وَ قَالَ (علیه السلام): مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ.
الْمَفْتُون: در فتنه افتاده، به فتنه گرفتار شده.
و فرمود (ع): هر فريب خورده اى درخور عتاب نيست.
و آن حضرت فرمود: نه هر گرفتارى بايد در معرض سرزنش قرار گيرد.
روش برخورد با فريب خورده گان (اخلاق اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: هر فريب خورده اى را نمى شود سرزنش كرد.(1)______________________________(1). به هنگام حركت امام عليه السّلام جهت سركوب شورشيان بصره، سعد وقّاص و محمّد بن مسلمه، و اسامة بن زيد و عبد اللّه بن عمر آماده حركت نشدند. امام از آنها پرسيد چرا آماده جهاد نمى شويد؟ گفتند از اينكه مسلمانى را بكشيم ناراحتيم! امام فرمود: بر بيعت من وفا داريد؟ گفتند آرى، امام فرمود به خانه هاىتان برويد. آن گاه حكمت 15 را زمزمه كرد.
[و فرمود:] هر فريب خورده را سرزنش نتوان كرد.
امام عليه السّلام (در باره گرفتاران) فرموده است:هر گرفتار فتنه و بلائى را نبايد سرزنش نمود (زيرا بسا شخص از روى اضطرار و ناچارى گرفتار شده پس سرزنش نمودن او روا نبود چون سودى ندارد، بلكه بايستى او را كمك و يارى نمود يا در باره اش دعا كرد تا از آن رهائى يابد).
امام(عليه السلام) فرمود: هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد (چه بسا بى تقصير باشد).
سرزنش گرفتاران چرا؟امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش مى فرمايد: «هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد (چه بسا بى تقصير باشد)»; (مَا کُلُّ مَفْتُون يُعَاتَبُ).سرچشمه گرفتارى ها و مشکلات و مصائبى که دامن گير انسان مى شود کاملاً مختلف است; گاه نتيجه مستقيم اعمال انسان است که بر اثر ندانم کارى ها، سستى ها، تنبلى ها و استفاده نکردن به موقع از فرصت ها دامان او را گرفته است. به يقين چنين شخصى درخور سرزنش است; ولى گاه مى شود که اين مشکلات کفاره گناهان انسان است و خداوند مى خواهد او را به اين وسيله در دنيا پاک کند. چنين کسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نيست و گاه سرچشمه آن آزمايش هاى الهى است که خدا مى خواهد با آن مشکل و گرفتارى بنده خود را پرورش دهد که همچون فولاد آبديده در کوره حوادث مقاوم سازد و يا همچون طلاى ناخالصى را که به کوره مى برند تا خالص گردد او را خالص سازد در اينجا نيز جاى سرزنش نيست، بنابراين همه گرفتاران و بلا ديدگان را نمى توان سرزنش کرد و حتى در آنجايى که انسان خود سرچشمه آن گرفتارى باشد باز گاهى جاهل قاصر است و گاه مقصر; تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است.اين سخن تفسير ديگرى نيز دارد و آن اين که «مفتون» از ماده «فتن» و «فتنه» در اصل به معناى آزمايش کردن است; مثلا هنگامى که مى خواهند طلا را آزمايش کنند آن را به کوره مى برند تا وضع آن روشن شود و به همين جهت هر نوع فشار و گرفتارى و مشکلات و گمراهى به عنوان فتنه از آن ياد مى شود و مفتون در عبارت بالا به معناى فريب خورده باشد; همان گونه که درباره شخص گرفتار اشاره شد اين حالت گاهى بر اثر تقصير و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختيار دامان انسان را مى گيرد به همين منظور امام مى فرمايد: تمام کسانى که مفتون هستند سزاوار سرزنش نيستند.(1)*****پی نوشت:(1). سند گفتار حکیمانه: ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود مى گوید: امام این سخن را به «سعد بن ابى وقاص»، «محمد بن مسلمه»، «اسامة بن زید» و «عبدالله بن عمر» فرمود در آن زمان که آنها از همراهى امام براى جنگ با شورشیان جمل امتناع کردند. (و این نشان مى دهد که ابن ابى الحدید آن را از جاى دیگرى گرفته است). اضافه بر این مرحوم شیخ مفید در کتاب خود به نام الجَمل از کتاب جمل ابى مخنف (متوفاى 175) داستان مفصلى نقل مى کند که چون على(علیه السلام) مى خواست به سوى بصره براى خاموش کردن آتش فتنه طلحه و زبیر حرکت کند باخبر شد که سه نفر فوق با این که با امام بیعت کرده بودند حاضر به همراهى امام در این مسیر نشدند. (ولى در بعضى از روایات آمده است که هیچ یک از این سه نفر با امام بیعت نکردند) امام(علیه السلام) فرمود: من شما را مجبور نمى کنم که با من بیایید ولى مگر با من بیعت نکرده اید؟ گفتند: بیعت کرده ایم. فرمود: پس چرا همراه من نمى آیید؟ هر کدام از آنها عذرى براى خود بیان کردند (عذرهایى ناموجه) امام در اینجا فرمود: «لَیْسَ کُلُّ مَفْتُون یُعاتَبُ; هر شخص گرفتارى را نباید سرزنش کرد». سپس فرمود: برگردید خداوند مرا از شما بى نیاز خواهد ساخت. جمع دیگرى نیز این جمله حکمت آمیز را در کتاب هاى خود از امام(علیه السلام) نقل کرده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 16 با تلخیص).
امام (ع) فرمود: «ما كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ»:گرفتارى گاهى دينى و گاهى دنيوى و گاهى در هر دو مورد است، و به هر تقدير، گاهى سبب گرفتارى از جانب خود انسان است مانند جهل بسيط و يا جهل مركّب و گاهى به سبب ديگرى است كه مقدّر شده و معلوم و يا نامعلوم مىباشد. افرادى به خاطر گرفتاريشان قابل سرزنشند كه وسايل گرفتارى يا مقدارى از آن، از جانب خودشان باشد، مانند گرفتارى به علّت دوستى با بدكاران و نظاير آن. اين در صورتى است كه ما لفظ را به همان معناى ظاهرىاش حمل كنيم، و احتمال دارد مقصود امام (ع) اين باشد: سرزنش با هر گرفتارى، سودمند نيست.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 31
الرابعة عشرة من حكمه عليه السّلام:(14) و قال عليه السّلام: ما كل مفتون يعاتب. (73428- 73422)
اللغة:(فتن) يفتن فتنة و مفتونا فلانا: أضلّه، و فتنا فلانا عن رأيه: صدّه، فتن في دينه: مال عنه- المنجد. (عاتب) عتابا و معاتبة على كذا: لامه- المنجد.المعنى:قال في الشرح: هذه الكلمة قالها عليّ عليه السّلام لسعد بن أبي وقّاص و محمّد بن مسلمة و عبد اللَّه بن عمر لما امتنعوا من الخروج معه لحرب أصحاب الجمل- إلخ.أقول: المفتون في لسان القرآن و مصطلح هذا الزمان هو الّذي مال عن عقيدته و رجع إلى الضلالة و الكفر بعد إيمانه و إسلامه و يقال له: المرتدّ الملّي و حكمه أن يعاتب و يستتاب، فان تاب قبل توبته، و العتاب و الملامة يوجّه إلى من يحتمل أن يؤثّر فيه العتاب و يرجع عن غيّه، و لكن أمثال هؤلاء الأكابر الّذين رجعوا عن ولايته و فتنوا عن نصرته ممن لا يؤثّر فيهم عتاب و لا خطاب، فهو عليه السّلام آيس منهم، و جعلهم ممن ختم اللَّه على سمعه و بصره.الترجمة:هر گمراهى را، سرزنش براه نياورد.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص239
ما كل مفتون يعاتب. «هر فريب خورده سرزنش نمى شود.»اين سخن را على عليه السّلام به سعد بن ابى وقاص و محمد بن مسلمه و عبد الله بن عمر فرموده است و اين به هنگامى بوده كه آنان از بيرون رفتن با او به جنگ جمل خود دارى كردند، ابو الطيب متنبى هم شعرى نظير و نزديك به اين معنى دارد و گفته است: «هر كسى را به كارى كه كرده است، مكافات نمى كنند و به نظر من هر گوينده را نبايد پاسخ داد چه سخنان بسيار كه از كنار گوش من مى گذرد، همچنان كه مگس در نيمروز وزوز مى كند.»