه فوايد بسيارى در آن درج شده است، و شيخ ما ثقة الاسلام نورى (نَوَّرَ اللهُ مَرقَدَه) آن روايت را ترجمه كرده و در پايان كتاب «كلمه طيّبه» آورده، ولى چون آن روايت طولانى است، و مقام را گنجايش نوشتن تمام آن نيست، خلاصه آن را در اينجا ذكر مى كنم: حاصل روايت اين است كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در روز اول شعبان به جماعتى برخورد كه در مسجد نشسته بودند، و درباره قَدَر و امثال آن گفتگو مى كردند تا آنكه لجاجت و جدالشان، و فرياد و صدايشان سخت بلند شد، حضرت ايستاد و بر آنها سلام كرد، پاسخ سلام را دادند، و به احترام حضرت از جاى برخاستند و درخواست كردند كه نزد آنان بنشيند، ايشان توجّهى به دعوت آنان نكردند و در همان حالت ايستاده فرمودند: اى گروهى كه سخن مى گوييد در مسئله اى كه سودى نمى رساند، آيا ندانستيد كه خداى تعالى را بندگانى است، كه آنان را خوف و ترس ساكت نموده بدون آنكه لال باشند، يا از سخن گفتن عاجز باشند، اينان هرگاه عظمت خدا را به خاطر مى آورند، زبان هايشان شكسته و دل هايشهان از جا كنده مى شود، و عقل هایشان از سر مى رود، و دچار بهت و حيرت مى گردند، اين همه به خاطر بلنداى عزت و شوكت و بزرگداشت خداست! هرگاه از اين حالت به خود آيند با كردارهاى پاكيزه به سوى خدا رو مى كنند و وجود خود را در شمار ستمكاران و خطاكاران به حساب مى آورند، درحالى كه از تقصير و كوتاهى پاك و منزهند، اينان براى خدا به كردار اندك راضى نمى شوند، و عمل زياد را براى او بسيار نمى شمارند، پيوسته به كار شايسته و عمل نيك مشغولند، اينان چنانند كه هرگاه به ايشان بنگرى، ترسان و هراسان و در بيم و اضطراب به عبادت ايستاده اند، اى گروه تازه كاران شما كجا و ايشان كجا، آيا ندانستيد كه داناترين مردم به «قَدَر» ساكت ترين ايشانند در سخن از آن، و نادان ترين مردم به «قَدَر» سخن گوترين آنانند نسبت به آن، اى تازه كارها امروز غُرّه شعبان كريم است[به آغاز پيشانى گويند غُرّه]، پرودگار آن را شعبان ناميده به خاطر انشعاب يافتن و پراكنده شدن خيرات در آن، همانا پروردگار شما در شعبان درهاى حسنات را باز كرده، و قصرها و خيراتش را به شما جلوه داد به قيمتى ارزان و كارهايى آسان، پس در مقام خريد برآييد، ابليس دور از رحمت خدا شاخه هاى شرور و بلاهاى خود را براى شما آراسته و شما پيوسته در گمراهى و سركشى مى كوشيد و به شاخه هاى ابليس تمسّك مى جوييد، و از شاخه هاى خيرات كه درهايش براى شما باز شده روى مى گردانيد، و اين غُرّه ماه شعبان است، و شاخه هاى خيراتش عبارت است از: نماز، روزه، زكات، امر به معروف، نهى از منكر، نيكى به پدر و مادر و خويشان و همسايگان، ايجاد صلح و صفا بين مردم (اصلاح ذات البَین)، صدقه دادن به فقرا و مساكين، در چيزى كه مسئوليّتش از شما برداشته شده، به خود زحمت و مشقّت مى دهيد و آن مسأله قضا و قدر است، و خود را در سختى مى اندازيد در چيزى كه از ژرف انديشى و تحقيق در آن نهى شده ايد، و آن كشف اسرار الهى است، كه هركه از آنها تفتيش كند از تباه شدگان است. بدانيد كه اگر شما بر آنچه پرودگار براى مطيعان از بندگانش در امروز آماده نموده آگاه شويد، هر آينه خود را از آنچه بدان پرداختيد [بحث در قضا و قدر] باز خواهيد داشت، و در آنچه به آن فرمان دادند وارد خواهيد شد. گفتند: يا امير المؤمنين آنچه را خدا در اين روز براى مطيعان خود مهيّا نموده چيست؟ حضرت داستان آن لشگرى را كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله براى جهاد با كافران فرستاده بود، و سپاه دشمن به هنگام شب بر آنها شبيخون زدند نقل كرد و فرمود: شبى تاريك و فرورفته در سياهى بود، مسلمانان در خواب، و كسى از آنان جز زيد بن حارث و عبد اللّه بن رواحه و قتاده بن نعمان و قيس بن عاصم منقرى بيدار نبود، هريك از آنان در جانبى از لشگر مشغول نماز و قرآن خواندن بودند، دشمنان با شبيخون خويش در آن شب تاريخ، مسلمانان را آماج تيرهاى خود ساختند و مسلمانان به خاطر سياهى شب، از ديدن دشمنان عاجز بودند، و راهى براى حفظ خويش نداشند، به اين خاطر نزديك بود هلاك شوند، ناگهان از دهان اين چند نفر انوارى درخشيد، كه اردوگاه را روشن ساخت، و باعث قوّت دل و دليرى مسلمانان شد، پس شمشير كشيده و همه دشمنان را كشته و زخمى و اسير نمودند، پس از بازگشت از جهاد داستان خود را براى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله نقل كردند، حضرت فرمود: اين انوار به خاطر اعمال برادران شما در آغاز ماه شعبان است، پس حضرت يك يك آن اعمال را نقل كردند تا آنكه فرمودند: چون روز اوّل شعبان مى رسد، ابليس سپاه خويش را در اطراف زمين و كرانه هاى آن پراكنده مى كند و به ايشان مى گويد: امروز در كشاندن بعضى از بندگان خدا به سوى خود بكوشيد، و خدا (عزّ و جلّ) فرشتگان را در اطراف و آفاق زمين پراكنده مى كند و به آنان مى فرمايد: بندگانم را به راستى و درستى نگاه داريد، و آنان را ارشاد كنيد، همه بندگانم سعاتمند مى شوند، جز آنكه از قبول حق امتناع ورزد و به راه سركشى رود، كه او در شمار حزب ابليس و سپاهيان او محسوب مى شود. چون روز اوّل ماه شعبان شود، خدا (عزّ و جلّ) به باز شدن درهاى بهشت امر مى كند، پس باز مى شوند، و به درخت طوبى [درختى است در بهشت] فرمان مى دهد تا شاخه هاى خود را دنيا نزديك كند، آنگاه منادى پروردگار (عزّ و جلّ) ندا سر مى دهد: اى بندگان خدا اين شاخه هاى درخت طوبى است، پس به آن درآويزيد، كه شما را به سوى بهشت برافروزد، و اين شاخه هاى درخت زقّوم است [درختى است از درختان دوزخ كه در سوره مباركه واقعه از آن ياد شده است] از آن دورى كنيد تا شما را به جانب دوزخ نبرد. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: سوگند به آنكه مرا به راستى مبعوث به رسالت نمود، هر كه در اين روز درى از خير و نيكى را فراگيرد، به تحقيق به شاخه اى از شاخه هاى درخت طوبى در آويخته كه او را به سوى بهشت مى كشاند، و هركه در امروز درى از شرّ و بدى را فراگيرد، به يقين به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم درآويخته كه او را كشاننده به سوى آتش است، سپس رسول خدا صلى اللّه عليه و آله اعمالى كه هريك باعث درآويخته شدن به شاخه اى از شاخه هاى طوبى است به اين صورت بيان فرمودند: امروز هر كس براى خدا نماز مستحبى بجا آورد، و هركه در اين روز روزه بدارد، و هركه ميان زنى با همسرش، يا پدرى با فرزندش، يا خويشاوندان، يا زن و شوهر بيگانه اى صلح دهد، و كسى كه تخفيف دهد پريشانى را، از طلبى كه از او دارد، يا از طلبش از عهده مديون بكاهد، و كسى كه در حساب خود نظر كند، و قرض كهنه اى را بر عهده خود ببيند، كه طلب كارش از به دست آوردنش مأيوس شده، پس آن را به صاحبش برگداند، و كسى كه يتيمى را سرپرستى نمايد، و كسى كه سفيهى را از ضربه زدن به آبرو و عرض مؤمنى بازدارد، و كسى كه قرآن يا بخشى از آن را بخواند، و كسى كه خدا را ياد كند، و نعمت هايش را بر شمارد، و اقدام به شكر نمايد، و كسى كه از بيمارى عيادت كند، و كسى كه به پدر و مادر يا يكى از آنها نيكى ورزد، و آنكه پيش از رسيدن روز اوّل شعبان پدر و مادر خويش را به خشم آورده بود و در اين روز خشنودشان ساخت، و هركه جنازه اى را تشييع كند، و هركه در اين روز مصيبت زده اى را تسلّى بخشد، و هر كس در اين روز چيزى از ابواب خير را بجا آورد از آويختگان به درخت طوبى است. سپس رسول خدا (ص) فرمودند: سوگند به آنكه مرا به راستى به رسالت برانگيخت هركس در اين روز درى از شرّ و گناه را فرا گيرد، به تحقيق به شاخه اى از شاخه هاى درخت زقّوم درآويخته، و آن شاخه كشاننده اوست به سوى آتش، آنگاه اعمالى كه هريك باعث درآويخته شدن به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم است را به اين صورت بيان فرمودند: سوگند به آنكه مرا به راستى به پيامبرى فرستاد، هركس در اين روز نسبت به نماز واجب خود كوتاهى كند، و آن را تباه نمايد، و هركس فقيرى درمانده نز او آيد، كه بدى حالش را مى داند، و بدون اينكه ضررى متوجه وى گردد، قدرت بر تغيير حال او را دارد، و كس ديگرى هم نيست كه به جاى او، مشكل فقير را حل كند، پس فقير را به حال خود خود واگذارد، و دست او را نگيرد، تا از بين رفته و هلاك گردد، و كسى كه خطاكارى از او عذرخواهى كند، پس عذر او را نپذيرد، علاوه بر اين بيش از اندازه اى كه بدى كرده، او را عقوبت نمايد، و كسى كه جدايى اندازد ميان شوهرى با همسرش، يا پدرى با فرزندش، يا برادرى با برادرش، يا خويشى با خويشش، يا ميان دو همسايه، يا ميان دو رفيق، يا دو خواهر، و كسى كه بر انسان تنگدستى سخت بگيرد، در حالى كه تنگدستى او را مى داند، پس بر خشم و بلاى او بيفزايد، و كسى كه مديون باشد و آن را بر صاحبش انكار كند، و بر او ستم ورزد تا دين او را باطل نمايد، و آنكه بر يتيمى جفا كند، و به او آزار رساند، و مال او را تباه كند، و كسى كه به آبرو و عرض برادر مؤمنى هجوم برد و مردم را هم بر آن وا دارد، و كسى كه آوازه خوانى كند، به صورتى كه مردم را در آن آوازه خوانى بر انجام گناه تحريك كند. و كسى كه كارهاى زشت و قبيح خود را در جنگ ها، و انواع ستم خود را بر بندگان خدا بر شمارد، و به آن اعمال افتخار نمايد، و كسى كه همسايه اش بيمار شده، و به جهت سبك شمردن شأن او، از او عيادت نكرده، و آنكه همسايه اش مرده و به خاطر خوار بودن آن مرده در نظرش جنازه اش را تشييع نكرده، و آنكه از تسليت مصيبت زده اعراض كند، و به وى از روى حقارت و پستى جفا كند، و كسى كه عاق كند پدر و مادر خود، يا يكى از آن دو را، و كسى كه پيش از شعبان ايشان را عاق كرده بود، و در شعبان ايشان را خشنود نساخت، و حال آنكه قدرت بر آن را داشت و همچنين هركس كارى از ساير اقسام شهر را انجام دهد، آويخته به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم است، و سوگند به آنكه مرا به راستى به پيامبرى برگزيد كه در آويختگان به شاخه هاى درخت طوبى با آن شاخه ها به سوى بهشت بلند مى شوند. آنگاه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله اندكى نظر خود را به جانب آسمان بلند كرد، و مى خنديد و مسرور بود، سپس نظر مبارك را به سوى زمين به زير انداخت، پس پيشانى مبارك را درهم كشيد و روى مبارك عبوس گشت، آنگاه رو به اصحاب خود كرد و فرمود: سوگند به آنكه محمّد را به راستى به پيامبرى برگزيد به تحقيق ديدم درخت طوبى را كه بلند مى شد، و بلند مى كرد آنان را كه به او درآويخته بودند به سوى بهشت، و ديدم از ايشان را كه درآويخته بودند به يك شاخه از آن، و بعضى به دو شاخه، يا به چند شاخه، برحسب پاى بنديشان بر طاعات. و هرآينه زيد بن حارثه را مى بينم كه در آويخته به بيشتر شاخه هاى آن و آن شاخه ها بلند مى كنند او را به اعلا عليّين [بالاترين مرتبه] بهشت، از اين جهت خنديدم و خوشحال شدم، آنگاه به سوى زمين نگاه كردم و سوگند به آنكه مرا به راستى به پيامبرى برانگيخت درخت زقّوم را ديدم كه به پايين مى رفت شاخه هاى آن، و درآويختگان به خود را به سوى دوزخ پايين مى برد. و ديدم گروهى از ايشان را درآويخته به شاخه اى، و گروهى به دو شاخه يا چند شاخه بر حسب پافشاريشان بر گناهان. و هرآينه بعضى از منافقان را مى بينم، كه به بيشتر شاخه هاى آن درآويخته اند، و آن شاخه ها او را به اسفل دركات [پايين ترين مهلكه ها] فرو مى برند،از اين جهت روى خود را ترش کردم، و پيشانى ام را درهم کشیدم.