نعمت وجود امام - سید محمد مهدی میرباقری (صوت + متن)
۱۶ مرداد ۱۳۹۶ 0 صوتی و تصویریلَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌ حَميدٌ (لقمان/12)
در جلسه قبل بیان شد که ارکان شکر عبارتند از
1. توجه به نعمت
2. نعمتها را از سببها نبیند
3. نعمتها را به خودش نسبت ندهد
4. خداوند را مبدأ نعمت ها بداند. و با زبان هم خداوند را حمد گوید و سجده شکر به جا بیاورد.
5. انسان نعمتهایی که از خداوند می گیرد در راه خدا و طبق برنامه خداوند خرج کند.
6. شکر را نعمتی از سوی خدا بداند و شکر را هم به خودش نسبت ندهد.
7. خداوند را محتاج شکر خودش نداند
مقام شاکرین مقام کسی است که بندگی اش را نه از طمع ثواب و نه ترس از عقاب انجام دهد. بلکه برای اینکه خدا را ولی نعمت و مستحق شکر می داند عبادت کند.امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک»؛ «خدایا! من ترا به خاطر بیم از کیفر و عذاب یا به طمع بهشت پرستش نکردم; بلکه تو را چون شایسته عبادت یافتم پرستیدم ». بحارالانوار، ج 41، ص 14
این مقام بالاترین نوع عبادت است. این همان حکمت است و انسان حکیم همه عمرش را با شکر طی می کند و هر چه انسان شکر کند مرتبه بالاتری از شکر به او عنایت می شود.درک بالاتری از نعمت. و لذت بالاتری نصیب او می شود. لذت عالم برای شاکرین است. آنها حتی سختیها را هم شیرین می بینند چون آن را نعمتی از سوی خدا می بینند. بنابراین در سختی هم لذت می برند.
نعمت وجود امام(ع)
در بین همه نعمتهایی که خدا به انسان داده است نعمتی وجود دارد که نعمت اصلی و اصل همه نعمتها به حساب می آید. و اگر این نعمت نبود شکر دیگر نعمتها هم معنا نداشت. آن نعمت این است: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً . إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (سوره انسان/1-3)
این آیات بیان می دارد که خداوند انسان را از نطفه ای آفریده «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ» که دارای استعدادهای مختلف است«أَمْشاجٍ». سپس او را مورد امتحان قرار می دهد « نَبْتَليهِ» و چون قرار بوده او را مورد ابتلا و امتحان قرار دهد به او امکانات این امتحان را هم داده است:«فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً» یعنی گوش و چشم به انسان داده است که عمده آگاهی های انسان از سمع و بصر به دست می آید که شامل گوش و چشم ظاهری و باطنی می شود. تا اینجا هنوز خداوند از انسان شکر نخواسته است اما در آیه بعد امکان دیگری را مطرح می نماید که شکر آن را تکلیف می نماید: « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» یعنی اولاً برای انسان سبیل هدایت قرار دادیم که همان راه بندکی است و ثانیاً انسان را به آن سبیل هدایت کردیم. اگر این سبیل هدایت نبود آن امکانات و آن سمع و بصر به کار انسان نمی آمد. انسان باید از این امکانات برای حرکت در آن راه هدایت استفاده نماید تا «شاکر» باشد. در غیر این صورت «کفور» است.
این «سبیل» که موجب شکوفایی دیگر نعمتهای انسان است و استعدادها و نعمتهای انسان بدون این سبیل و بیرون از این سبیل بی فایده است چیست؟ این سبیل که مردم نسبت به آن یا «شاکر» هستند و یا «کفور» چیست؟
این سبیل در روایات به وجود مقدس امام(ع) تفسیر شده است. که اگر امام نبود راه انسان به خدا مسدود بود. خداوند امام را به دار دنیا فرستاده است و او را به ما شناسانده است تا استعدادهای انسان را شکوفا کند و در وادی توحید سیر بدهد. به همین دلیل همه نعمتها بدون امام(ع) به کاری نمی آید. شکر یعنی عبودیت و عبودیت یعنی با امام(ع) بودن.
امام نعمت بزرگی است که باید شکر آن را به جا آورد و شکر این نعمت «اطاعت» و «پیروی» از امام است.