داستان توبه کنندگان: جوان نادم

داستان توبه کنندگان: جوان نادم

۰۸ تیر ۱۳۹۴ 0 معارف
 
حضرت آية الله استاد بزرگوار جناب آقاى سيد حسن ابطحى دامت ظله العالى در كتاب سير الى الله مى فرمايد:
در تابستان گرمى شخصى به من تلفن زد كه آقا من از شما ميخواهم ولو براى نيم ساعت هم كه شده به منزل ما بيائيد كه كار لازمى با شما دارم ، من كه فرصت اجابت اين گونه تقاضاها رانداشتم در جواب گفتم من شما را نمى شناسم و علاوه متأ سفانه نمى توانم به اين گونه از دعوتها پاسخ مثبت بدهم ، زيرا كار زيادى دارم و فرصتم بسيار كم است امّا او اصرار زيادى كرد و وقتى كه خودش را معرفى نمود، ديدم از دور نام او را شنيده ام به او گفتم : اجمالا مطلبتان را بفرمائيد شايد يكروز خدمتتان برسم .
او گفت : من دوست دارم مطلبم را در منزل براى شما نقل كنم و علاوه لحظه اش هم دير است وقتى شما جريان را ملاحظه فرموديد متوجّه خواهيد شد كه من چه ميگويم به هرحال من قبول كردم و به منزل او رفتم ديدم كتاب پرواز روح را روى ميز مطالعه اش ‍ گذاشته و اشك از گوشه هاى چشمش سرازير گرديده و ميگويد: خدايا مرا ببخش ، مرا عفوكن ، من چقدر از غافله عقب هستم و وقتى چشمش به من افتاد آغوشش را باز كرد و مرا در بغل گرفت و گفت : خدا شما را جزاى خير عنايت كند اين كتاب مرا از خواب غفلت بيدار كرد حالا ميخواهم اولا به شما بگويم من كه بوده و در چه خواب عميقى بسر برده ام ، حالا با من بيائيد تا ببينيد كه من چه ميكرده و چقدر بد بوده ام ، سپس او جلو افتاد و من عقب سر او ميرفتم اول آلبوم عكسهايش را ميخواست به من نشان بدهد من پس ‍ از ديدن دوعكس كه فوق العاد منظره بدى داشت يعنى زنهاى لخت و مناظر شهوت انگيز و مجالس رقص و غيره بود لذا شبهه كردم كه بقيّه اش را نگاه كنم و او ميگفت : بقيّه اش بدتر از اينهاست ، سپس به من گفت : شما شاهد باشيد كه همه آنها را پاره ميكنم و در آتش ‍ مى سوزانم و اين كار را كرد، پس از آن در يخچال بزرگى را باز كرد و با آن كه چند سالى از انقلاب اسلامى ايران گذشته بود و در ايران مشروبات الكلى پيدا نمى شد انواع مشروبات خارجى در يخچالش ‍ ديده مى شد كه آنها را در ميان چاه فاضلاب منزلش خالى كرد، وسايل موسيقى هرچه داشت شكست و از كار انداخت ، عكسهاى هنر پيشه هاى معروف جهان را كه جمع كرده بود پاره كرد و در زباله دان ريخت ، مجلات خارجى كه مناظر بسيار بدى داشتند و همه اش ‍ تحريك شهوت ميكرد سوزاند و از بين برد و سپس مثل زن بچه مرده نشست و هاى هاى گريه كرد و گفت من چرا تا به حال از همه چيز غافل بوده ام ؟ من وقتى به زندگى گذشته ام نگاه مى كنم خودم را مانند حيوان بى شعورى مى بينم كه در آخورى فقط مى خورده و مى خوابيده و عمل زناشوئى مى كرده با اين تفاوت كه او روز قيامت مورد مؤ اخذه واقع نمى شود ولى خداى تعالى بخاطر عقلى كه به من داده مرا مؤ اخذه خواهد كرد حالا شما بفرمائيد من چگونه خسارتهاى گذشته ام را جبران كنم ؟
من به او گفتم : عمده گرفتارى انسان همين خواب غفلت است كه بحمداللّه شما از آن بيدار شده ايد و شما هنوز نسبتا جوانيد مى توانيد به راحتى از خداى تعالى طلب عفو و بخشش و توبه كنيد و بلكه همين اعمال كه در مقابل چشم من انجام داديد توبه شماست وقتى اين جمله اميد بخش مرا شنيد باز شروع به گريه كرد و گفت :
آقا من خيلى گناهكارم من خيلى بدبختم به او گفتم گناه تو هرچه بزرگ باشد عفو خدايتعالى بالاتر و بزرگتر است اميدوار باش و نگذار شيطان با القاء ياءس و نا اميدى اين حالت يقظه و بيدارى را از تو بگيرد هر چه گناه بيشترى دارى شبهاى بيشترى در خانه خدايتعالى راز و نياز كن و نگذار دوباره حالت غفلت و قساوت تو را بگيرد به هر حال او به حمداللّه به دستورات من توجه كاملى نمود و از آن لجنزار و زندگى حيوانى نجات پيدا كرد و مى رود كه انشاء اللّه يكى از اولياء خدا گردد.
غيرذات تو مرا دلبر و دلدارى نيست
جز رضاى تو ومخلوق توام كارى نيست
عاقبت كار چو بر دست و يد قدرت تست
بجز از لطف توام ياور وغمخوارى نيست
بجز از چشمه لطف وكرمت اى اللّه
آب دگر به نُهور بدنم جارى نيست
شاكرم چونكه مرا با توسر وكارى هست
كه به غيرتومرا محرم اسراى نيست
ازهمانروز كه مشمول عنايت شده ام
غير بار غم تو بر بدنم بارى نيست

منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان،علی میر خلف زاده

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث