کلیپ تصویری عید غدیر: از سبوی غدیر (+ اطلاع‌ نگاشت)

کلیپ تصویری عید غدیر: از سبوی غدیر (+ اطلاع‌ نگاشت)

۲۹ شهریور ۱۳۹۵ 0 صوتی و تصویری

مرحوم علاّمه امینى (رحمه الله) در کتاب الغدیر(1)، 360 نفر از علماى قرن هاى پیاپى از قرن دوم تا قرن چهاردهم که این حدیث را به سندهاى گوناگون در لا به لاى کتاب ها ذکر کرده اند، را برشمرده است؛ برخى از آنها از این قرارند:

1 ـ امام شافعیان، ابوعبدالله محمّد بن ادریس شافعى، متوفّاى (204).

چنانکه در «نهایه» ابن اثیر(2) آمده، وى حدیث غدیر را روایت کرده است(3).

2 ـ محمّد بن کثیر، ابوعبدالله عبدى بصرى، برادر سلیمان بن کثیر که پنجاه سال از وى بزرگتر بوده است. ابن حبّان گفته است(4):

وى فردى ثقه و فاضل بوده و در سال (223) در سنّ صد سالگى در گذشته است.

3 ـ امام حنبلیان، ابو عبدالله احمدبن حنبل شیبانى، متوفّاى (241).

او حدیث غدیر را به طرق صحیح فراوانى در کتاب «مسند»(5) و نیز کتاب «مناقب» نقل کرده است.

4 ـ حافظ ابو عبدالله محمّد بن اسماعیل بخارى، متوفّاى (256)، نگارنده کتاب صحیح معروف که یکى از صحاح شش گانه مى باشد. وى این حدیث را در کتاب تاریخ خود ذکر کرده است(6) [و عجیب آن است که در کتاب صحیح خود آن را نقل نکرده و بدین وسیله صحّت کتاب خود را زیر سوال برده است!].

5 ـ حافظ محمّد بن عیسى، ابو عیسى ترمذى، متوفّاى (279).

وى یکى از ائمه شش گانه صاحبان صحاح و از هر گونه توثیقى بى نیاز است.

6 ـ حافظ احمدبن یحیى بلاذرى، متوفّاى (279).

ائمه اسلام بر وى و بر کتابش اعتماد کرده و از این کتاب و دیگر کتاب هایش از زمان وى تا کنون، نقل مى کنند. این حدیث را در کتاب «انساب الاشراف»(7) آورده است.

7 ـ حافظ عبدالله بن احمدبن حنبل، ابو عبدالرحمن شیبانى، متوفّاى (290).

خطیب بغدادى در تاریخ خود(8) وى را به ثقه بودن، توان ثبت و ضبط و فهم مطالب، ستوده است(9). 

8 ـ حافظ ابو عبدالرحمن احمدبن شعیب نسایى، نگارنده «سنن»، متوفّاى (303) در سنّ 88 سالگى.

ذهبى در کتاب «تذکره»(10) از دارقطنى چنین حکایت کرده است:

نسایى در عصر خود فقیه ترین مشایخ مصر و آگاه ترین آنها به حدیث بوده است.

وى حدیث غدیر را در کتاب «سنن»(11) و کتاب «خصایص»(12) به طریق هاى فراوان که همگى صحیح و رجالشان ثقه اند، نقل کرده است.

9 ـ حافظ محمّد بن جریر طبرى، ابوجعفر، نگارنده کتاب تفسیرو کتاب تاریخِ معروف، متوفّاى (310). ذهبى در کتاب «تذکره»(13) وى را به امامت و زهد و دورى از دنیا ستوده است. او کتابى مستقلّ پیرامون غدیر نگاشته است.

10 ـ ابو عمر احمدبن عبد ربِّه قرطبى، متوفّاى (328).

ابن خلّکان در کتاب «تاریخ»(14) خود در شرح حال وى چنین نگاشته است:

وى از عالمانى است که محفوظات فراوانى داشته و از اخبار مردم اطّلاعات گسترده اى دارد. و کتاب «العقدالفرید» را که از کتاب هاى سودمند است، نگاشته است.

در کتاب «العقد الفرید»(15) آمده است:

على در سنّ پانزده سالگى اسلام آورد، او اوّلین کسى است که به «لا اله الاّ الله» و «محمّد رسول الله»، شهادت داده است، و پیامبر اکرم(علیه الصلاه والسلام) در حقّ وى فرموده است: «من کنتُ مولاه فعلىّ مولاه، اللهمّ والِ من والاه وعادِ من عاداه».

 


مستند تصویری از سبوی غدیر
زمان: 342 ثانیه (05:42)

11 ـ حافظ على بن عمر بن احمددار قطنى(16)، متوفّاى (385).

شرح حال وى در بسیارى از کتاب هاى تراجم احوال و تاریخ یافت مى شود. خطیب بغدادى در کتاب «تاریخ»(17) خود گفته است:

وى در عصر خویش یگانه، بزرگ و رییس، بى نظیر، و امام بوده است. 

12 ـ متکلّم قاضى محمّد بن طیّب بن محمّد، ابوبکرباقلانى، متوفّاى (403)، از اهل بصره، و ساکن بغداد بوده است. وى از بزرگان علم کلام بوده و در این علم بسیار نگاشته است.

خطیب بغدادى در کتاب «تاریخ»(18) خود وى را توثیق کرده و ستوده است.

13 ـ ابو اسحاق احمدبن محمّد بن ابراهیم ثعلبى نیشابورى(19)، مفسّر مشهور، متوفّاى(427، 437). ابن خلّکان در کتاب «تاریخ»(20) خود در شرح حال او نوشته است:

وى در عصر خود یگانه علم تفسیربوده، و تفسیرکبیر را که بر دیگر تفاسیر برترى دارد، نگاشته است.

14 ـ حافظ احمدبن حسین بن على، ابوبکربیهقى، متوفّاى (458) در سنّ 74 سالگى. بیشتر نگارندگان کتاب هاى تراجم احوال و تاریخ، شرح حال وى را نوشته اند.

ابن اثیر در کتاب «الکامل»(21) از وى چنین یاد کرده است:

او بر مذهب شافعى در حدیثو فقهامام بوده است. داراى تالیفاتِ خوبِ فراوانی است؛ یکى از آنها کتاب «السنن الکبیر» ـ در ده مجلّد ـ است. فردى عفیف و زاهد بوده است.

15 ـ حافظ ابوعمر، یوسف بن عبدالله بن محمّد بن عبد البرّ نمرى، قرطبى، متولّد( 368) و متوفّاى (463)، نگارنده کتاب «استیعاب». وى در علم انساب و اخبار اطّلاعات فراوانى داشته است(22).

16 ـ ابوالحسن على بن محمّد جُلاّبى، شافعى، معروف به ابن مغازلى، متوفّاى (483).

کتاب «مناقب»(23) وى نشانه تسلّط او در علم حدیثو فنون آن است.

17 ـ حافظ ابوحامد محمّد بن محمّد طوسى، غزالى، مشهور به حجّه الاسلام، متوفّاى (505).

شرح حال و ستایش از او در لا به لاى کتاب هاى تراجم احوال به چشم مى خورد.(24)

18 ـ ابو القاسم جارالله محمود بن عمر زمخشرى(25)، متوفّاى (538).

ابن خلّکان در کتاب تاریخ(26) خود در شرح حال وى گفته است:

وى پیشواى بزرگ تفسیرو حدیث و نحو و علم بیان، و امامى بى نظیر در عصر خویش بوده است، و مردم براى آموختن علم از راه هاى دور و نزدیک نزد وى مى آمدند.

19 ـ ابو الفتح محمّد بن ابى القاسم عبد الکریم شهرستانى، شافعى، از متکلّمین اشاعره، متوفّاى (548).

ابن خلّکان(27) وى را چنین توصیف کرده است:

وى امامى مبَّرز و فقیه و متکلّم بوده است.

سُبکى در کتاب «طبقات»(28) خود به شرح حال وى پرداخته؛ وى شهرستانى و کتاب «ملل و نحل»(29) او را ستوده است. او حدیث غدیر را در کتاب «ملل و نحل» ذکر کرده است.

20 ـ ابو عبدالله محمّد بن عمر بن حسین، فخرالدین رازى شافعى، متوفّاى (606)، نگارنده تفسیرکبیر معروف.

ابن خلّکان در کتاب تاریخ(30) خود وى را چنین توصیف کرده است:

او یگانه عصر و داراى اوصاف نیکو و بى نظیر بوده است ، در علم کلام و معقولات و علم اوایل(31)[ و اخبار گذشتگان] بر اهل زمان خویش برترى داشته است.

21 ـ حافظ احمدبن عبدالله، فقیه حرم، محبّ الدین ابو عبّاس طبرى مکّى شافعى، متوفّاى (694).

سُبکى در کتاب طبقات خود(32) شرح حال وى را نگاشته و وى را ستوده است.

او حدیث غدیر را در دو کتاب خود: «الریاض النضره» و «ذخایر العقبى»(33) به چند طریق نقل کرده است.

22 ـ حافظ احمدبن على بن محمّد، ابوالفضل عسقلانى مصرى شافعى، معروف به ابن حجر، متولّد (773) و متوفّاى (825)، نگارنده کتاب «اصابه» و «تهذیب التهذیب»(34).

23 ـ حافظ جلال الدین عبد الرحمن بن کمال الدین مصرى، سیوطى(35)، شافعى، متوفّاى سال (911).

عبدالحىّ در کتاب «شذرات الذهب»(36) به شرح حال وى پرداخته و بسیار از وى تعریف کرده و پس از ذکر تالیفاتش گفته است: «او بیش از هفتاد مرتبه پیامبر را در بیدارى دیده است». و براى او کرامت طىّ الارض را حکایت کرده است. ابن عیدروس نیز در کتاب «النور السافر»(37) وى را نام برده و ستوده است و برخى از کرامات و تالیفاتش را برشمرده است.

24 ـ حافظ شهاب الدین احمدبن محمّد بن على بن حجر هیتمى، سعدى، انصارى، شافعى، متولّد (909) و متوفّاى (974) در مکّه مکرّمه. ابن عیدروس در کتاب «النور السافر»(38) به تفصیل شرح حال وى را نگاشته است.

25 ـ سیّد محمّد بن عبدالله حسینى آلوسى، شهاب الدین ابوثناء بغدادى، شافعى، متولّد(1217) در کرخ، و متوفّاى (1270).

وى یکى از نوابغ و بزرگان عراق بوده که شهره آفاق است. در فنون گوناگون مسلّط و در علوم فراوان دست داشته است. از خانواده مشهور عراقى و ریشه دار در علم و ادب بوده است. داراى تالیفات ارزشمند فراوانى است(39)، (40).

 
(1). مراجعه شود: الغدیر، ج1، ص 167-311.
(2). النهایة فى غریب الحدیث والأثر، ج4، ص 246 [ج5، ص 228].
(3). مراجعه شود: مناقب الشافعى، بیهقى، ج1، ص337.
(4). الثقات، ج9، ص77.
(5). مسند احمد، ج1، ص 84 و 118 و 119 و 152 و 331؛ ج4، ص 281 و 368 ـ 372؛ ج5، ص 347 و 366 و 370 و 419].
(6). تاریخ البخاری، ج1، قسم 1، ص 375.
(7). أنساب الأشراف، ج2، ص 108-112.
(8). تذکرة الحفّاظ، ج1، ص 237 [ج2، ص665، شماره 685].
(9). تاریخ بغداد، ج9، ص 375.
(10). تذکرة الحفّاظ، ج2، ص 268 [ج2، ص698، شماره 719].
(11). السنن الکبرى، ج5، ص 45 و 108 و 130 ـ 136.
(12). خصائص أمیر المؤمنین، ص 50 و 64 و 94 ـ 96 و 100 و 104.
(13). تذکرة الحفّاظ، ج1، ص 277 ـ 283 [ج2، ص 710، شماره 728].
(14). وفیات الأعیان، ج1، ص 34 [ج1، ص 110، شماره 46.
(15).العقد الفرید، ج2، ص 275 [ج4، ص 122].
(16). مراجعه شود: علل الدار قطنی، ج3، ص 224؛ ج4، ص 91.
(17). تاریخ بغداد، ج12، ص 34.
(18). تاریخ بغداد، ج5، ص 379.
(19). مراجعه شود: تفسیر ثعلبى، ج4، ص 92؛ ج10، ص35.
(20). وفیات الأعیان، ج1، ص 22 [ج1، ص 79، شماره 31].
(21). الکامل فی التاریخ، ج10، ص 20 [ج6، ص 238، حوادث سال 458 هـ].
(22). مراجعه شود: تذکرة الحفّاظ، ذهبى، ج3، ص 324 [ج3، ص 1128، شماره 1013].
(23). ذهبى در کتاب معرفة قرّاء الکبار، ج2، ص 566، از کتاب وى «مناقبُ علىّ(علیه السلام)» یاد کرده است. او در کتاب مناقب، ص 16 بابى با عنوان: (باب سخن پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله): «من کنتُ مولاه فعلىّ مولاه») قرار داده، و در آنجا از نُه نفر از صحابه به هفده طریق ـ از شماره 23 تا 39 ـ این حدیث را نقل کرده است.
(24). سُبکى در کتاب طبقات الشافعیّة الکبرى، ج4، ص 101 ـ 182 [ج6، ص 191، شماره 694] به شرح حال وى پرداخته است.
(25). «زَمَخْشَر»: قریه اى بزرگ از قریه هاى خوارزم است (معجم البلدان، ج3، ص 147).
(26). وفیات الأعیان، ج2، ص197 [ج5، ص 168، شماره 711].
(27). وفیات الأعیان، ج4، ص 273، شماره 611.
(28). طبقات الشافعیّة الکبرى، ج4، ص 78 [ج6، ص 128، شماره 653].
(29). الملل والنحل، ج1، ص 163.
(30). وفیات الأعیان، ج2، ص48 [ج4، ص 248، شماره 600].
(31). «علم اوائل»: در تعریف آن گفته شده است: «هو علمٌ یتعرّف منه أوائل الوقائع و الحوادث بحسب الموطن والنسب»؛ (علم اوائل علمى است که در آن به بررسى اوائل و آغازهاى وقایع و حوادث پرداخته مى شود)؛ بدین معنا که هر حادثه اى به چه کسى منسوب و مربوط است و در چه جایگاه و موقعیّتى رخ داده است. این علم از فروع علم تاریخ است. یکى از کتاب هایى که در این زمینه نگاشته شده، «کتاب الأوائل» اثر ابو هلال عسکرى متوفّاى (395) است؛ مراجعه شود: کشف الظنون، حاجى خلیفه، ج1، ص 199.
(32). طبقات الشافعیّة الکبرى، ج5، ص 9 [ج8، ص 18، شماره 1046].
(33). ذخائر العقبى، ص 67 ـ 68 و 87 ـ 88.
(34). سخاوى در کتاب ضوء اللامع، ج2، ص 36 ـ 40 به تفصیل، شرح حال وى را نگاشته، و مشایخ و تألیفاتش را برشمرده و وى را ستوده است. و نیز عبد الحىّ در شذرات الذهب، ج7، ص 270 ـ 273 [ج9، ص395، حوادث سال 852 هـ] بسیار از وى تعریف کرده است.
(35). منسوب به «أسیوط» شهرى در منطقه غربى نیل از نواحى صعید(معجم البلدان، ج1، ص193).
(36). شذرات الذهب، ج8، ص 51 ـ 55 [ج10، ص 74، حوادث سال 911 هـ].
(37). النور السافر، ص 54 ـ 57 [ص 51 ـ 54، حوادث سال 911 هـ].
(38). النور السافر، ص 287 ـ 292 [ص 258 ـ 263، حوادث سال 974 هـ]؛ و مراجعه شود: البدر الطالع ج1، ص 109.
(39). شرح حال وى در کتاب أعلام العراق، ص21، و مشاهیر العراق، ج2، ص 198 به چشم مى خورد.
(40). گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 51.
گالری: 
اطلاع‌ نگاشت غدیر
دانلود: 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث