وَ قَالَ (علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ، وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ.
و فرمود (ع): در شگفتم از كسى كه از رحمت خداوند نوميد مى شود و حال آنكه، توان آمرزش خواستنش هست.
و آن حضرت فرمود: از كسى كه مأيوس است در شگفتم در حالى كه استغفار با اوست.
ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا) (اخلاقى، معنوى):و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از كسى كه مى تواند استغفار كند و نااميد است.
[و فرمود:] در شگفتم از آن كه نوميد است و آمرزش خواستن تواند.
امام عليه السّلام (در باره استغفار) فرموده است:عجب دارم براى كسيكه (از آمرزش خداوند) نوميد ميشود در حاليكه با او (براى گناهانش) استغفار و طلب آمرزش هست (و ليكن با شرائط آن كه امام عليه السّلام در سخن چهار صد و نهم در آخر كتاب بيان مى فرمايد).
امام(عليه السلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه نوميد مى شود در حالى كه استغفار با اوست.
نوميدى چرا؟امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود راه امیدوارى را به روى همه گنهکاران گشوده است مى فرماید: «در شگفتم از کسى که نومید مى شود در حالى که استغفار با اوست»; (عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَمَعَهُ الاِْسْتِغْفَارُ).اشاره به این که خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود امیدوار ساخته است و فرمود: «(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ); اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفته اید و مرتکب گناهان شده اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان (توبه کنندگان) را به یقین او آمرزنده مهربان است».(1)«یَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى ناامیدى است و مى دانیم یأس از رحمت خدا بالاترین گناهان است، زیرا کسى که از رحمت حق مأیوس شود از هیچ گناهى إبایى ندارد، چون مى گوید: آب از سر من گذشته و من غرق شده ام چه یک قامت چه صد قامت. نومیدى خطرناک ترین راه نفوذ شیطان در دل آدمى است که او را آلوده هر گونه گناه مى کند، لذا در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که لقمان به فرزندش چنین مى گفت: «خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَک; از خداوند آن گونه بترس که اگر تمام عبادات و اعمال نیک جن و انس را انجام داده باشى امکان دارد به سبب لغزشى تو را مجازات کند و آن قدر به رحمت خدا امیدوار باشد که اگر تمام گناه جن و انس را کرده باشى امکان دارد تو را (به موجب توبه واستغفار و امر خیرى) رحمت کند».(2)قرآن مجید نیز با صراحت مى گوید: «(إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ); از رحمت خدا تنها کافران مأیوس مى شوند».(3)شایان توجه است که ابن ابى الحدید در شرح این کلام سخنى با نظر موافق از ربیع بن خثعم نقل مى کند که بسیار نادرست به نظر مى رسد و آن اینکه او مى گفت: هیچ کس نگوید: «أسْتَغْفِرُ اللّهِ وَ أتُوبُ إلَیْهِ» چرا که ممکن است دروغ و گناه باشد اگر به آن عمل نکند، و به جاى آن بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَتُبْ عَلَىَّ» (خدایا مرا ببخش و به سوى من باز گرد (و رحمت خود را فرو فرست).این سخن با تعبیرات زیادى که به عنوان استغفار در دعاها وارد شده سازگار نیست. اضافه بر این در قرآن امر به استغفار شده از جمله در داستان نوح مى خوانیم: (اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً)(4) و در آیات متعدد دیگرى نیز همین تعبیر دیده مى شود. گویى ربیع بن خثعم آشنایى چندانى با این آیات قرآنى نداشته است.افزون بر این، اگر انسان واقعاً به سوى خدا باز نگردد و از او طلب غفران نکند چگونه ممکن است خداوند به سوى او برگردد و او را مشمول رحمت کند؟ آیا مى توان گفت: خدایا! ما گناه را ادامه مى دهیم اما تو ما را ببخش! ما از تو دور مى شویم ولى تو به ما نزدیک شو؟! چه گفتار بى اساسى!کوتاه سخن اینکه هیچ گونه تفاوتى میان «أسْتَغْفِرُ اللّه» و «أللّهُمَّ اغْفِر لى» نیست.(5)*****پی نوشت:(1). زمر، آیه 53.(2). کافى، ج 3، ص 67، ح 1.(3). یوسف، آیه 87.(4). نوح، آیه 10.(5). سند گفتار حکیمانه: این سخن حکیمانه را پیش از مرحوم سیّد رضى، مبرد در کتاب کامل و ابن عبد ربه در عقد الفرید و ابن قتیبه در عیون الاخبار و بعد از سیّد رضى، شیخ طوسى آن را با تفاوتى در امالى آورده است که نشان مى دهد از مصدر دیگرى گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 83)
امام (ع) فرمود: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ»:قنوط، يعنى نااميدى از رحمت، و چون طلب آمرزش از روى اخلاص، به شهادت قرآن كريم -چنان كه خواهد آمد- ريشه و اساس بخشش است، از اين رو نوميدى با وجود استغفار، جاى تعجب است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 132
الثالثة و الثمانون من حكمه عليه السّلام:(83) و قال عليه السّلام: عجبت لمن يقنط، و معه الاستغفار. (75286- 75278)
المعنى:قال اللَّه تعالى «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (52- التنزيل) و القنوط هو قطع الرّجاء عن اللَّه و اليأس عن رحمته، و قد عدّ من الكبائر الموبقة، لأنّه إذا وصل بؤس الإنسان إلى اليأس و القنوط من رحمة اللَّه تعالى فقد انسدّ عليه باب العمل و الرّجوع إلى الحقّ و استسلم نفسه للشيطان و وقع في الهلاك و الخسران.الترجمة:در شگفتم از كسى كه نوميد است و استغفار بهمراه دارد.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص303
عجبت لمن يقنط و معه الاستغفار. «در شگفتم از آن كس كه نوميد مى شود و حال آنكه آمرزش خواهى همراه اوست.»
گفته اند: استغفار، باز دارنده گناهان است. يكى از بزرگان گفته است: بنده محصور ميان گناه و نعمت است و چيزى جز سپاسگزارى و استغفار آن دو حالت را اصلاح نمى كند.
ربيع بن خثعم -خيثم- گفته است، هيچ يك از شما نبايد بگويد از خداى آمرزش مى خواهم و به بارگاهش توبه مى كنم، كه اين را اگر چنان كه شايد و بايد انجام ندهد، گناه و دروغ است، و بايد بگويد: بار خدايا بيامرزم و توفيق توبه ام ارزانى فرماى.
فضيل گفته است: آمرزش خواهى بدون رها كردن گناه، توبه دروغگويان است.
و گفته شده است: هر كس آمرزش خواهى را بر پشيمانى از گناه مقدم بدارد، بدون اينكه بداند، خدا را مسخره كرده است.