جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص325
لا مال اعود من العقل، و لا وحدة اوحش من العجب، و لا عقل كالتدبير، و لا كرم كالتقوى، و لا قربن كحسن الخلق، و لا ميراث كالادب، و لا قائد كالتوفيق، و لا تجارة كالعمل الصالح، و لا زرع كالثواب، و لا ورع كالوقوف عند الشبهة، و لا زهد كالزهد فى الحرام، و لا علم كالتفكّر، و لا عبادة كاداء الفرائض. و لا ايمان كالحياء و الصبر، و لا حسب كالتواضع و لا شرف كالعلم و لا عزّ كالحلم، و لا مظاهرة اوثق من المشاورة. «هيچ مالى از خرد سود بخش تر نيست، و هيچ تنهايى از به خود شيفته بودن وحشتناك تر نيست، هيچ خردى چون چاره انديشى، و هيچ بزرگوارى چون پرهيزگارى، و هيچ همنشينى چون خوش خويى، و هيچ ميراثى چون ادب، و هيچ راهبرى چون توفيق، و هيچ تجارتى چون كردار نيك نيست، و هيچ كاشتى چون ثواب اندوختن نيست، و هيچ پارسايى چون درنگ كردن به هنگام شبهه نيست، و هيچ پرهيزكارى همچون زهد ورزيدن در حرام نيست، و هيچ دانشى چون انديشيدن نيست و هيچ عبادتى همچون انجام دادن واجبات نيست و هيچ ايمانى چون آزرم و شكيبايى نيست و هيچ تبارى چون فروتنى نيست و هيچ شرفى چون علم و هيچ عزتى چون بردبارى و هيچ پشتيبانى استوارتر از رايزنى نيست.»
در باره همه اين سخنان حكمت آميز پيش از اين سخن گفته شد. در مورد مال ترديد نيست كه عقل از آن سود بخش تر است، زيرا احمق صاحب مال چه بسا كه مال خود را با حماقت خويش از ميان ببرد و فقير شود و عاقل بدون مال چه بسا كه در پناه عقل خويش مال به چنگ آورد و عقلش هم براى او باقى مى ماند. به خود شيفتگى موجب دشمنى مى شود و كسى كه از لحاظ ديگران ناخوشايند است از مراوده با ديگران باز مى ماند و در تنهايى و وحشت مى افتد، و شك نيست كه تدبير و چاره انديشى برترين عقل است كه خوب زيستن همه اش در پناه چاره انديشى است. اما در باره تقوى همين بس كه خداوند متعال فرموده است: «همانا گرامى ترين شما در پيشگاه خداوند پرهيزگارترين شماست.»
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص326
در باره ادب حكيمان گفته اند: پدران هيچ ميراثى چون ادب براى پسران خود باقى نگذارده اند. در باره توفيق هم امكان ندارد كه دارنده اش گمراه شود. در باره كردار نيك كه بهترين تجارت است، خداوند متعال فرموده است: «آيا شما را به تجارتى دلالت كنم كه شما را از عذاب دردناك برهاند.» در مورد ثواب ترديد نيست كه سود واقعى آن است كه سود اين جهانى شبيه خوابهاى شخص خوابيده است.
در باره درنگ كردن به هنگام شبهه ترديد نيست كه حقيقت ورع همان است و بدون شك آن كس كه در مورد شبهه و حرام درنگ مى كند افضل از كسى است كه در كارهاى مباح نظير خوراكهاى خوشمزه و لباسهاى نرم خوددارى مى كند.
خداوند متعال آنان را كه مى انديشند نيكو وصف كرده و فرموده است: «در آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند» و مكرر فرموده است «آيا نمى نگرند.» و عبادت در انجام فرايض بالاتر از عبادت در انجام دادن مستحبات است. و آزرم مغز ايمان است، همچنين شكيبايى و تواضع ابزار شكار كردن شرف است كه همان تبار و حسب است. شريف ترين چيزها علم است كه مختص آدمى است و حد فاصل ميان او و ديگر جانداران است.
مشورت و رايزنى هم از دور انديشى است كه عقل ديگرى را هم بر عقل خود مى افزايى و از سخن يكى از حكيمان است كه گفته است: اگر دشمنت با تو رايزنى كرد، در رأى خود براى او خير انديش باش كه اگر به انديشه تو عمل كند و سود برد در دشمنى خود با تو پشيمان مى شود و دشمنى او به دوستى مبدل مى شود و اگر با تو مخالفت كند و زيان بيند، باز هم قدر نصيحت تو را مى شناسد و آرزوى تو هم در باره او برآورده شده است.