وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا، وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا، وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا، وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا.
فَلَا تَنْتَهِكُوها: پس حرمت محرمات را با انجام آنها هتك نكنيد.فَلَا تَتَكَلّفُوها: خود را بجهت آن به تكلف و زحمت نيندازيد.
و فرمود (ع): خداوند بر شما اعمالى واجب داشته، آنها را ضايع مگذاريد و برايتان حدودى معين كرده، از آن حدود تجاوز مكنيد. شما را از چيزهايى نهى كرده، حرمت آن مشكنيد و چيزهايى است كه در باره آنها سكوت كرده، نه آنكه فراموش كرده باشد، در آنها خود را به رنج ميفكنيد.
و آن حضرت فرمود: خداوند واجباتى را بر عهده شما گذاشته، آن را ضايع نكنيد، و حدودى را مقرّر فرموده از آن تجاوز ننماييد، و از امورى نهى نموده حرمت آن را از بين نبريد، و مسايلى را بر شما تكليف نكرده و آنها را از روى فراموشى وانگذاشته پس خود را نسبت به آنها در زحمت نيندازيد.
احترام گذاشتن به مرزها و حدود احكام الهى (عبادى):و درود خدا بر او، فرمود: همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده، آنها را تباه نكنيد، و حدودى براى شما معيّن فرموده، امّا از آنها تجاوز نكنيد، و از چيزهايى نهى فرمود، حرمت آنها را نگاه داريد، و نسبت به چيزهايى سكوت فرمود نه از روى فراموشى، پس خود را در باره آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد.
[و فرمود:] همانا خدا بر عهده شما واجبهايى نهاده، آن را ضايع مكنيد و حدودى برايتان نهاده از آن مگذريد و از چيزهايى تان بازداشته حرمت آن را مشكنيد و چيزهايى را براى شما نگفته و آن را از روى فراموشى وانگذارده، پس خود را در باره آن به رنج ميفكنيد.
امام عليه السّلام (در پيروى از دستور خدا) فرموده است:خداوند بر شما امر كرده واجبات (مانند نماز و روزه و خمس و زكوة و حجّ) را پس آنها را تباه ننمائيد (در انجام آنها كوتاهى نكنيد كه بكيفر خواهيد رسيد) و حدودى (مانند احكام بيع و نكاح و طلاق وارث) براى شما تعيين نموده از آنها تجاوز ننمائيد (به سليقه خودتان رفتار نكنيد كه بيچاره مى شويد) و شما را از چيزهائى (مانند زنا و لواط و قمار و شراب و رباخوارى) باز داشته پرده حرمت آنها را ندريد (بجا نياوريد كه در دنيا زيان ديده در آخرت بعذاب جاويد گرفتار خواهيد شد) و براى شما از چيزهائى خاموشى گزيده (مانند تكليف كردن بتحصيل دانشى كه براى آخرت سودى ندارد) و آنها را از روى فراموشى ترك نفرموده (چون خداوند منزّه از فراموشى است) پس در بدست آوردن آنها خود را برنج نيندازيد.
امام عليه السلام فرمود: خداوند فرايضى را بر شما واجب كرده، آنها را ضايع نكنيد و حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده از آن فراتر نرويد و شما را از امورى نهى كرده است حرمت آنها را نگاه داريد و از امورى ساكت شده است نه به علّت فراموشكارى (بلكه به جهت مصالحى كه در سكوت نسبت به آنها بوده است) بنابراين خود را در مورد آنها به زحمت نيفكنيد (و با سؤال و پرسش درباره آنها بار تكليف خود را سنگين نگردانيد).
وظيفه ما:امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود وظایف ما را در چهار بخش خلاصه کرده و تکلیف ما را در هر بخشى روشن ساخته است:نخست مى فرماید: «خداوند فرایضى را بر شما واجب کرده، آنها را ضایع نکنید»; (إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ، فَلاَ تُضَیِّعُوهَا).اشاره است به واجباتى همچون نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و امثال آن که هر یک داراى مصالح مهمى است و باید آنها را کاملاً حفظ کرد و منظور از تضییع کردن شاید ترک نمودن باشد یا ناقص انجام دادن، همان گونه که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «إِنَّ الصَّلاَةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِیَ بَیْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِی حَفِظَکَ اللَّهُ وَإِذَا ارْتَفَعَتْ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا بِغَیْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ; نماز هنگامى که در اول وقت انجام شود به آسمان مى رود و سپس به سوى صاحبش باز مى گردد در حالى که روشن و درخشان است و به او مى گوید: من را محافظت کردى خدا تو را حفظ کند و هنگامى که در غیر وقت و بدون رعایت دستوراتش انجام شود به سوى صاحبش بر مى گردد در حالى که سیاه و ظلمانى و به او مى گوید: مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند».(1)سپس در دومین دستور مى فرماید: «خداوند حدود و مرزهایى براى شما تعیین کرده از آن فراتر نروید»; (وَحَدَّ لَکُمْ حُدُوداً، فَلاَ تَعْتَدُوهَا).منظور از این حدود براى نمونه سهامى است که در ارث تعیین شده و در قرآن مجید نیز بعد از آن که بخشى از میراث ها را بیان مى کند مى فرماید: (تِلْکَ حُدُودُ اللّه)(2) و در آیه بعد کسانى که از این حدود تعدى کنند تهدید به خلود در آتش دوزخ شده اند، همچنین در مورد وظیفه زوج و زوجه به هنگام طلاق تعبیر به حدود الله شده است،(3) بنابراین حدود، اشاره به شرایط و کیفیت ها و برنامه هاى خاصى است که براى حقوق انسان ها در کتاب و سنت آمده که اگر از آنها تجاوز شود یا حقى پایمال مى گردد و یا به ناحق کسى صاحب اموالى مى شود.آن گاه در سومین دستور مى فرماید: «خداوند شما را از امورى نهى کرده است حرمت آنها را نگاه دارید»; (وَنَهَاکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ، فَلاَ تَنْتَهِکُوهَا).روشن است که این قسمت اشاره به معاصى کبیره و صغیره است که در کتاب و سنت وارد شده و عمومشان به دلیل مفاسدى که در آنها براى دین و دنیاى مردم هست تحریم شده است.«تَنْتَهِکُوها» از ماده «نَهْک» (بر وزن محو) به معناى هتک حرمت و پرده درى است گویى خداوند میان انسان ها و آن گناهان پرده اى کشیده است تا در حریم آن وارد نشوند و به آن نیدیشند; ولى معصیت کاران پرده ها را مى درند و به سراغ آن گناهان مى روند.در چهارمین جمله مى فرماید: «خداوند از امورى ساکت شده نه به علّت فراموش کارى (بلکه به جهت مصالحى که در سکوت نسبت به آنها بوده است) بنابراین خود را در مورد آنها به زحمت نیفکنید (و با سؤال و پرسش درباره آنها بار تکلیف خود را سنگین نگردانید)»; (وَسَکَتَ لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ وَلَمْ یَدَعْهَا نِسْیَاناً، فَلاَ تَتَکَلَّفُوهَا).این سخن برگرفته از قرآن مجید است آیه 101 سوره «مائده» است: «(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَإِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللّهُ عَنْها وَاللّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ); اى کسانى که ایمان آورده اید از چیزهایى سؤال نکنید که اگر براى شما آشکار شود شما را ناراحت مى کند ولى اگر به هنگام نزول قرآن از آنها سؤال کنید براى شما آشکار خواهد شد. خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته است شما اصرار بر افشاى آن نداشته باشید) خداوند آمرزنده و داراى حلم است».همان گونه که در شأن نزول آیه فوق آمده هنگامى که دستور پروردگار درباره حج نازل شد مردى به نام «عکاشه» یا «سراقه» عرض کرد: اى رسول خدا! آیا دستور حج براى هر سال است یا یک سال؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سؤال او پاسخ نگفت ولى او دو یا سه بار سؤال خود را تکرار کرد. پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: واى بر تو چرا این همه اصرار مى کنى؟ اگر در جواب تو بگویم: آرى، حج در همه سال بر شما واجب مى شود و فوق العاده به زحمت مى افتید و اگر مخالفت کنید گناهکار خواهید بود، بنابراین تا وقتى چیزى را نگفته ام بر آن اصرار نورزید... سپس افزود: «إذا أمْرُتُکُمْ بِشَىْء فَأتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ; هنگامى که شما را به چیزى دستور دادم به اندازه توانایى خود آن را انجام دهید».(4)مى دانیم هنگامى که براى پیدا کردن قاتل به بنى اسرائیل دستور داده شد گاوى را ذبح کنند اگر مطابق اطلاق امر هرگونه گاوى را انتخاب مى کردند کافى بود; ولى آنها پشت سر هم اصرار کردند و رنگ و سن و شرایط دیگر آن گاو را پرسیدند در نتیجه آن قدر تکلیف محدود و پر مشقت شد که براى پیدا کردن آن سخت به زحمت افتادند و هزینه زیادى پرداختند و این درس عبرتى شد براى همگان در طول تاریخ.در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُکْثِرُوا السُّؤَالَ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ أَنْبِیَاءَهُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَاسْأَلُوا عَمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَاللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ یَأْتِینِی یَسْأَلُنِی فَأُخْبِرُهُ فَیَکْفُرُ وَلَوْ لَمْ یَسْأَلْنِی مَا ضَرَّهُ وَقَالَ اللَّهُ وَإِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ إِلَى قَوْلِهِ قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها کافِرِینَ».(5)از این حدیث شریف استفاده مى شود که از کثرت سؤال و پى جویى زیاد نهى شده و اى بسا مردم امورى را مى خواستند براى آنها فاش شود که اگر فاش مى شد مشکلاتى پیش مى آمد; مثلاً سؤال از پایان عمر خود یا حوادث آینده ـ و یا طبق بعضى از روایات از این که پدر واقعى آنها چه کسى است(6) ـ و مانند آن و یا جزئیات و قیود احکام شرع که اگر از آن سؤال مى شد مشکلات عظیمى فراهم مى گشت.(7)*****پی نوشت:(1). کافى، ج 3، ص 268، ح 4.(2). نساء، آیه 13.(3). بقره، آیه 229; طلاق، آیه 1.(4). تفسیر مجمع البیان و درّ المنثور ذیل آیه پیش گفته.(5). بحارالانوار، ج 1، ص 224، ح 16.(6). تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج 1، ص 188. در این حدیث آمده است که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) به بعضى جواب داد که پدر واقعى او غیر از کسى است که وى را پدر خود مى پندارد و این مایه رسوایى و سرشکستگى شد.(7). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر این کلام نورانى را از کتاب امالىِ فرزند شیخ طوسى از روایتى که سند آن به سال 306 مى رسد از امیر مؤمنان از پیغمبر اکرم نقل کرده و نیز مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ مفید در مجالس آن را از امیر مؤمنان(علیه السلام) و امیر مؤمنان از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل فرموده و این در حالى است که مرحوم سیّد رضى مستقیماً آن را به على(علیه السلام) نسبت مى دهد. همچنین آمدى در غررالحکم آن را از على(علیه السلام) نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 98)
امام (ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا- وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا- وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا- وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا»:چيزهايى مورد نهى يعنى آنچه از محرمات و پستيها كه از حدود الهى تجاوز كند. و چيزهايى كه در باره آنها خاموشى گزيده از قبيل تكليف به دانستنيهاى دقيقى است كه در آخرت بى فايده است زيرا خداوند از روى فراموشى، به سكوت برگزار نكرده، چه خداوند مبرا از نسيان است، بلكه به دليل بى سود بودن آنها براى آخرت و به دليل اين كه اشتغال بدانها باعث ترك اشتغال به دانستنيهاى مفيد مى شود و موجب ضرر و زيان مى گردد از آنها سخن نگفته است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 158
الحادية و المائة من حكمه عليه السّلام:(101) و قال عليه السّلام: إنّ اللَّه افترض عليكم فرائض فلا تضيّعوها و حدّ لكم حدودا فلا تعتدوها، و نهاكم عن أشياء فلا تنتهكوها و سكت لكم عن أشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلّفوها. (76041- 76009)المعنى:قد قسّم عليه السّلام ما يتوجّه إليه الأفكار من الأمور الدينيّة إلى أربعة أقسام:1- (الفرائض) و هو جمع فريضة و فسّرت بالواجبات كالصلاة و الصيام و الزكاة و الحجّ و نحوها، و قد شاع بين الفقهاء استعمال لفظة الفرائض في كتاب الارث و المقصود منه السهام المفروضة لكلّ واحد من الورثة، و يفسّر بالمقدّرات الشرعية المقرّرة للورّاث، و هي مأخوذة من قوله تعالى في «سورة النساء الاية 11» بعد ذكر سهام جمع من الورّاث «فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً» و الظاهر أنّ المقصود منها في كلامه عليه السّلام هو المعنى الأوّل.2- (الحدود) فسّره ابن ميثم بنهايات ما أباحه من نعمه و رخّص فيه، و لكن لفظة الحدود قد استعمل في غير واحد من الايات في الأحكام المقرّرة في النكاح و الطلاق ففي «سورة البقرة الاية 229- 230» بعد ذكر حكم الطلاق: «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها» و قوله: «إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ» و في سورة الطلاق -الاية 1-: «وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ».و قد اصطلح عند الفقهاء استعماله في مقرّرات الجنايات و القتل و أمثالهما فقالوا: كتاب الحدود، فما ذكره ابن ميثم يخالف المقصود من تلك اللفظة في القرآن و الفقه.و الظاهر أنّ المراد منها كلّ الأحكام الشرعية المقرّرة غير الواجبات و المحرّمات من أحكام القضاء و الطلاق و النكاح و الارث و غيرها، و هى أكثر الفقه جدا، و بهذا الإعتبار يمكن أن يدخل فيها المباحات و لكن لا يلائمه قوله: فلا تعتدوها، مضافا إلى أنّ ظاهر الحدود ينافي الاباحة، فانّ المباح غير محدود.3- ما نهاكم عنه من المحرّمات، و هي كثيرة جدا مبيّنة في الكتاب و السنّة.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 159
4- المسكوت عنها، فترك اللَّه التعرّض لها رأسا فلم يبيّن لها حكما أو لم ينزل فيها من اللَّه بيانا و هذه الجملة تحتمل وجهين:1- أن يكون المقصود منها ما ترك اللَّه بيان حكمه التكليفى فصار ممّا لا نصّ فيه، فيمكن أن يفسّر بالمباح بناء على أنّ المباح كلا أو بعضا مالا حكم له عند اللَّه أي لم يقرّر له من اللَّه فريضة و لا حدّا و لا نهيا، فالاباحة عدم الحكم.و قد مال إلى هذا المعنى الشارح المعتزلي فقال في ضمن شرحه:و قال بعض الصالحين لبعض الفقهاء لم تفرض مسائل لم تقع و أتعبت فيها فكرك انتهى فكان كلامه هذا من أدلة القائلين بالإباحة فيما لا نصّ فيه بناء على أنّ المراد من سكوت اللَّه عدم البلاغ إلى العباد.2- أن يكون المراد منه ما يرجع إلى الامور الإعتقاديّة كتفاصيل العلويات و الجنة و النار و بدء الخلق و القضاء و القدر و نحوها ممّا توجّه إليه أفكار المسلمين في الصدر الأوّل لا سيما الشباب، و الناشئة الإسلامية الجدد، و قد سئل عن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله أشياء ورد النهى عن السئوال منها، فقال عزّ من قائل في -101 المائدة-: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ».و مال إلى ذلك ابن ميثم فقال: و ما سكت عنه كتكليف دقائق علم لا نفع له في الاخرة- إلخ- و توضيح المقام يحتاج إلى شرح لا يسعها هذه الوجيزة.الترجمة:فرمود: براستى خدا واجباتى بر شما فرض كرده آنها را ضايع نگذاريد و مقرّرات و حدودى وضع كرده از آنها فراتر نرويد، و از چيزهائى بازتان داشته و بر شما غدقن كرده مرتكب آنها نشويد، و از چيزهائي هم سكوت كرده و بياني در باره آنها صادر نكرده و اين از روى فراموشى نبوده است، شما در باره آنها خود را برنج نيندازيد.مكن واجبات خداوند ضايع سر حدّ او باش مى باش تابع مزن دست بر آنچه تحريم كرده مدران حريم خداوند صانع خموشى گزيداست از بس مقاصد مرنجان تو خود را و مى باش قانع
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص319
انّ الله تعالى افترض عليكم فرائض فلا تضيّعوها، و حدّ لكم حدودا فلا تعتدوها، و نهاكم عن اشياء فلا تنتهكوها، و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلّفوها. «خداوند متعال فرايضى را بر شما واجب كرده است، آنها را ضايع- رها- مكنيد و حدودى براى شما مشخص كرده است، از آن مگذريد، شما را از چيزهايى منع كرده است، حرمت آن را مشكنيد، در مورد چيزهايى سكوت كرده است و آن را از روى فراموشى وا نگذارده، پس در آن باره خود را به رنج ميفكنيد.»
خداوند متعال فرموده است: «مپرسيد از چيزهايى كه اگر براى شما روشن شود شما را بد مى آيد.»
يكى از صالحان به يكى از فقيهان گفت: چرا مسائلى را كه اتفاق نيفتاده، واجب مى كنى و در آن باره فكر خود را به زحمت مى اندازى، به همين چيزها كه ميان مردم متداول است بسنده باش. و در خبر آمده است آنچه را خداوند مبهم قرار داده است همچنان مبهم بگذاريد.