فضیلت مسجد کوفه (مفاتیح الجنان)

فضیلت مسجد کوفه (مفاتیح الجنان)

۰۹ مهر ۱۳۹۸ 0 ادعیه و زیارات

کوفه یکى از آن چهار بلدى است که حق تعالى آن را اختیار فرموده و طُور سینین تفسیر به آن شده و در روایت است که آن حرم خدا و حرم رسول صلى الله علیه و آله و حرم امیرالمؤ منین علیه السلام است و یک درهم تصدّق در آن حساب مى شود به صد درهم در جاى دیگر و دو رکعت نماز در آن حساب مى شود به صد رکعت.

اما فضیلت مسجد کوفه:

پس زیاده از آن است که ذکر شود و بس است در شرافت آن که یکى از آن چهار مسجدى است که سزاوار است شَدِّرِحال شود به سمت آنها بجهت درک فیوضات آنها و یکى از آن مواطن است که مسافر مخیّر است در آن مابین قصر و اتمام نماز و نماز فریضه در آن معادل حجّ مقبول و معادل هزار نماز است که در جاى دیگر بجاى آورده شود و در روایات وارد شده که محلّ نماز پیغمبران است و محلّ نماز حضرت مهدى صلوات اللّه علیه خواهد شد و در روایتى هزار پیغمبر و هزار وصىّ پیغمبر در آن نماز کرده و از بعضى روایات استفاده شود که مسجد کوفه افضل است از مسجد اقصى که در بیت المقدّس است و ابن قولویه از امام محمّد باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود اگر مردم بدانند که چه فضیلت دارد مسجد کوفه هر آینه از شهرهاى دور تهیّه زاد و راحله کنند و بسوى این مسجد بیایند و فرمود که نماز واجب در آن برابر است با حج مقبول و نماز نافله برابر عمره مقبوله و به روایت دیگر نماز فریضه و نافله در آن مثل حجّ و عمره اى است که با رسول خدا صلى الله علیه و آله کرده باشند شیخ کلینى و غیر او از مشایخ عظام روایت کرده اند از هارون بن خارجه که حضرت صادق علیه السلام به من فرمود اى هارون چه مقدار مسافت است بین تو و بین مسجد کوفه یک میل مى شود گفتم نه فرمود بجا مى آورى همه نمازهاى خود را در آنجا گفتم نه فرمود اگر من نزدیک آن مسجد بودم امید داشتم که از من فوت نمى شد یک نماز در آن و هیچ مى دانى که چیست فضیلت آن موضع نبوده بنده صالحى و نه پیغمبرى مگر آنکه نماز گذارده در مسجد کوفه حتّى آنکه رسول خدا صلى الله علیه و آله در شبى که او را به معراج مى بردند جبرئیل به آن حضرت گفت مى دانى که در کجائى یا رسول اللّه الا ن مقابل مسجد کوفه مى باشى فرمود پس رخصت بطلب از پروردگار من تا بروم در آن و دو رکعت نماز گذارم پس جبرئیل از حق تعالى اذن طلب کرد حق تعالى اذن مرحمت فرمود پس فرود آورد آن حضرت را و آن جناب دو رکعت نماز گذاشت در آن و بدرستى که جانب راست آن باغى است از باغ هاى بهشت و میان آن باغى است از باغ هاى بهشت و عقب آن باغى است از باغ هاى بهشت و بدرستى که نماز واجب در آن برابر است با هزار نماز و نافله در آن مقابلست با پانصد نماز و نشستن در آن بدون تلاوت و ذکر عبادتست و اگر مردم بدانند که چه فضیلت است در آن بیایند بسوى آن اگرچه به رَوِش کودکان خود را بر زمین کشند و در روایت دیگر است که نماز واجب در آن مقابل حجّ است و نماز نافله مقابل عمره و گذشت در ذیل زیارت هفتم حضرت امیر علیه السلام اشاره به فضیلت این مسجد شریف و از بعضى روایات معلوم مى شود که جانب راست این مسجد افضلست از جانب چپ آن .

اعمال مسجد كوفه: پس به نحوى كه در مصباح الزائر و غيره است آن است كه چون داخل كوفه شدى بگو

 

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

 به نام خدا و (خدايى) خدا و در راه خدا و بر ملت رسول خدا صلى الله عليه و آله

اللَّهُمَّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبَارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ‏

 پروردگارا مرا (در جوار خود) منزلى مبارك عطا كن كه تو بهترين كسى هستى كه بر درگاه او نزول كنند

 

پس روانه شو بسوى مسجد كوفه و در حال رفتن بگو

 

اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ‏

 خداى بزرگ است و خدايى جز ذات مقدس پروردگار نيست و ستايش مخصوص خداست و خدا پاك منزه است

 

تا وارد شوى به در مسجد پس بايست نزد در و بگو

 

السَّلاَمُ عَلَى سَيِّدِنَا رَسُولِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ‏

 تحيت و سلام بر سيد ما رسول خدا حضرت محمد بن عبد الله و آل پاكش باد

السَّلاَمُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ عَلَى مَجَالِسِهِ وَ مَشَاهِدِهِ‏

 سلام و تحيت بر امير المؤمنين على بن ابى طالب و رحمت و بركات خدا بر او باد و بر مجالس او و مشاهد شريف

وَ مَقَامِ حِكْمَتِهِ وَ آثَارِ آبَائِهِ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ تِبْيَانِ (بُنْيَانِ) بَيِّنَاتِهِ‏

 و مقام حكمت او و آثار (و علوم و خيرات) پدرانش حضرت آدم و نوح و ابراهيم و اسماعيل و حجت و بينات روشن او باد

السَّلاَمُ عَلَى الْإِمَامِ الْحَكِيمِ الْعَدْلِ الصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ الْفَارُوقِ بِالْقِسْطِ

 سلام بر امام حكيم با عدل و داد باد كه بزرگترين با ايمان و فاروق حق از باطل است به عدالت

الَّذِي فَرَّقَ اللَّهُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْكُفْرِ وَ الْإِيمَانِ وَ الشِّرْكِ وَ التَّوْحِيدِ

 آنكس كه خدا بوجود او ميان حق و باطل و كفر و ايمان و شرك و توحيد را جدا نمود

لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَا مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ

 تا با وجود آن حضرت هر كه هلاك شود دانسته و هر كه سعادت حيات ابد يابد دانسته به اين مقام رسد

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَاصَّةُ نَفْسِ الْمُنْتَجَبِينَ وَ زَيْنُ الصِّدِّيقِينَ وَ صَابِرُ الْمُمْتَحَنِينَ‏

 گواهى مى ‏دهم كه تو امير اهل ايمانى و خلاصه و لباب برگزيدگان خدا و زيب و زينت مؤمنان كامل و با صبر و شكيباترين آزمودگان عالم هستى

وَ أَنَّكَ حَكَمُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ قَاضِي أَمْرِهِ وَ بَابُ حِكْمَتِهِ‏

 و تو البته حكم و داور خدا در روى زمينى و قاضى به امر او و در علم و حكمت او

وَ عَاقِدُ عَهْدِهِ وَ النَّاطِقُ بِوَعْدِهِ وَ الْحَبْلُ الْمَوْصُولُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عِبَادِهِ‏

 و محكم دارنده عهد او و گويا به وعده او و رشته محكم ما بين خدا و بندگان او

وَ كَهْفُ النَّجَاةِ وَ مِنْهَاجُ التُّقَى وَ الدَّرَجَةُ الْعُلْيَا وَ مُهَيْمِنُ الْقَاضِي الْأَعْلَى‏

 و پناهگاه نجات و طريقه تقوى و صاحب بلندترين درجه و منزلت و بالاترين حاكم و گواه در عالم

يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ زُلْفَى أَنْتَ وَلِيِّي وَ سَيِّدِي وَ وَسِيلَتِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ

 اى امير اهل ايمان من به درگاه خدا بواسطه توسل به تو تقرب مى‏جويم تو ولى و ناصر و محبوب منى و سيد و وسيله من در دنيا و آخرت

 

پس داخل مسجد مى‏شوى مؤلف گويد كه بهتر آن است كه از درى كه در عقب مسجد است كه مشهور است به باب الفيل داخل شوى پس مى‏ گويى‏

 

اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

 خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است اينجا مقامى است كه پناهنده به خدا و حبيب او محمد صلى الله عليه و آله

وَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِيِّينَ الصَّادِقِينَ النَّاطِقِينَ الرَّاشِدِينَ‏

 و ولايت امير المؤمنين مى‏شوم و ولايت ائمه هدى كه صادقان و ناطقان به حق و ارشاد كننده خلقند

الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً وَ هُدَاةً وَ مَوَالِيَ‏

 آنان كه خدا ذواتشان را از لوث و ناپاكى شرك و عصيان پاك و منزه گردانيد من به امامت و پيشوايى آنان و هدايت و محبت آنها خشنود و راضيم

سَلَّمْتُ لِأَمْرِ اللَّهِ لاَ أُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا وَ لاَ أَتَّخِذُ مَعَ اللَّهِ وَلِيّاً

 و به امر خدا تسليم و هرگز چيزى را شريك او نخوانم و با وجود خدا ولى و سلطانى در عالم اتخاذ نكنم

كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ وَ ضَلُّوا ضَلاَلاً بَعِيداً حَسْبِيَ اللَّهُ وَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ‏

 آنان كه از خدا رو گردانيدند دروغ گفتند و سخت در گمراهى دور از حقيقت افتادند مرا خدا كافى است و اولياء خدا

أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

 گواهى مى ‏دهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست و او را شريكى نيست و گواهى مى‏ دهم كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله بنده خاص و رسول اوست

وَ أَنَّ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَّةَ الْمَهْدِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ أَوْلِيَائِي وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ‏

 و نيز گواهى دهم كه على عليه السلام و ائمه هداة از فرزندانش عليهم السلام همه اولياء من و حجتهاى الهيند بر خلق عالم

 

آنگاه برو بجانب ستون چهارم كه در جنب باب انماط و برابر ستون پنجم است و آن ستون حضرت ابراهيم عليه السلام است پس چهار ركعت نماز كن دو ركعت آن را با حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و دو ركعت ديگر را با حمد و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ پس چون فارغ شدى از نماز تسبيح حضرت زهرا عليها السلام را بگو و بعد از آن بگو

 

السَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ الرَّاشِدِينَ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً

 سلام بر آن بندگان شايسته حق كه هاديان راه خدايند و خدا نفوسشان را از لوث شرك و عصيان پاك و مبرا ساخته

وَ جَعَلَهُمْ أَنْبِيَاءَ مُرْسَلِينَ وَ حُجَّةً عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ‏

 و آنان را پيغمبران مرسل و حجتهاى خود بر خلق عالم قرار داده

وَ سَلاَمٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ‏

 و سلام بر رسولان حق و ستايش خاص خدا پروردگار عالم است تقدير و حكم خداى مقتدر دانا اين است

 

و هفت مرتبه بگو

 

سَلاَمٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ‏

 سلام بر نوح پيغمبر در ميان خلق

 

پس بگو

 

نَحْنُ عَلَى وَصِيَّتِكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ الَّتِي أَوْصَيْتَ بِهَا ذُرِّيَّتَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ وَ الصِّدِّيقِينَ (وَ الصَّادِقِينَ)

 ما ثابت قدم در عمل و اداء وصيت و سفارش توايم اى ولى اهل ايمان همان وصيتى كه بر ذريه خود از رسولان حق و صادقان در ايمان كردى

وَ نَحْنُ مِنْ شِيعَتِكَ وَ شِيعَةِ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ

 و ما شيعيان تو هستيم و شيعيان پيغمبرمان حضرت محمد

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَيْكَ وَ عَلَى جَمِيعِ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الصَّادِقِينَ (الصِّدِّيقِينَ)

 كه درود و رحمت خدا بر او و بر آل او و بر تو (يا على) و بر تمام رسولان حق و پيمبران و صادقان در ايمان باد

وَ نَحْنُ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ دِينِ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِيِّينَ وَ وِلاَيَةِ مَوْلاَنَا عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏

 و نيز ما بر طريقه و ملت توحيد ابراهيم و دين حضرت محمد پيغمبر امى و امامان هدايت يافته و ولايت مولاى ما على امير اهل ايمان ثابتيم

السَّلاَمُ عَلَى الْبَشِيرِ النَّذِيرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ بَرَكَاتُهُ‏

 سلام بر بشار دهنده نيكويان و بيم دهنده بدكاران و تحيت و رحمت و خشنودى و بركات خدا بر او باد

وَ عَلَى وَصِيِّهِ وَ خَلِيفَتِهِ الشَّاهِدِ لِلَّهِ مِنْ بَعْدِهِ عَلَى خَلْقِهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏

 و بر وصى او و جانشين او كه شاهد و گواه خدا بر خلق است بعد از پيغمبر كه على امير المؤمنين است

الصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ وَ الْفَارُوقِ الْمُبِينِ الَّذِي أَخَذْتَ بَيْعَتَهُ (أُخِذَتْ بَيْعَتُهُ) عَلَى الْعَالَمِينَ‏

 و صديق اكبر و فاروق حق و باطل در حد كمال است آن كسى كه در امر خلافتش بر عالميان از امت بيعت گرفتى

رَضِيتُ بِهِمْ أَوْلِيَاءَ وَ مَوَالِيَّ وَ حُكَّاماً فِي نَفْسِي وَ وُلْدِي (وَلَدِي) وَ أَهْلِي وَ مَالِي‏

 من به آن امامان بر ولايت و دوستى آنها خشنود و راضى هستم و آنان حاكم بر نفس من و فرزند و اهل و مال من

وَ قِسْمِي وَ حِلِّي وَ إِحْرَامِي وَ إِسْلاَمِي وَ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي‏

 و نصيب من و در حل باشم يا در حال احرام و بر اسلام من و دين و دنيا و آخرتم و زنده و مرده من بر همه حاكم و فرمانروا هستند

أَنْتُمُ الْأَئِمَّةُ فِي الْكِتَابِ وَ فَصْلُ الْمَقَامِ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ وَ أَعْيُنُ الْحَيِّ الَّذِي لاَ يَنَامُ‏

 شما بزرگواران و پيشوايان خلق و در حكم كتاب خدا هستيد و فيصل مقام و خطاب حق از باطل و شماييد ديدگان زنده‏اى كه خواب ندارد

وَ أَنْتُمْ حُكَمَاءُ اللَّهِ وَ بِكُمْ حَكَمَ اللَّهُ وَ بِكُمْ عُرِفَ حَقُّ اللَّهِ‏

 و شما حكماء الهى هستيد و بواسطه شما خدا ميان خلق حكم كردو به شما حق خدا بر خلق شناخته شد

لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتُمْ نُورُ اللَّهِ مِنْ بَيْنِ أَيْدِينَا وَ مِنْ خَلْفِنَا

 خدايى جز خداى يكتا نيست و محمد رسول اوست و شما نور خدا در پيش نظر ما مردم فعلى و آنكه پس از ما به عالم دنيا آيد

أَنْتُمْ سُنَّةُ اللَّهِ الَّتِي بِهَا سَبَقَ الْقَضَاءُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏

 شما آن سنت و طريقه خداييد كه قضاى حق بدان حكم كرده اى امير المؤمنين

أَنَا لَكُمْ مُسَلِّمٌ تَسْلِيماً لاَ أُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا وَ لاَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّاً

 من در مقابل امر شما تسليم صرف هستم و چيزى را به خدا شريك نگردانم و جز خدا را ولى سلطان خود و عالم ندانم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانِي بِكُمْ وَ مَا كُنْتُ لِأَهْتَدِيَ لَوْ لاَ أَنْ هَدَانِيَ اللَّهُ‏

 ستايش خاص خداست كه مرا بواسطه شما هدايت كرد مرا اگر خدا هدايت نمى‏فرمود هرگز راه حق را نمى‏يافتم

اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا هَدَانَا

 خدا بزرگتر خدا بزرگتر خدا بزرگتر است ستايش خداى را بر آنچه ما را هدايت فرمود.

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال دکه القضاء و بیت الطشت را بیان می کنیم:

بدان كه دكة القضاء دكانچه ‏اى بوده در مسجد كه امير المؤمنين عليه السلام بر روى آن مى‏ نشستند و قضاوت و حكم مى‏ نمودند و در آن موضع ستون كوتاهى بوده كه بر آن نوشته بوده آيه كريمه «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ»[1] و بيت الطشت همان محلى است كه ظاهر شده معجزه امير المؤمنين عليه السلام در باب آن دختر بى ‏شوهرى كه يك وقتى در ميان آب بوده كه زالويى در شكمش داخل شده و كم‏ كم از مكيدن خون بزرگ شده بود و شكم آن دختر را نيز بزرگ كرده بود برادران دختر گمان حمل به او بردند و خواستند او را بكشند براى حكم آن نزد امير المؤمنين عليه السلام آمدند حضرت امر فرمود در جانب مسجد پرده كشيدند و آن دختر را در پس آن پرده نشانيدند و قابله كوفه را امر فرمود كه او را تفتيش كند قابله پس از تفتيش عرض كرد يا امير المؤمنين اين دختر آبستن است و فرزند در شكم دارد پس حضرت امر فرمود طشتى مملو از لجن آوردند و دختر را بر روى آن نشانيدند آن زالو كه بوى لجن شنيد از شكم دختر بيرون آمد و در بعضى از روايات است كه حضرت دست دراز كرد و از كوه هاى شام قطعه برفى آورد و نزديك آن طشت نهاد تا آن حيوان از شكم دختر بيرون آمد و نيز بدان كه مشهور در ترتيب اعمال مسجد آن است كه بعد از اعمال ستون چهارم مى‏ روند به وسط مسجد و اعمال آنجا را بجا مى ‏آورند و اعمال دكة القضاء و بيت الطشت را در آخر همه بعد از فراغ از دكه حضرت صادق عليه السلام بجا مى‏ آوردند و لكن ما به همان ترتيبى كه سيد بن طاوس در مصباح الزائر و علامه مجلسى در بحار و شيخ خضر در مزار نقل كرده ‏اند اعمال را ذكر مى‏ نماييم و اگر كسى خواسته باشد به ترتيب مشهور عمل نمايد اعمال دكة القضاء و بيت الطشت را بعد از ستون چهارم بجا نياورد و بگذارد در آخر بعد از اعمال دكه حضرت صادق عليه السلام بجا آورد بالجمله مى‏ گوييم:

پس برو بسوى دكة القضاء و در آنجا دو ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواهى و چون فارغ شدى بگو تسبيح زهرا عليها السلام را و بگو

يَا مَالِكِي وَ مُمَلِّكِي وَ مُتَغَمِّدِي (مُعْتَمَدِي) بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ‏

 اى مالك من و تمليك كن من و آنكه غريق نعمتم ساختى بدون استحقاق

وَجْهِي خَاضِعٌ لِمَا تَعْلُوهُ الْأَقْدَامُ لِجَلاَلِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ‏

 وجه من براى تو خاضع است براى آنچه زير قدمها است براى جلال وجه كريمت

لاَ تَجْعَلْ هَذِهِ الشِّدَّةَ وَ لاَ هَذِهِ الْمِحْنَةَ مُتَّصِلَةً بِاسْتِيصَالِ الشَّأْفَةِ

 اين شدت و اين محنت و گرفتارى را هميشه قرار مده به ريشه كنى

وَ امْنَحْنِي مِنْ فَضْلِكَ مَا لَمْ تَمْنَحْ بِهِ أَحَداً مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ أَنْتَ الْقَدِيمُ الْأَوَّلُ الَّذِي لَمْ تَزَلْ وَ لاَ تَزَالُ‏

 و مرا از فضل خود ببخش آنچه را كه احدى را بدون درخواست بدان نبخشايى تويى قديم اول كه پيوسته بوده و هستى

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ زَكِّ عَمَلِي وَ بَارِكْ لِي فِي أَجَلِي‏

 درود و رحمت فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز مرا و بر من ترحم كن و عملم را پاك كن و عمرم را بركت بخش

وَ اجْعَلْنِي مِنْ عُتَقَائِكَ وَ طُلَقَائِكَ مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 و مرا از آزاد شدگان و رهايى يافتگان از آتش بگردان و قرار ده به حق رحمتت اى مهربانترين مهربانان عالم.

 

اعمال بيت الطشت كه متصل است به دكه قضا نماز كن در آنجا دو ركعت و بعد از سلام تسبيح كن پس بگو:

 

اَللَّهُمَّ إِنِّي ذَخَرْتُ تَوْحِيدِي إِيَّاكَ وَ مَعْرِفَتِي بِكَ وَ إِخْلاَصِي لَكَ وَ إِقْرَارِي بِرُبُوبِيَّتِكَ‏

 پروردگارا من يگانه پرستى و معرفت و شناسايى تو را و اخلاص و اقرار به ربوبيت و خدايى تو را اندوخته كردم

وَ ذَخَرْتُ وِلاَيَةَ مَنْ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ مِنْ بَرِيَّتِكَ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ لِيَوْمِ فَزَعِي إِلَيْكَ عَاجِلاً وَ آجِلاً

 و نيز ذخيره گردانيده ‏ام دوستى آنان را كه از خلق خود معرفتشان را به من انعام فرمودى يعنى محمد و عترت پاكش كه درود خدا بر آنان باد براى روز فزع و نياز و هراسم به تو در دنيا و عقبى

وَ قَدْ فَزِعْتُ إِلَيْكَ وَ إِلَيْهِمْ يَا مَوْلاَيَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا

 و من‏در اين روز و در اين جايگاه اى مولاى من به درگاه تو و بسوى ايشان فزع و زارى دارم

وَ سَأَلْتُكَ مَادَّتِي (مَا زَكَى) مِنْ نِعْمَتِكَ وَ إِزَاحَةَ مَا أَخْشَاهُ مِنْ نَقِمَتِكَ وَ الْبَرَكَةَ فِيمَا رَزَقْتَنِيهِ‏

 و از تو درخواست مى‏ كنم كشش نعمتت را و بركنارى آنچه مى‏ ترسم آن را از عذاب تو و بركت در آنچه مرا روزى فرمودى

وَ تَحْصِينَ صَدْرِي مِنْ كُلِّ هَمٍّ وَ جَائِحَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

 و اينكه سينه ‏ام را از ورود هر اندوه و ناگوارى و نافرمانى و گناه در دين و دنيا و آخرتم در پناه لطفت محفوظ دارى اى مهربانترين مهربانان عالم

و نقل شده كه حضرت صادق عليه السلام در بيت الطشت دو ركعت نماز كردند.


[1] )  سوه النحل، آیه 90.

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال دکه المعراج را بیان می کنیم:

بيان نماز و دعا در وسط مسجد: دو ركعت نماز مى ‏كنى در وسط مسجد در ركعت اول حمد مى‏ خوانى با قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و در ركعت دوم حمد و قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ پس وقتى كه سلام دادى تسبيح زهرا عليها السلام را بخوان و بگو

اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ وَ مِنْكَ السَّلاَمُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلاَمُ وَ دَارُكَ دَارُ السَّلاَمِ حَيِّنَا رَبَّنَا مِنْكَ بِالسَّلاَمِ‏

 بارالها تويى سلام و از توست سلام و بسوى تو برمى‏گردد سلام و خانه تو دار السلام است پروردگارا ما را به سلام تحيت فرست از خود

اللَّهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ هَذِهِ الصَّلاَةَ ابْتِغَاءَ رَحْمَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ وَ تَعْظِيماً لِمَسْجِدِكَ‏

 بار خدايا من اين نماز را براى طلب رحمت و خشنودى تو و آمرزش تو و بزرگ داشت مسجدت خواندم

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْفَعْهَا فِي عِلِّيِّينَ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 بارالها پس درود فرست بر محمد و آلش و برآور آن نماز را در عليين و از من بپذير آن را اى مهربانترين مهربانان عالم.

 

مؤلف گويد كه اين مقام را دكة المعراج گفته ‏اند و ظاهرا به ملاحظه آن است كه در شب معراج حضرت رسول صلى الله عليه و آله از حق تعالى رخصت طلبيد و در اينجا فرود آمد و دو ركعت نماز گزارد و در اول فصل، روايت آن گذشت‏
 

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال ستون هفتم مسجد را بیان می کنیم:

اعمال ستون هفتم و آن مقامى است كه در آن حق تعالى توفيق توبه به آدم عليه السلام داده پس برو بطرف ستون هفتم و بايست در نزد آن رو به قبله و بگو

 

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

 به نام خدا و به ذات خدا و بر ملت و آيين رسول خدا صلى الله عليه و آله

وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ‏

 و هيچ خدايى جز خداى يكتاى عالم نيست محمد (ص) رسول خداست

السَّلاَمُ عَلَى أَبِينَا آدَمَ وَ أُمِّنَا حَوَّاءَ

 سلام بر پدر اول ما حضرت آدم ابو البشر و بر مادر ما حواء

السَّلاَمُ عَلَى هَابِيلَ الْمَقْتُولِ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً عَلَى مَوَاهِبِ اللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ‏

 سلام بر هابيل كه به ظلم و ستم كشته شد بر مواهب الهى و رضوان او

السَّلاَمُ عَلَى شَيْثٍ (شَيْثَ) صَفْوَةِ اللَّهِ الْمُخْتَارِ الْأَمِينِ وَ عَلَى الصَّفْوَةِ الصَّادِقِينَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ الطَّيِّبِينَ أَوَّلِهِمْ وَ آخِرِهِمْ‏

 سلام بر حضرت شيث بنده خالص خدا و برگزيده امين حق و بر اهل صفاى راستگو از ذريه پاكان و خوبان عالم از اول تا آخر

السَّلاَمُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِمُ الْمُخْتَارِينَ‏

 سلام بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و بر ذريه برگزيده آنان

السَّلاَمُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اللَّهِ‏

 سلام بر موساى متكلم با خدا سلام بر عيسى روح قدس الهى

السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‏

 سلام بر حضرت محمد بن عبد الله خاتم پيغمبران حق

السَّلاَمُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ذُرِّيَّتِهِ الطَّيِّبِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

 سلام بر امير المؤمنين و بر ذريه طيبين و طاهرينش سلام و رحمت و بركات خدا بر اينان باد

السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ فِي الْأَوَّلِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ فِي الْآخِرِينَ‏

 سلام بر شما در خلق اولين سلام بر شما در خلق آخرين

السَّلاَمُ عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلاَمُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ شُهَدَاءِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ‏

 سلام بر فاطمه زهراء سلام بر امامان و پيشوايان هادى خلق كه گواهان خدا بر خلايقند

السَّلاَمُ عَلَى الرَّقِيبِ الشَّاهِدِ عَلَى الْأُمَمِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ‏

 سلام بر نگهبان و گواه خلق براى خداى آفريننده عالم.

 

پس نماز مى‏ كنى نزد آن ستون چهار ركعت مى‏ خوانى در ركعت اول حمد و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ و در ركعت دوم حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و در ركعت سوم و چهارم به همين نحو و چون فارغ شدى بگو تسبيح زهراء عليها السلام را پس بگو

 

اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي الْإِيمَانِ مِنِّي بِكَ مَنّاً مِنْكَ عَلَيَّ لاَ مَنّاً مِنِّي (بِهِ) عَلَيْكَ‏

 پروردگارا اگر من تو را بسى معصيت كردم اما در ايمانم به تو گرچه آن هم نعمت و منتى است از تو بر من نه آنكه من منت بر تو دارم

وَ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ لَكَ (إِلَيْكَ) لَمْ أَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَرِيكاً

 و نيز تو را در (توحيد كه) از همه نزد تومحبوب تر است تو را اطاعت كردم و بر تو فرزندى نگرفتم و در ملك وجود كس را با تو شريك نخواندم

وَ قَدْ عَصَيْتُكَ فِي أَشْيَاءَ كَثِيرَةٍ عَلَى غَيْرِ وَجْهِ الْمُكَابَرَةِ لَكَ وَ لاَ الْخُرُوجِ عَنْ (مِنْ) عُبُودِيَّتِكَ‏

 و در بسيارى امور كه نافرمانى تو كردم باز از روى مكابره و لجاج با تو نبود و در مقام سركشى از قيد بندگيت

وَ لاَ الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَ لَكِنِ اتَّبَعْتُ هَوَايَ وَ أَزَلَّنِي الشَّيْطَانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ عَلَيَّ وَ الْبَيَانِ‏

 و انكار ربوبيتت نبودم و ليكن پيروى هواى نفس و لغزش وسوسه شيطان مرا به عصيان افكند بعد از اتمام حجت و بيان از جانب تو

فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي غَيْرَ ظَالِمٍ لِي وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّي وَ تَرْحَمْنِي فَبِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ يَا كَرِيمُ‏

 حالى اگر مرا عذاب كنى موجبش گناهانم بوده و تو بر من ابدا ظلم نكرده ‏اى و اگر مرا عفو كنى و بر من ترحم كنى اى خداى كريم بموجب لطف وجود و كرم توست

اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِي لَمْ يَبْقَ لَهَا إِلاَّ رَجَاءُ عَفْوِكَ وَ قَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمَانِ‏

 پروردگارا گناهان من دست آويزى بر آن باقى نمانده جز اميد عفو تو و همانا من وسيله محروميت خود را پيش فرستادم

فَأَنَا أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ مَا لاَ أَسْتَوْجِبُهُ وَ أَطْلُبُ مِنْكَ مَا لاَ أَسْتَحِقُّهُ‏

 پس حالى از تو درخواست مى ‏كنم چيزى را كه مستوجب آن ابدا نيستم و طلب مى‏ كنم آن را كه مستحق آن ابدا نخواهم بود

اللَّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي وَ لَمْ تَظْلِمْنِي شَيْئًا وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي فَخَيْرُ رَاحِمٍ أَنْتَ يَا سَيِّدِي‏

 پروردگارا اگر تو مرا عذاب كنى پس سبب گناهان من است و تو بر من هيچ ظلم و ستم نكرده ‏اى و اگر مرا ببخشى و بيامرزى بهترين ترحم كنندگان تويى اى آقاى من

اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ‏

 پروردگارا تو تويى و من منم تو را عادت هميشه آمرزش و مغفرت است و مرا گناه

وَ أَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ‏

 و تو به حلم و بردبارى تفضل مى‏ كنى و من به جهالت باز مى‏ گردم

اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ يَا كَنْزَ الضُّعَفَاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى يَا مُنْجِيَ الْهَلْكَى‏

 پروردگارا پس من از تو درخواست مى‏ كنم اى گنج ناتوانان و اى اميد بزرگ عالم اى رهايى بخش غرق شدگان و نجات بخش هلاك شوندگان

يَا مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى أَنْتَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ‏

 و ميراننده زندگان و زنده كننده مردگان تويى خداى يكتايى كه جز تو خدايى نيست

أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ

 تويى كه نور خورشيد به تو سجده كند و زمزمه آب و نواى درختان

وَ نُورُ الْقَمَرِ وَ ظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ خَفَقَانُ الطَّيْرِ

 و نور ماه و ظلمت شب و روشنى روز و پرواز مرغان

فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ يَا عَظِيمُ بِحَقِّكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ‏

 پس از تو درخواست مى‏ كنم اى خداى بزرگ به حق توبر محمد و آل محمد كه همه صادقانند

وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ عَلَيْكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى عَلِيٍّ وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ عَلَيْكَ‏

 و به حقى كه محمد و آل او راستگويانند بر تو دارند و به حق على بر تو و به حق تو بر على

وَ بِحَقِّكَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَيْكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحَسَنِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ‏

 و به حق تو بر فاطمه زهراء و به حق فاطمه بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو

وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ بِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ عَلَيْكَ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِكَ عَلَيْهِمْ‏

 و به حق تو بر حسين و به حق حسين بر تو كه حقوق محمد و آلش بر تو آن هم از بزرگترين احسان و انعام توست بر آن خاندان

وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَهُمْ عِنْدَكَ صَلِّ عَلَيْهِمْ يَا رَبِّ صَلاَةً دَائِمَةً مُنْتَهَى رِضَاكَ‏

 و به حق شأنى كه تو را نزد آنهاست و به شأنى كه آنها را نزد توست ايزدا درود فرست بر آنها درود و رحمتى دائم كه منتهاى رضاى تو در آن است

وَ اغْفِرْ لِي بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتِي بَيْنِي وَ بَيْنَكَ‏

 و طفيل آنها گناهان مرا كه بين من و توست ببخش و بيامرز

وَ أَرْضِ عَنِّي خَلْقَكَ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ كَمَا أَتْمَمْتَهَا عَلَى آبَائِي مِنْ قَبْلُ‏

 و خلقت را هم از من خشنود بدار و نعمتت را چنانكه بر پدران پيشين من تمام و كامل كردى بر من هم كامل گردان

وَ لاَ تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ عَلَيَّ فِيهَا امْتِنَاناً وَ امْنُنْ عَلَيَّ كَمَا مَنَنْتَ عَلَى آبَائِي مِنْ قَبْلُ‏

 و براى هيچ يك از مخلوق به گردنم در آن نعمتها بار منت مگذار و تو خود بر من منت گذار چنانكه بر پدرانم از پيش من منت گذاردى

يَا كهيعص اللَّهُمَّ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَاسْتَجِبْ لِي دُعَائِي فِيمَا سَأَلْتُ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ‏

 اى كهيعص پرودگارا چنانكه درود فرستادى بر محمد و آلش دعاى مرا هم در آنچه از تو درخواست كردم مستجاب فرما اى خداى كريم اى كريم اى كريم

 

پس برو به سجده و در سجده بگو

 

يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي ضَمِيرِ الصَّامِتِينَ‏

 اى خدايى كه تو قادرى بر روا كردن حاجت سائلان و آگاهى از درون خاموشان

يَا مَنْ لاَ يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ يَا مَنْ يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ

 اى خدايى كه نيازمند به تفسير و توضيح خلق نيستى چشم بر هم زدن و راز پنهانى دل ها همه را مى‏ دانى

يَا مَنْ أَنْزَلَ الْعَذَابَ عَلَى قَوْمِ يُونُسَ وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ‏

 اى خدايى كه عذاب بر قوم يونس نازل كردى و يونس مى‏ خواست قوم معذب شوند

فَدَعَوْهُ وَ تَضَرَّعُوا إِلَيْهِ فَكَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ وَ مَتَّعَهُمْ إِلَى حِينٍ‏

 و آنها دعا و تضرع به درگاهت كرده و آن عذاب رابرطرف كردى و تا هنگام مقدرى باز آن قوم را متمتع در زندگانى ساختى

قَدْ تَرَى مَكَانِي وَ تَسْمَعُ دُعَائِي وَ تَعْلَمُ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ حَالِي صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

 همانا مكان مرا هم مى ‏بينى و دعايم را مى‏شنوى و از حالم و سر درونم و ظاهر امورم آگاهى درود فرست بر محمد و آل محمد (ع)

وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي‏

 و تمام امور مهم دين و دنيا و آخرت مرا هم كفايت فرما

 

پس هفتاد مرتبه بگو

 

يَا سَيِّدِي‏

 اى سيد و آقاى من

 

پس سر از سجده بردار و بگو

 

يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ هَذَا الْمَوْضِعِ وَ بَرَكَةَ أَهْلِهِ‏

 پروردگارا از تو درخواست مى‏ كنم بركت اين موضع و بركت اهل آن را

وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَرْزُقَنِي مِنْ رِزْقِكَ رِزْقاً حَلاَلاً طَيِّباً

 و درخواست مى‏ كنم كه مرا روزى دهى از رزق حلال و نيكو و پاكيزه خود

تَسُوقُهُ إِلَيَّ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ أَنَا خَائِضٌ فِي عَافِيَةٍ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 كه آن به حول و قوه تو به من رسيد و من در عافيت و آسايش باشم اى مهربانترين مهربانان عالم.

 

مؤلف گويد كه در مزار قديم در دعاى اين مقام بعد از يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ و پيش از سجده ذكر كرده دعاى اللَّهُمَّ يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ كه از ادعيه صحيفه سجاديه است و در باب اول گذشت پس از آن فرمود آنگاه بگو:

 

اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ وَ لاَ أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لاَ أَقْدِرُ وَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ‏

 پروردگارا همانا تو به همه امور عالم دانايى و من نادانم و تقدير امور عالم با توست با من نيست و تويى داناى كل اسرار غيب

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنِّي‏

 درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا بيامرز و به من ترحم فرما و از گناهانم درگذر

وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 و عطايى كه تو را سزد به من تصدق فرما اى مهربانترين مهربانان عالم

 

آنگاه به سجده برو و بگو يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِينَ إلخ و بدان نيز كه احاديث در فضيلت اين ستون هفتم بسيار وارد شده و شيخ كلينى به سند معتبر روايت كرده كه أمير المؤمنين عليه السلام رو به اين ستون نماز مى ‏كرد و نزديك مى ‏ايستاد كه ميان آن حضرت و ستون آنقدر فاصله بود كه بزى بگذرد و در روايت معتبر ديگر وارد شده است كه در هر شب شصت هزار ملك از آسمان نازل مى‏ شوند و نزد ستون هفتم نماز مى ‏كنند و در شب ديگر ملائكه ديگر به اين عدد مى‏ آيند و ديگر هيچيك عود نمى‏ كنند تا روز قيامت و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ستون هفتم مقام حضرت ابراهيم است و نيز شيخ كلينى در كافى به سند صحيح از أبو إسماعيل سراج روايت كرده كه معاوية بن وهب دست مرا گرفت و گفت كه ابو حمزه ثمالى دست مرا گرفت و گفت كه اصبغ بن نباته دست مرا گرفت و ستون هفتم را به من نشان داد و گفت كه اين ستون مقام حضرت امير المؤمنين عليه السلام است كه نزد آن نماز مى‏ كرد و امام حسن عليه السلام در نزد ستون پنجم نماز مى‏ كرد و چون امير المؤمنين عليه السلام حاضر نبود امام حسن عليه السلام در جاى او نماز مى‏ خواند و هي من باب كندة و بالجملة اخبار در فضيلت اين ستون بسيار و بناى ما بر اختصار است‏

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال ستون پنجم مسجد را بیان می کنیم:

عمل ستون پنجم بدان كه از جمله مواضع ممتازه مسجد كوفه ستون پنجم است كه بايد نزد آن نماز كنند و حاجات خود را از حق تعالى طلب نمايند زيرا كه در روايات معتبره وارد شده است كه محل نماز حضرت ابراهيم خليل الرحمن عليه السلام بوده است و منافات ندارد با روايات ديگر زيرا كه ممكن است كه آن حضرت در همه اين مواضع نماز كرده باشد و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ستون پنجم مقام جبرئيل عليه السلام است و از حديث سابق ظاهر است كه مقام امام حسن عليه السلام است و بالجمله آنچه از احاديث معلوم مى ‏شود آن است كه نزد ستون هفتم و پنجم اشرف است از ساير جاهاى مسجد و سيد بن طاوس رحمة الله عليه گفته كه در نزد ستون پنجم دو ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواهى و چون سلام گفتى و تسبيح نمودى پس بگو

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمِيعِ أَسْمَائِكَ كُلِّهَا مَا عَلِمْنَا مِنْهَا وَ مَا لاَ نَعْلَمُ‏

 بار خدايا من از تو درخواست مى‏ كنم به تمام اسماء تو آنچه را مى‏ دانيم از آن اسماء و آنچه را نمى‏ دانيم

وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْكَبِيرِ الْأَكْبَرِ الَّذِي مَنْ دَعَاكَ بِهِ أَجَبْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ بِهِ أَعْطَيْتَهُ‏

 و باز درخواست مى‏ كنم به اسم اعظم با عظمتت و بزرگترين نام بزرگت آن نامى كه هر كس تو را بآن نام خواند دعايش مستجاب كردى و هر كه سؤال كرد بآن نام او را عطا كردى

وَ مَنِ اسْتَنْصَرَكَ بِهِ نَصَرْتَهُ وَ مَنِ اسْتَغْفَرَكَ بِهِ غَفَرْتَ لَهُ وَ مَنِ اسْتَعَانَكَ بِهِ أَعَنْتَهُ‏

 و هر كس بآن نام از تو يارى طلبيد او را يارى كردى و هر كس‏طلب آمرزش بدان نام كرد او را آمرزيدى و هر كس بدان نام از تو استعانت جست نصرتش دادى

وَ مَنِ اسْتَرْزَقَكَ بِهِ رَزَقْتَهُ وَ مَنِ اسْتَغَاثَكَ بِهِ أَغَثْتَهُ وَ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ بِهِ رَحِمْتَهُ‏

 و كسيكه بدان نام از تو طلب روزى كرد روزى دادى و هر كه استغاثه كند بدان از تو به فريادش رسى و كسى كه از تو بدان نام رحمت طلبيد به او ترحم كردى

وَ مَنِ اسْتَجَارَكَ بِهِ أَجَرْتَهُ وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ بِهِ كَفَيْتَهُ‏

 و هر كه پناه طلبيد به او پناه دادى و هر كه توكل به تو به آن نام كرد او را كفايت كردى

وَ مَنِ اسْتَعْصَمَكَ بِهِ عَصَمْتَهُ وَ مَنِ اسْتَنْقَذَكَ بِهِ مِنَ النَّارِ أَنْقَذْتَهُ وَ مَنِ اسْتَعْطَفَكَ بِهِ تَعَطَّفْتَ لَهُ‏

 و هر كه عصمت و حفظ از گناه طلب كرد او را محفوظ داشتى و هر كه نجات و رهايى طلبيد او را نجات دادى و هر كه به آن نام درخواست عطوفت و مهربانى كرد به او ملاطفت فرمودى

وَ مَنْ أَمَّلَكَ بِهِ أَعْطَيْتَهُ الَّذِي اتَّخَذْتَ بِهِ آدَمَ صَفِيّاً وَ نُوحاً نَجِيّاً وَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً

 و هر كه به آن نام از تو اميد و آرزويى داشت به او عطا فرمودى همان نامى كه بواسطه آن نام آدم را برگزيده خود و نوح را نجات يافته خود و ابراهيم را خليل خود

وَ مُوسَى كَلِيماً وَ عِيسَى رُوحاً وَ مُحَمَّداً حَبِيباً وَ عَلِيّاً وَصِيّاً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ‏

 و موسى را كليم خود و عيسى را روح قدس خود و محمد را حبيب خويشتن و على را وصى و ولى خود كه درود خدا بر آنان باد مقرر فرمودى

أَنْ تَقْضِيَ لِي حَوَائِجِي وَ تَعْفُوَ عَمَّا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِي‏

 من هم تو را به آن نام مى‏ خوانم كه حاجت هايم برآورى و گناهان گذشته‏ام همه را عفو كنى

وَ تَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ

 و بر من و تمام اهل ايمان از مرد و زن در دنيا و آخرت كرم و تفضل فرمايى

يَا مُفَرِّجَ هَمِّ الْمَهْمُومِينَ وَ يَا غِيَاثَ الْمَلْهُوفِينَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ‏

 اى شاد كن خاطر ناشاد اندوهناكان و اى پناه شكسته دلان خدايى جز تو نيست منزهى اى پروردگار عالميان.

 

مؤلف گويد كه روايت شده از حضرت صادق عليه السلام كه به بعضى از اصحاب خويش فرمودند كه در نزد ستون پنجم دو ركعت نماز گزار كه آن مصلاى ابراهيم عليه السلام است و بگو السَّلاَمُ عَلَى أَبِينَا آدَمَ وَ أُمِّنَا حَوَّاءَ إلخ قريب به همان كه در نزد ستون هفتم رو به قبله خوانده مى ‏شد

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال ستون سوم مسجد را بیان می کنیم:

عمل ستون سوم، مقام امام زين العابدين عليه السلام آنگاه برو بسوى دكه امام زين العابدين عليه السلام و آن در نزد ستون سوم است از طرف متصل به باب كنده مؤلف گويد كه اين مقام از طرف قبله مقابل است با دكه باب امير المؤمنين عليه السلام و از طرف غربى مقابل بوده با باب كنده كه مسدود شده و گفته شده كه شايسته است آنكه نماز بقدر پنج ذراع متأخر از ستون بعمل آورده شود زيرا كه دكه در آن محل بوده و بالجملة پس نماز كن در آنجا دو ركعت و بخوان در آن حمد و هر سوره كه خواستى پس همينكه سلام دادى و تسبيح نمودى پس بگو

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏

 به نام خداى بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِي قَدْ كَثُرَتْ وَ لَمْ يَبْقَ لَهَا إِلاَّ رَجَاءُ عَفْوِكَ وَ قَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمَانِ إِلَيْكَ‏

 خدايا گناهان من بسيار است و بر آن گناهان دست آويزى باقى نمانده به جز اميدم به عفو و بخشش تو و سبب محرومى خود را پيشاپيش نزد تو فرستادم

فَأَنَا أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ مَا لاَ أَسْتَوْجِبُهُ وَ أَطْلُبُ مِنْكَ مَا لاَ أَسْتَحِقُّهُ‏

 پس حالى من از تو اى خدا درخواست مى‏كنم چيزى را كه مستوجب آن نيستم و از تو مى‏طلبم آنچه را كه استحقاق آن ندارم

اللَّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي وَ لَمْ تَظْلِمْنِي شَيْئًا وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي فَخَيْرُ رَاحِمٍ أَنْتَ يَا سَيِّدِي‏

 اى خدا اگر مرا عذاب كنى پس سبب گناهان من است و تو بر من هيچ ظلم و ستم نكرده‏اى و اگر مرا ببخشى و بيامرزى تو بهترين مهربانانى اى آقاى من

اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ‏

 تو تويى و من منم تو هميشه بر عادت و اعاده آمرزش و مغفرتى

وَ أَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ‏

 تو به حلم و بردبارى تفضل مى‏كنى و من به جهالت به گناه باز مى‏گردم

اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ يَا كَنْزَ الضُّعَفَاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى‏

 پروردگارا من از تو درخواست مى‏كنم اى گنج ناتوانان مستمند و اى اميد بزرگ همه عالم اى رهايى بخش غرق شدگان

يَا مُنْجِيَ الْهَلْكَى يَا مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى‏

 اى نجات بخش هلاك شوندگان و ميراننده زندگان و زنده كننده مردگان

أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ‏

 تويى خداى يكتايى كه جز تو خدايى نيست

أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ نُورُ الْقَمَرِ وَ ظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ خَفَقَانُ الطَّيْرِ

 تويى كه نور خورشيد و ماه تو را سجده مى‏كند و ظلمت شب و روشنى روز و پرواز مرغان به طاعت توست

فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ يَا عَظِيمُ بِحَقِّكَ يَا كَرِيمُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ‏

 پس از تو درخواست مى‏كنم اى خداى بزرگ اى كريم به حق تو بر محمد و آل محمد كه صادقانند

وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ عَلَيْكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى عَلِيٍّ وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ عَلَيْكَ‏

 و به حقى كه محمد و آلش كه راستگويانند بر تو دارند و به حق تو بر على (ع) و به حق على (ع) بر تو

وَ بِحَقِّكَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَيْكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحَسَنِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ‏

 و به حق تو بر فاطمه و به حق فاطمه‏بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو

وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ بِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِكَ عَلَيْهِمْ‏

 و به حق تو بر حسين و به حق حسين بر تو كه حقوق محمد و آلش بر تو هم از بزرگترين انعام و احسان تو بر آن خاندان است

وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَهُمْ عِنْدَكَ‏

 و به حق شأنى كه تو را بر آنهاست و به شأنى كه آنها را نزد توست

صَلِّ يَا رَبِّ عَلَيْهِمْ صَلاَةً دَائِمَةً مُنْتَهَى رِضَاكَ وَ اغْفِرْ لِي بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتِي بَيْنِي وَ بَيْنَكَ‏

 ايزدا درود فرست بر آنان درود و رحمتى دايم كه منتهاى رضاى تو در آن است و طفيل آنها گناهان مرا كه بين من و توست ببخش و بيامرز

وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ كَمَا أَتْمَمْتَهَا عَلَى آبَائِي مِنْ قَبْلُ يَا كهيعص‏

 و نعمتت را بر من چنانكه بر پدران پيشين من تمام كردى تمام و كامل گردان اى كهيعص

اللَّهُمَّ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَجِبْ لِي دُعَائِي فِيمَا سَأَلْتُكَ‏

 خدايا چنانكه درود و رحمت بر محمد و آلش فرستادى دعاى مرا هم در آنچه از تو مسئلت دارم اجابت بفرما

 

پس برو به سجده و جانب راست رو را بر زمين گذار و بگو

 

يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ اغْفِرْ لِي‏

 اى سيد و آقاى من اى سيد من اى سيد من درود و رحمت فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز مرا و بيامرز مرا

 

و بسيار بگو اين كلمه را با خشوع و گريه پس جانب چپ رو را به زمين گذار و اين كلمات را بگو

 

يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ اغْفِرْ لِي

ای آقای من، ای آقای من، ای آقای من، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بیامرز مرا، بیامرز مرا

 

پس دعا كن به آنچه مى ‏خواهى‏ مولّف گويد: برپايه بعضى مجموعه‏هاى غير معتبر و مشهورى بين مردم،آن است كه در اين مقام بجا مى‏آورند عملى‏ را كه امام صادق عليه السّلام تعليم يكى از اصحاب خود نموده، ولى اين عمل مقيّد به اين مقام نيست.و كيفيّت آن اين است كه از آن حضرت نقل شده كه به بعضى از اصحاب خود فرمودند: آيا بامداد دنبال حاجتى نمى‏روى كه به مسجد بزرگ كوفه گذر كنى؟ عرض كرد چرا، فرمود:در آن مسجد چهار ركعت نماز بخوان و بگو:


إِلَهِي إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ إِلَيْكَ

معبودم اگر من كسى بوده ‏ام كه تو را معصيت كردم، در مقابل در محبوب‏ترين چيزها به نزد تو اطاعتت كردم،

لَمْ أَتَّخِذْ لَكَ وَلَدا وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَرِيكا وَ قَدْ عَصَيْتُكَ فِي أَشْيَاءَ كَثِيرَةٍ عَلَى غَيْرِ وَجْهِ الْمُكَابَرَةِ لَكَ

و آن اينكه در اعتقادم براى تو فرزندى نگرفتم، و شريك برايت نخواندم‏ البته در بسيارى از امور معصيت تو را كرده‏ ام، نه به رسم دشمنى با تو،

وَ لا الاسْتِكْبَارِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لا الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَ لا الْخُرُوجِ عَنِ [مِنَ‏] الْعُبُودِيَّةِ لَكَ

و نه از باب تكبّر كردن از بندگانت، و نه از جهت انكار ربوبّيت و نه به خاطر خروج از عرصه بندگى،

وَ لَكِنِ اتَّبَعْتُ هَوَايَ وَ أَزَلَّنِيَ الشَّيْطَانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَ الْبَيَانِ

ولى از هواى نفسم پيروى كرده‏ ام و بعد از برهان و بيان شيطان مرا لغزاند،

فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي غَيْرَ ظَالِمٍ أَنْتَ لِي وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّي وَ تَرْحَمْنِي فَبِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ يَا كَرِيمُ .

در نتيجه اگر عذابم كنى، به گناهانم عذابم كردى‏ و ستمكار بر من نيستى، و اگر از من گذشت كنى و به من ترحّم فرمايى به جود و كرمت با من معامله كردى اى كريم.


و همچنين مى‏ گويى:

 


غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ غَدَوْتُ بِغَيْرِ حَوْلٍ مِنِّي وَ لا قُوَّةٍ وَ لَكِنْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ

صبح كردم به نيرو و قدرت خدا، صبح كردم بدون حول و قوّت خويش، ولى به حول و قوت‏ خدا،

يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ هَذَا الْبَيْتِ وَ بَرَكَةَ أَهْلِهِ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَرْزُقَنِي رِزْقا حَلالا طَيِّبا

 اى پروردگار از تو مى ‏ خواهم بركت اين خانه و اهلش را، و از تو درخواست مى‏ كنم كه روزى حلال و پاكيزه‏ نصيبم كنى،

تَسُوقُهُ إِلَيَّ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ أَنَا خَائِضٌ [خَافِضٌ‏] فِي عَافِيَتِكَ.

كه مرا به جانب حول و قوّت تو سوق دهد درحالى‏ كه من در سلامتى كاملت غوطه ‏ور باشم.


شيخ شهيد و محمّد بن مشهدى اين عمل را براى صحن مسجد پس از عمل ستون چهارم ذكر كرده‏ا ند، در دو ركعت اول حمد و توحيد و در دو ركعت ديگر حمد و انّا انزلناه و پس از سلام، تسبيح حضرت زهرا عليها السّلام را بگو. در حديث معتبر از ابو حمزه ثمالى نقل شده: كه روزى در مسجد كوفه نشسته بودم، ناگاه ديدم شخصى از در كنده وارد شد،از همه كس خوشروتر و خشبوتر و پاكيزه جامه ‏تر عمامه به سر بسته و پيراهن و درّاعه پوشيده و دو نعل عربى در پاى مباركش بود، نعلين را از پا درآورد، و نزد ستون هفتم ايستاد و دستها را تا برابر گوش بالا برد، و تكبيرى گفت كه تمام موهاى من از دشهت آن راست ايستاد، پس چهار ركعت‏ نماز خواند، و ركوع و سجودش را نيكو انجام داد، سپس اين دعا را خواند: الهى ان كنت قد عصيتك دعا را ادامه داد تا رسيد به يا كريم در اينجا به سجده رفت و مكرّر يا كريم گفت به اندازه ‏اى كه يك نفس را پر كند، آنگاه در سجده ‏اش گفت‏ «يا من يقدر على حوائج السّائلين »و دعا را ادامه داد تا هفتاد مرتبه «يا سيّدى» كه در اعمال ستون هفتم ذكر شد، چون سر از سجده برداشت و من به دقّت ملاحظه كردم، ديدم حضرت زين العابدين عليه السّلام است، دست هاى مباركش را بوسيدم و پرسيدم براى چه اينجا آمديد، فرمود براى آنچه ديدى يعنى نماز در مسجد كوفه. در روايتى كه در زيل زيارت هفتم نقل كرديم اين مطلب هم بود كه ابو حمزه را با خود به زيارت امير مؤمنان عليه السّلام برد.

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال باب الفرج معروف به مقام نوح علیه السلام را بیان می کنیم:

اعمال باب الفرج معروف به مقام نوح عليه السلام چون از عمل ستون سوم فارغ شدى برو به دكه باب امير المؤمنين عليه السلام و آن صفه‏اى است كه متصل است به درى كه از مسجد بسوى خانه امير المؤمنين عليه السلام مفتوح مى ‏شده پس چهار ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواستى از قرآن و چون فارغ شدى تسبيح كن پس بگو:

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِ حَاجَتِي يَا اللَّهُ يَا مَنْ لاَ يَخِيبُ سَائِلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ نَائِلُهُ‏

 پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و حاجت من برآور اى خدايى كه هرگز سائلى را محروم نخواهى كرد و عطايت بر خلق نفاد ندارد و نابود نگردد

يَا قَاضِيَ الْحَاجَاتِ يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ يَا رَبَّ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ‏

 اى برآورنده حاجتها و مستجاب كننده دعاهاى بندگان اى خداى زمينها و آسمانها اى برطرف كننده رنج و غمها

يَا وَاسِعَ الْعَطِيَّاتِ يَا دَافِعَ النَّقِمَاتِ يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ حَسَنَاتٍ‏

 اى آنكه عطاهايت وسيع و بى‏نهايت است اى دفع كننده عقوبت و آزارها اى تبديل كننده گناهان به ثواب‏ها

عُدْ عَلَيَّ بِطَوْلِكَ وَ فَضْلِكَ وَ إِحْسَانِكَ‏

 بر من باز هم به جود و فضل و احسانت كرم فرما

وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي فِيمَا سَأَلْتُكَ وَ طَلَبْتُ مِنْكَ بِحَقِّ نَبِيِّكَ وَ وَصِيِّكَ وَ أَوْلِيَائِكَ الصَّالِحِينَ‏

 و در آنچه از حضرتت مسئلت كردم دعايم مستجاب كن به حق پيغمبر و جانشين و اولياء تو كه خاصان و نيكان عالمند.

 

صفت نماز ديگر در اين مقام و آن دو ركعت است همين كه فارغ شدى و تسبيح كردى پس بگو

 

اللَّهُمَّ إِنِّي حَلَلْتُ بِسَاحَتِكَ لِعِلْمِي بِوَحْدَانِيَّتِكَ وَ صَمَدَانِيَّتِكَ وَ أَنَّهُ لاَ قَادِرَ (قَادِراً) عَلَى قَضَاءِ حَاجَتِي غَيْرُكَ‏

 پروردگارا من به ساحت قدس تو وارد شدم كه يگانگى و يكتائى و استغناى ذاتى تو را مى ‏دانم و به اينكه جز تو كسى قادر بر روا كردن حاجتم نيست آگاهم

وَ قَدْ عَلِمْتُ يَا رَبِّ أَنَّهُ كُلَّمَا شَاهَدْتُ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ اشْتَدَّتْ فَاقَتِي إِلَيْكَ‏

 و البته باز اى پروردگار من دانسته ‏ام كه هر چه مشاهده مى ‏كنم از انواع نعمتهاى تو بر من فقر و نيازم به حضرتت بيشتر مى‏شود

وَ قَدْ طَرَقَنِي يَا رَبِّ مِنْ مُهِمِّ أَمْرِي مَا قَدْ عَرَفْتَهُ لِأَنَّكَ عَالِمٌ غَيْرُ مُعَلَّمٍ‏

 و اى خدا و مرا امر مهمى كه تو مى‏دانى بى‏پا و سست گردانيده‏ كه تو بدون تعليم به همه امور عالم دانايى

وَ أَسْأَلُكَ بِالاِسْمِ الَّذِي وَضَعْتَهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ فَانْشَقَّتْ وَ عَلَى الْأَرَضِينَ فَانْبَسَطَتْ‏

 پس از تو درخواست مى ‏كنم به حق آن اسمى كه بر آسمانها كه نهادى شكافته شد و بر زمينها نهادى منبسط گرديد

وَ عَلَى النُّجُومِ فَانْتَشَرَتْ وَ عَلَى الْجِبَالِ فَاسْتَقَرَّتْ‏

 و بر ستارگان نهادى در فضاى بى‏ انتها منتشر گشت و بر كوه ها نهادى استقرار يافت

وَ أَسْأَلُكَ بِالاِسْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَ عِنْدَ عَلِيٍّ وَ عِنْدَ الْحَسَنِ وَ عِنْدَ الْحُسَيْنِ‏

 و باز درخواست مى‏ كنم از تو به اسمى كه نزد حضرت محمد مصطفى و نزد على مرتضى و نزد حضرت حسن و حسين

وَ عِنْدَ الْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

 و ائمه هدى كه درود خدا بر همه آنان باد نهادى تو را به آن اسم قسم كه درود فرست بر محمد و آل محمد

وَ أَنْ تَقْضِيَ لِي يَا رَبِّ حَاجَتِي وَ تُيَسِّرَ عَسِيرَهَا وَ تَكْفِيَنِي مُهِمَّهَا وَ تَفْتَحَ لِي قُفْلَهَا

 و حاجت مرا برآور و مشكل و مهم آن را كفايت فرما و مشكل آن حاجتم را آسان ساز و قفل آن حاجت را به رويم بگشا

فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَكَ الْحَمْدُ غَيْرَ جَائِرٍ فِي حُكْمِكَ وَ لاَ حَائِفٍ فِي عَدْلِكَ‏

 پس اگر از كرم حاجتم برآوردى يا كه برنياوردى حمد و ستايش تو را سزد كه هرگز جورى در حكم تو و جفائى در عدل تو نخواهد بود

 

پس مى‏ گذارى طرف راست رو را بر زمين و مى‏ گويى‏

 

اللَّهُمَّ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّى عَبْدَكَ وَ نَبِيَّكَ دَعَاكَ فِي بَطْنِ الْحُوتِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ‏

 خدايا يونس بن متى بنده تو و پيغمبرت در شكم ماهى به درگاه تو دعا كرد و دعايش مستجاب فرمودى

وَ أَنَا أَدْعُوكَ فَاسْتَجِبْ لِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

 به حق محمد (ص) و آل محمد (ع) دعاى مرا هم مستجاب فرما

 

و دعا كن به آنچه مى‏ خواهى پس طرف چپ را بگذار و بگو

 

اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَ بِالدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلْتَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَنَا أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي‏

 پروردگارا تو بندگان را امر به دعا كردى و به اجابتش متعهد شدى و من به درگاه تو تو را به دعا مى‏خوانم چنانكه امر فرمودى

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي يَا كَرِيمُ‏

 پس درود فرست بر محمد و آلش و دعاى مرا چنانكه وعده دادى مستجاب گردان اى كريم

 

پس پيشانى را بر زمين گذار و بگو

 

يَا مُعِزَّ كُلِّ ذَلِيلٍ وَ يَا مُذِلَّ كُلِّ عَزِيزٍ

 اى عزت بخش هر ذليل و خوار و ذليل كننده هر عزيز

تَعْلَمُ كُرْبَتِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) وَ فَرِّجْ عَنِّي يَا كَرِيمُ‏

 تو از رنج و غمم آگاهى پس درود فرست برمحمد و آلش و رنج و غمم را برطرف گردان اى خداى كريم.

 

 

ذكر نمازى براى حاجت در محل مذكور و آن چنان است كه چهار ركعت نماز مى‏ گزارى و چون فارغ شدى و تسبيح گفتى پس بگو

 

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا مَنْ لاَ تَرَاهُ الْعُيُونُ وَ لاَ تُحِيطُ بِهِ الظُّنُونُ‏

 خدايا از تو درخواست مى ‏كنم اى آنكه تو را چشم ها نبيند و بر ذاتت انديشه‏ ها احاطه نكند

وَ لاَ يَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ وَ لاَ تُغَيِّرُهُ الْحَوَادِثُ وَ لاَ تُفْنِيهِ الدُّهُورُ

 و توصيف كنندگان هرگز به حد كامل وصفت نرسند اى ذاتى كه حوادث عالم او را تغيير ندهد و روزگاران و دهرها تو را افنا نتواند كرد

تَعْلَمُ مَثَاقِيلَ الْجِبَالِ وَ مَكَايِيلَ الْبِحَارِ وَ وَرَقَ الْأَشْجَارِ وَ رَمْلَ الْقِفَارِ

 دانايى به وزن كوه‏ ها و پيمانه آب درياها و عدد برگ درختان و ريگ بيابانها

وَ مَا أَضَاءَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ أَظْلَمَ عَلَيْهِ اللَّيْلُ وَ وَضَحَ عَلَيْهِ النَّهَارُ

 و آنچه نور خورشيد و ماه بر آن افتد و ظلمت شب تار بر آن احاطه كند و روز روشن گرداند همه را مى‏ دانى

وَ لاَ تُوَارِي مِنْكَ (مِنْهُ) سَمَاءٌ سَمَاءً وَ لاَ أَرْضٌ أَرْضاً وَ لاَ جَبَلٌ مَا فِي أَصْلِهِ وَ لاَ بَحْرٌ مَا فِي قَعْرِهِ‏

 نه آسمانى آسمان ديگرى را از ديده علمت بپوشاند و نه زمينى زمينى را حاجب به ديدار گردد و نه كوهى آنچه در بن اوست و نه دريايى آنچه در قعر اوست از تو پنهان دارد

أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

 از تو درخواست مى‏ كنم درود و رحمت فرستى بر محمد و آل محمد

وَ أَنْ تَجْعَلَ خَيْرَ أَمْرِي آخِرَهُ وَ خَيْرَ أَعْمَالِي خَوَاتِيمَهَا وَ خَيْرَ أَيَّامِي يَوْمَ أَلْقَاكَ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ

 و خير و نيكويى كار مرا آخر كار قرار دهى و خاتمه اعمالم را نيكو گردانى و بهترين روز مرا روز ملاقاتم با تو مقرر سازى كه اى خدا تو بر هر كار قادرى

اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِي بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ وَ مَنْ كَادَنِي فَكِدْهُ وَ مَنْ بَغَانِي بِهَلَكَةٍ فَأَهْلِكْهُ‏

 پروردگارا هر كه با من سوء قصدى كند تو او را مجازات كن و هر كه با من مكر و خدعه كند تو با او مكر كن و هر كه براى هلاكم به ظلم برخيزد تواش به هلاكت رسان

وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِمَّنْ دَخَلَ هَمُّهُ عَلَيَ‏

 و مهمات امور مرا مهماتى كه از كسان بر دلم فرود آمده كفايت فرما

اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ وَ اسْتُرْنِي بِسِتْرِكَ الْوَاقِي‏

 اى خدا مرا در زره محكم خود درآور و زشتيهايم را در پرده حفظت بپوشان

يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لاَ يَكْفِي مِنْهُ شَيْ‏ءٌ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ

 اى خدايى كه تنها از همه كفايت باشى و هيچ چيز از تو كافى نيست تو مهمات‏ امور دنيا و آخرت مرا كفايت فرما

وَ صَدِّقْ قَوْلِي وَ فِعْلِي يَا شَفِيقُ يَا رَفِيقُ فَرِّجْ عَنِّي الْمَضِيقَ وَ لاَ تُحَمِّلْنِي مَا لاَ أُطِيقُ‏

 و قول و فعلم را تو به مقام صدق و حقيقت رسان اى خداى با شفقت و رفيق مرا از تنگناى غم و اندوه گشايش و آسايش عطا فرما و بارى فوق طاقتم بر دوش منه

اللَّهُمَّ احْرُسْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لاَ تَنَامُ وَ ارْحَمْنِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 پروردگارا مرا به چشم خود كه هرگز به خواب نيفتد محافظت فرما و به قدرت خويش بر من ترحم كن اى مهربانترين مهربانان عالم

يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ أَنْتَ عَالِمٌ بِحَاجَتِي وَ عَلَى قَضَائِهَا قَدِيرٌ وَ هِيَ لَدَيْكَ يَسِيرٌ وَ أَنَا إِلَيْكَ فَقِيرٌ

 اى خداى بلند مرتبه بزرگ تو به حاجت من دانا و به برآوردن حاجتم توانايى و آن حاجت پيش تو چيز ناقابلى است و من بسوى تو فقير و محتاجم

فَمُنَّ بِهَا عَلَيَّ يَا كَرِيمُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ

 پس بر من منت گذار و حاجتم برآور اى خداى كريم كه تو بر هر چيز توانايى

 

پس به سجده مى ‏روى و مى‏ گويى‏

 

إِلَهِي قَدْ عَلِمْتَ حَوَائِجِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِهَا وَ قَدْ أَحْصَيْتَ ذُنُوبِي‏

 اى خداى من تو البته حاجتم را مى‏ دانى پس درود فرست بر محمد و آلش و حاجتم را برآور و تو البته گناهانم را به شمار آورده ‏اى

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا يَا كَرِيمُ‏

 پس درود فرست بر محمد و آلش و گناهانم را بيامرز اى خداى كريم

 

پس بر زمين مى‏ گذارى طرف راست روى خود را و مى‏ گويى‏

 

إِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُ‏

 اى خدا اگر بد بنده ‏اى هستم تو نيكو خدايى هستى

افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لاَ تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 پس با من آن كن كه سزاوار مقام توست نه آنچه لايق من است اى مهربانترين مهربانان عالم

 

پس بر زمين مى‏ گذارى طرف چپ روى خود را و مى‏ گويى‏

 

اللَّهُمَّ إِنْ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يَا كَرِيمُ‏

 خدايا اگر گناه از من بزرگ است عفو و بخشش از تو بسيار نيكو است اى خداى كريم

 

پس پيشانى را بر زمين مى‏ گذارى و مى‏ گويى

 

ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَكَانَ وَ اعْتَرَفَ‏

 اى خدا ترحم كن در حق كسى كه بد كرد و فرو در گناه شد و باز تضرع كرد و اعتراف نمود

 

مؤلف گويد كه اين دعا تا وَ اغْفِرْهَا يَا كَرِيمُ همان دعايى است كه در مزار قديم در اعمال صحن مسجد سهله در مقام امام زين العابدين عليه السلام نقل شده‏

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال محراب امیرالمومنین را بیان می کنیم:

اعمال محراب امير المؤمنين عليه السلام پس نماز كن در مكانى كه ضربت زدند در آنجا حضرت امير المؤمنين عليه السلام را دو ركعت به حمد و سوره و هر گاه كه سلام دادى و تسبيح كردى پس بگو

 

يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ وَ السَّرِيرَةَ

 اى خدايى كه جمال و نيكويى را آشكار مى‏كنى و زشتى را پنهان مى‏سازى اى خدائى كه به گناه مؤاخذه نمى‏كنى و پرده گنهكاران را نمى‏درى

يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ

 اى صاحب عفو و بخشش بزرگ كه از بدان به نيكويى درمى‏گذرى اى آنكه مغفرتت بسيار و دو دستت به لطف و رحمت گشوده است

يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا سَيِّدِي‏

 اى آگه از هر راز نهان اى پناه و مرجع شكايت خلقان اى بزرگوار گناه بخش مهربان و اى اميد بزرگ اميدواران اى آقاى من

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيمُ‏

 درود فرست بر محمد (ص) و آل محمد (ع) و با من آن كن كه سزاوار مقام توست اى خداى كريم

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، مناجات امیرالمومنین علیه السلام در مسجد کوفه را بیان می کنیم:

مناجات حضرت امير المؤمنين عليه السلام‏

اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ‏

 پروردگارا من از تو درخواست ايمنى مى‏ كنم آن روز سختى كه مال و فرزند هيچ نفع نبخشد و چيزى جز آنكه با قلب پاك و سالم حضور خدا آيد سود ندهد

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ (يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً)[1]

 اى خدا من از تو درخواست ايمنى مى‏ كنم آن روز سختى كه ظالم از پشيمانى و حسرت انگشت به دندان مى‏ خايد و مى ‏گويد «اى كاش من با رسول حق راه طاعت پيش مى‏ گرفتم»

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَ الْأَقْدَامِ‏

 و از تو درخواست ايمنى مى‏كنم آن روز سختى كه گنهكاران به سيمايشان شناخته مى‏شوند كه پس موى پيشانى آنها را با پايهاشان بگيرند

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ‏

 و از تو درخواست ايمنى مى‏كنم در روز سختى كه نه پدرى به جاى فرزند و نه فرزندى به جاى پدر جزا و كيفر شود و البته آن روز وعده خدا حق و حقيقت است

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ

 و از تو درخواست ايمنى مى‏كنم در روز سختى كه مردم ظالم ستمگر را عذرخواهى سود نبخشد و بر آنان لعن و منزلگاه بد است

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ‏

 و از تو درخواست ايمنى مى‏كنم در روز سختى كه هيچكس را قدرت بر كس ديگر نيست و فرمان در آن روز خاص خداست

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ‏

 و از تو درخواست ايمنى مى‏كنم در روز سختى‏كه هر شخص از برادر و مادر و پدر و زن و فرزندانش مى‏گريزد

لِكُلِّ امْرِى‏ءٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ‏

 كه هر كس در آن روز توجه به كار خويش از غيرش بى‏نياز دارد

وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ‏

 و از تو درخواست ايمنى مى‏كنم در روزى كه كافر بدكار آرزو كند كه اى كاش توانستى فرزندانش را فداى خود سازد و از عذاب برهد و هم زن و برادر

وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلاَّ إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى‏

 و قبيله‏اش كه هميشه بحمايتش برمى‏خواستند و هر كه در روى زمين است همه را فداى خود گرداند تا از عذاب نجات يابد و هرگز نجات نخواهد يافت كه آتش دوزخ بر او شعله‏ور است تا سر و صورت و اندامش پاك بسوزد

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى مولاى من و من بنده توام و آيا در حق بنده جز مولايش كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ إِلاَّ الْمَالِكُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى مالك وجود من و من مملوك توام و آيا در حق مملوك جز مالكش كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْعَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الذَّلِيلَ إِلاَّ الْعَزِيزُ

 اى آقاى من اى آقاى من تويى با عزت و اقتدار و من بنده ذليلم و آيا در حق شخص ذليل جز ذات با عزت و اقتدار كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلاَّ الْخَالِقُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى آفريننده من و من مخلوق توام و آيا در حق مخلوق جز آفريننده او كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْعَظِيمُ وَ أَنَا الْحَقِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْحَقِيرَ إِلاَّ الْعَظِيمُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى بزرگ و من بنده حقير ناچيز و آيا در حق بنده ناچيزى جز خداى بزرگ كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْقَوِيُّ وَ أَنَا الضَّعِيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّعِيفَ إِلاَّ الْقَوِيُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى قوى و توانا و من ضعيف و ناتوان و آيا در حق ضعيفى ناتوان جز شخص قوى توانا كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَنِيُّ وَ أَنَا الْفَقِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَقِيرَ إِلاَّ الْغَنِيُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى بى‏نياز و من فقير و آيا در حق فقيرى محتاج جز غنى بى‏نياز كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ السَّائِلَ إِلاَّ الْمُعْطِي‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى عطا بخش سائلان و من به درگاهت سائلم و آيا در حق سائل جز عطا بخشنده كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْحَيُّ وَ أَنَا الْمَيِّتُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَيِّتَ إِلاَّ الْحَيُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى زنده ابدى و من مرده بى‏روح و آيا در حق مرده‏اى بى‏روح جز زنده ابدى كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْبَاقِي وَ أَنَا الْفَانِي وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَانِيَ إِلاَّ الْبَاقِي‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى وجود باقى و من مخلوقى تباه و فانى و نابودم و آيا در حق فانى نابود شدنى جز ذات باقى سرمدى كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلاَّ الدَّائِمُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى موجود دايم ازلى و من موجودى زوال پذير و آيا در حق موجودى زوال پذير جز ذات دايم ازلى كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرَّازِقُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى روزى دهنده خلق و من روزى خواهم و آيا در حق روزى‏خواهان جز رازق و روزى دهنده خلق كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْبَخِيلَ إِلاَّ الْجَوَادُ

 اى آقاى من اى آقاى من تويى صاحب جود و احسان و من بخيل و آيا در حق بخيل جز شخص با جود و احسان كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمُعَافِي وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلَى إِلاَّ الْمُعَافِي‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى عافيت بخش و شفا بخش و من مبتلا و آيا در حق مبتلا جز عافيت و شفا بخش كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْكَبِيرُ وَ أَنَا الصَّغِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الصَّغِيرَ إِلاَّ الْكَبِيرُ

 اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى بزرگ و من بنده كوچك و آيا در حق بنده صغيرى جز خداى بزرگ كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْهَادِي وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّالَّ إِلاَّ الْهَادِي‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى رهنماى خلق و من بنده گمراه و آيا در حق بنده گمراه جز رهنماى عالم كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلاَّ الرَّحْمَنُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى بخشاينده و من بنده قابل ترحم و بخشش و آيا در حق بنده قابل بخشش جز خداى بخشاينده كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ السُّلْطَانُ وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلاَّ السُّلْطَانُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى سلطان و من بنده امتحان شده و آيا در حق بنده امتحان شده جز سلطان عالم كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الدَّلِيلُ وَ أَنَا الْمُتَحَيِّرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُتَحَيِّرَ إِلاَّ الدَّلِيلُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى رهبر و دليل و من متحير و سرگردان و آيا در حق متحير سرگردان جز دليل و رهبر كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُورُ

 اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى غفور آمرزنده و من بنده گنهكار و آيا در حق بنده گنهكار جز خداى غفور كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلاَّ الْغَالِبُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى غالب و قاهر و من بنده عاجز مغلوب و آيا در حق بنده مغلوب مقهور جز خداى غالب قاهر كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُ‏

 اى آقاى من اى آقاى من تويى پروردگار پرورنده خلق و من‏مربوب و پرورش يافته توام و آيا در حق مربوبى جز آنكه پروردگار اوست كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَ أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلاَّ الْمُتَكَبِّرُ

 اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى با كبريا و بزرگى و من بنده فروتن و عاجز و آيا در حق بنده عاجز فروتن جز خداى باكبرياى بزرگ كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ ارْضَ عَنِّي بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ فَضْلِكَ‏

 اى آقاى من اى آقاى من برحمتت ترحم كن و به جود و كرمت و فضل و احسانت از من راضى و خشنود باش

يَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الاِمْتِنَانِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 اى خداى صاحب جود و احسان و فضل و نعمت به حق رحمتت اى مهربانترين مهربانان عالم.

 

مؤلف گويد كه سيد بن طاوس بعد از اين مناجات دعايى طولانى از آن حضرت نقل كرده مسمى به دعاى امان مقام را گنجايش ذكر آن نيست و مى ‏خوانى نيز در اين مقام شريف دعايى را كه در مسجد زيد ذكر مى‏ كنيم ان شاء الله و بدان كه ما در هديه الزائرين اشاره كرديم به اختلاف در محرابى كه محل ضربت خوردن امير المؤمنين عليه السلام است كه آيا همين محراب معروف است يا آن محراب متروك و گفتيم كه نهايت احتياط در آن است كه اعمال محراب را در هر دو جا بكنند يا گاهى در معروف و گاهى در متروك‏

اعمال مسجد زید


[1] ) سوره الفرقان، آیه 27.

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، اعمال دکه امام صادق علیه السلام را بیان می کنیم:

اعمال دكه حضرت صادق عليه السلام پس برو بسوى مقام حضرت صادق عليه السلام و آن واقع است در نزديكى مسلم بن عقيل رضوان الله عليه و آنجا دو ركعت نماز كن و چون سلام دادى و تسبيح نمودى پس بگو

 

يَا صَانِعَ كُلِّ مَصْنُوعٍ وَ يَا جَابِرَ كُلِّ كَسِيرٍ وَ يَا حَاضِرَ كُلِّ مَلَإٍ وَ يَا شَاهِدَ كُلِّ نَجْوَى‏

 اى صانع هر ساخته شده و اى جبران كن هر شكسته و اى حاضر در هر جمع و اى شاهد هر راز و نجوى

وَ يَا عَالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ وَ يَا شَاهِداً (شَاهِدُ) غَيْرَ غَائِبٍ وَ يَا غَالِباً (غَالِبُ) غَيْرَ مَغْلُوبٍ‏

 و اى داناى هر نهان و اى در همه جا حاضر و اى چيره و غالبى كه زير دست نشود

وَ يَا قَرِيباً (قَرِيبُ) غَيْرَ بَعِيدٍ وَ يَا مُونِسَ كُلِّ وَحِيدٍ وَ يَا حَيّاً حِينَ لاَ حَيَّ غَيْرُهُ‏

 و اى نزديكى كه دور نشود و اى مونس هر تنها و اى زنده در حينى كه زنده‏اى جز او نيست

يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ الْقَائِمَ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ‏

 اى زنده كننده مرده‏ها و ميراننده زندگان برپا دارنده هر نفسى به آنچه كسب كند

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

 پروردگار و معبودى جز ذات مقدست نيست درود فرست بر محمد (ص) و آل محمد (ع) .

 

پس بخوان هر چه خواهى‏

مؤ لّف گوید: که ما در پیش از این گفتیم و در اینجا نیز مى گوییم که در مزار قدیم و مشهور بین مردم در ترتیب اعمال مسجد آنست که بعد از این مقام بجا مى آورند اعمال دکّه القضاء و بیت الطّشت را که ما موافق مصباح الزّائر و بحار و دیگران بعد از اعمال ستون چهارم نقل کردیم پس اگر خواستى به نحو مشهور عمل نمایى رجوع کن به آنجا و اعمال این دو مقام را بجا آور انشاءالله تعالى .

در فصل پنجم از باب زیارات، در اعمال مسجد کوفه، ذکر نمازى براى حاجت در جامع کوفه را بیان می کنیم:

از حضرت صادق علیه السلام روایت است که کسى که دو رکعت نماز گذارد در مسجد کوفه بخواند در هر رکعت حمد و دو قُل اَعُوذُ و سوره اِخْلاصْ و کافِرُون و نَصر و قَدر و سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الاَعْلى و چون سلام دهد تسبیح زهراء سلام الله علیها بگوید پس بطلبد از خدا هر حاجتى که بخواهد خدا حاجتش را برآورده و دعایش را مستجاب خواهد فرمود.

مؤ لّف گوید که این ترتیب در سوره ها موافق روایت سیّد بن طاوُس است در مصباح و در روایت شیخ طوسى در اَمالى سوره قَدْر بعد از سَبِّحِ اسْمَ است و شاید ترتیب در آنها لازم نباشد همین قدر باید بعد از حمد این هفت سوره را خواند وَاللَّهُ الْعالِمُ.

در فصل پنجم از باب زیارات، بعد از انجام اعمال مسجد کوفه، به زیارت مسلم بن عقیل می رویم:

زيارت جناب مسلم بن عقيل قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ نَوَّرَ ضَرِيحَهُ چون از اعمال مسجد كوفه فارغ شدى برو بسوى قبر مسلم بن عقيل رضوان الله عليه و بايست نزد او و بگو

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَلِكِ الْحَقِّ الْمُبِينِ الْمُتَصَاغِرِ لِعَظَمَتِهِ جَبَابِرَةُ الطَّاغِينَ‏

سپاس مخصوص خداست كه سلطان و ثابت ازلى و در كمال ظهور است خدايى كه تمام گردنكشان و طاغيان عالم پيش عظمتش خوار و ذليلند

الْمُعْتَرِفِ بِرُبُوبِيَّتِهِ جَمِيعُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ الْمُقِرِّ بِتَوْحِيدِهِ سَائِرُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ‏

و جميع اهل آسمانها و زمينها به خداونديش معترفند و همه خلقان به توحيد و يگانگى او اقرار و ايمان دارند

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِ الْأَنَامِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْكِرَامِ‏

درود و رحمت خدا بر سيد كاينات و اهل بيت گراميش باد

صَلاَةً تَقَرُّ بِهَا أَعْيُنُهُمْ وَ يَرْغَمُ بِهَا أَنْفُ شَانِئِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِينَ‏

رحمتى كه چشم آنها را روشن كند و بد خواهانشان را از جن و انس همه را خوار و زبون سازد

سَلاَمُ اللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ سَلاَمُ مَلاَئِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ‏

سلام خداى بلند مرتبه بزرگ و سلام فرشتگان مقرب حق و انبياء و رسولان الهى

وَ أَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ‏

و امامان برگزيده و بندگان‏ شايسته خدا و تمام شهيدان راه حق و اهل ايمان

وَ الزَّاكِيَاتُ الطَّيِّبَاتُ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

و پاكان و نيكويان عالم و هر چه صبح و شام كند سلام تمام آنان بر تو باد اى مسلم بن عقيل فرزند ابى طالب سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

گواهى مى ‏دهم كه تو نماز را بر پا داشتى و زكوة به فقيران دادى و امر به معروف و نهى از منكر فرمودى

وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ قُتِلْتَ عَلَى مِنْهَاجِ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِهِ‏

و در راه خدا حق جهاد را ادا كردى تا آنكه به طريق مجاهدان راه دين خدا به درجه رفيعه شهادت رسيدى

حَتَّى لَقِيتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْكَ رَاضٍ‏

تا آنكه خداى عز و جل را ملاقات كردى و او را از تو راضى و خشنود بود

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ بَذَلْتَ نَفْسَكَ فِي نُصْرَةِ حُجَّةِ اللَّهِ وَ ابْنِ حُجَّتِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ‏

و گواهى مى ‏دهم كه تو به عهد خدا وفا كردى و در راه نصرت و يارى حجت خدا و فرزند حجت خدا جانت را فدا نمودى

أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ الْمُرْسَلِ‏

و گواهى مى‏ دهم كه تو به مقام تسليم و رضا و با وفا و خيرخواه بودى نسبت به سبط پيغمبر مرسل (ص)

وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ‏

كه برگزيده بزرگوار بود و دليل و رهبر داناى خلق و وصى پيغمبر مبلغ دين و مظلوم و شهيد و مقهور بود

فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ

پس خدايت از خدمت به رسول اكرم (ص) و امير المؤمنين و حسن و حسين (ع) بهترين پاداش عطا فرمايد

بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ

بواسطه صبر و شكيبايى و امتحان و ياوريت در راه حق پس دار عقبى و آخرتت نيكو گرديد

لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أَمَرَ بِقَتْلِكَ‏

خدا لعنت كند كسى را كه تو را شهيد كرد خدا لعنت كند آنكس را كه امر به قتل تو كرد

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنِ افْتَرَى عَلَيْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ‏

خدا لعنت كند آنكس را كه به تو ظلم و بيداد كرد و خدا لعن كند آن را كه بر تو افتراء و دروغ بست و خدا لعن كند آن را كه در حق تو جهالت ورزيد و مقام احترامت را سبك و خوار نمود

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَايَعَكَ وَ غَشَّكَ وَ خَذَلَكَ وَ أَسْلَمَكَ وَ مَنْ أَلَّبَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُعِنْكَ‏

و خدا لعن كند آن كسى را كه با تو بيعت كرد و نفاق ورزيد و تو را يارى نكرد و تسليم دشمن ساخت و آنكه عليه تو با دشمن همدست شد و ياريت نكرد

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ النَّارَ مَثْوَاهُمْ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ

ستايش خداى را كه آتش دوزخ رامنزلگاه آنان مقرر كرد كه بسيار بد منزلگاهى بر واردان است

أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ جِئْتُكَ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكُمْ مُسَلِّماً لَكُمْ‏

گواهى مى ‏دهم كه تو مظلوم شهيد شدى و محققا خدا آن وعده ‏اى كه به شما داد كاملا منجز و حتم ادا مى‏ كند بارى من به زيارتت با معرفت به حق شما آمدم و خود تسليم امر شما خاندانم

تَابِعاً لِسُنَّتِكُمْ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ‏

و پيرو سنت و طريقه شما و براى نصرت و يارى شما مهيا هستم تا آنگاه كه خدا كه بهترين حكمفرما است حكم كند

فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ‏

پس من هميشه عمر با شما و به طريقه شما هستم نه با دشمنان شما درود خدا بر شما باد و بر ارواح و اجسام حاضر و غايب شما باد

وَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ قَتَلَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ‏

و سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد خدا لعنت كند امتى را كه با دست و زبان به قتال و جنگ شما برخاستند

 

و در مزار كبير اين كلمات را بمنزله اذن دخول قرار داده و گفته پس داخل شو و بچسبان خود را به قبر و به روايت سابقه است كه اشاره كن به ضريح آن جناب و بگو


السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‏

سلام بر تو اى بنده شايسته مطيع فرمان خدا و رسول (ص) و امير المؤمنين و حسن و حسين عليهم السلام

الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلاَمٌ (سَلاَمُهُ) عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏

ستايش مخصوص خداست و سلام بر بندگان شايسته ‏اى كه خدا برگزيد آنها را محمد و آل او

وَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ‏

و سلام بر شما اهل بيت و رحمت و بركات خدا و مغفرت او و بر روح و بدن تو باد

أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ (بِهِ) الْبَدْرِيُّونَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْمُبَالِغُونَ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ‏

گواهى مى ‏دهم كه تو از جهان درگذشتى بدانسان كه شهيدان جنگ بدر درگذشتند كه آنان مجاهده شديد در راه خدا كردند و در جنگ با دشمنان خدا و يارى دوستان و اولياء خدا كوشش را به انتها رسانيدند

فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِهِ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاَةَ أَمْرِهِ‏

پس خدايت پاداش دهد بهترين جزا و افزونتر و وافرتر از پاداشى كه به احدى ‏از آنان كه به عهد و بيعت خدا وفا كردند و دعوت حق را اجابت نمودند و امر امام و پيشوايان الهى را اطاعت نمودند عطا مى‏ كند

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ وَ أَعْطَيْتَ غَايَةَ الْمَجْهُودِ حَتَّى بَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاءِ

گواهى مى ‏دهم كه تو نصيحت و خيرخواهى و جهد و كوشش را به انتها رسانيدى تا آنكه خدا تو را به درجه رفيع شهيدان راه خدا مبعوث گردانيد

وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ وَ أَعْطَاكَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلاً وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً

و روانت را با روح سعادتمندان عالم در پيوست و از بهشت موعود خود تو را وسيعترين منزل و نيكوترين غرفه بهشت عطا فرمود

وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِي الْعِلِّيِّينَ وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً

و در عالم بالا نامت را بلند گردانيد و با پيغمبران و صديقان و شهيدان و بندگان شايسته محشور كرد و آنان نيكو رفيقانند

أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ وَ أَنَّكَ قَدْ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ مُقْتَدِياً بِالصَّالِحِينَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِيِّينَ‏

گواهى مي دهم كه تو در راه دين سستى نكرده و هيچ تقصير و كندى روا نداشتى و محققا تو از جهان درگذشتى در حاليكه در كار خود بر بصيرت بودى و اقتداء به صالحان و پيروى از پيغمبران خدا كردى

فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ فِي مَنَازِلِ الْمُخْبِتِينَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏

پس خدا بين ما و تو و رسول خدا و اولياء حق در منزلهاى بندگان خاضع خدا جمع گرداند بدرستى كه او مهربانترين مهربانان است.

 

پس نماز كن دو ركعت در طرف سر و آن را هديه آن جناب كن پس بگو

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاَ تَدَعْ لِي ذَنْباً

خدايا درود فرست بر محمد و آلش و بر من گناهى باقى مگذار


و اين همان دعايى است كه در حرم حضرت عباس عليه السلام خوانده مى ‏شود و بيايد ذكرش و اگر خواستى وداع كنى جناب مسلم را بخوان همان وداعى كه در زيارت جناب عباس عليه السلام ذكر مى‏ شود

در فصل پنجم از باب زیارات، بعد از انجام اعمال مسجد کوفه و زیارت مسلم بن عقیل، به زیارت هانی بن عروه رحمة الله و رضوانه عليه می رویم:

مى ‏ايستى در نزد قبر او و سلام مى ‏كنى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و مى ‏گويى‏

 

سَلاَمُ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ

سلام خداى بزرگ و درود او بر تو اى هانى بن عروه

السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ النَّاصِحُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‏

سلام بر تو اى بنده شايسته خدا كه در راه خداو رسول و امير المؤمنين و حضرت حسن و حسين عليهم السلام خلق را نصيحت و دعوت به خير و صلاح كردى

أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ اسْتَحَلَّ دَمَكَ وَ حَشَا قُبُورَهُمْ نَاراً

گواهى مى ‏دهم كه تو مظلوم كشته شدى پس خدا لعنت كند آن مردم ظالمى را كه تو را كشتند و خونت را مباح كردند خدا گور آنها را پر از آتش عذاب گرداند

أَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ هُوَ رَاضٍ عَنْكَ بِمَا فَعَلْتَ وَ نَصَحْتَ‏

گواهى مى ‏دهم كه تو خدا را ملاقات كردى در حالى كه خدا از تو به آنچه كردى راضى و خشنود بود

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ دَرَجَةَ الشُّهَدَاءِ وَ جُعِلَ رُوحُكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ

و گواهى مى‏ دهم كه تو به مقام رفيع شهيدان نايل شدى و روح خود را بواسطه نصح و خيرخواهى در دين حق همنشين با روح پاك سعادتمندان گردانيدى

بِمَا نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مُجْتَهِداً وَ بَذَلْتَ نَفْسَكَ فِي ذَاتِ اللَّهِ وَ مَرْضَاتِهِ‏

و در راه رضاى حق و ذات خدا جانت را فدا كردى

فَرَحِمَكَ اللَّهُ وَ رَضِيَ عَنْكَ وَ حَشَرَكَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ‏

پس خدا تو را رحمت كند و از تو خشنود باشد و با محمد و آل اطهارش محشور گرداند

وَ جَمَعَنَا وَ إِيَّاكُمْ (إِيَّاكَ) مَعَهُمْ فِي دَارِ النَّعِيمِ وَ سَلاَمٌ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

و ما را هم با تو و آن بزرگواران جمع فرمايد و سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد.

 

پس دو ركعت نماز كن و هديه كن آن را به روح هانى و دعا كن از براى خود به آنچه مى ‏خواهى و وداع كن او را به آنچه در وداع مسلم مى ‏گفتى‏

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث