وَ قَالَ (علیه السلام): مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا؛ يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ.
سَمّ ناقِع: زهر كشندهغِرّ: مغرور و فريفته شده
و فرمود (ع): دنيا همانند مار است. چون بر آن دست كشند، نرم آيد، ولى در درون آن زهر كشنده است. مردم فريب خورده و نادان بدان ميل كنند و خردمند عاقل از آن دورى جويد.
و آن حضرت فرمود: مثل دنيا همچون مار است، كه سودن آن نرم، و درونش سمّ كشنده است. گول خورده نادان به آن ميل كند، و خردمند عاقل از آن حذر نمايد.
ضرورت شناخت دنيا (اخلاقى، تربيتى):و درود خدا بر او، فرمود: دنياى حرام چون مار سمّى است، پوست آن نرم ولى سمّ كشنده در درون دارد، نادان فريب خورده به آن مى گرايد، و هوشمند عاقل از آن دورى گزيند.
[و فرمود:] دنيا همچون مار است سودن آن نرم و هموار، و درون آن زهر مرگبار. فريفته نادان دوستى آن پذيرد، و خردمند دانا از آن دورى گيرد.
امام عليه السّلام (در باره دنيا) فرموده است:داستان دنيا چون داستان مار است كه دست بر آن بكشى نرم و در اندرونش زهر كشنده است، فريب خورده نادان بطرف آن مى رود، و خردمند پايان بين از آن دورى مى گزيند.
امام عليه السلام فرمود: دنيا مانند مار (خوش خط و خال) است كه به هنگام لمس كردن نرم به نظر مىرسد در حالى كه سم كشنده در درون اوست (به همين دليل) مغرورِ نادان به سوى آن مىرود و خردمند عاقل از آن حذر مىكند.
دنيا مار خوش خط و خال!امام(عليه السلام) در اين گفتار پربار خود تشبيه ديگرى براى دنياى فريبنده بيان كرده و به همگان هشدار داده است، مى فرمايد: «دنيا مانند مار (خوش و خط و خال) است كه به هنگام لمس كردن نرم به نظر مى رسد در حالى كه سم كشنده در درون آن است (به همين دليل) مغرورِ نادان به سوى آن مى رود و خردمند عاقل از آن حذر مى كند»; (مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا، وَالسَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا، يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَيَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ).طبيعت دنيا داراى اين دو ويژگى ظاهرى فريبنده و باطنى خطرناك است; كاخ ها، زر و زيورها، لباس ها، غذاهاى رنگارنگ و عيش و نوش ها مظاهر جذاب دنياست; ولى در درون، غفلت، بى خبرى از خدا آلوده شدن به انواع گناهان را براى به دست آوردن يا حفظ آن با خود دارد. روى اين جهت امام(عليه السلام) در عبارات مختلفش با ذكر مثال هاى متعدد تناقض اين ظاهر و باطن را آشكار ساخته و هشدار داده است.در ذيل نامه 68 كه امام(عليه السلام) پيش از دوران خلافت ظاهرى اش به سلمان فارسى(قدس سره) نگاشته، همين مثل را با كمى تفاوت بيان فرموده است. ما تشبيهاتى براى دنيا از آيات قرآن و روايات اسلامى جمع آورى كرديم كه به هجده تشبيه بالغ مى شد و نشان داديم كه چگونه خداى متعال در قرآن و سپس پيشوايان معصوم در احاديث خود براى بيدار كردن غافلانِ بى خبر، از مثال هاى حسى مختلف بهره گرفته اند. تعدد و تكثر اين امثله به خوبى نشان مى دهد كه تا چه اندازه اين مسئله داراى اهميت است.در مثال مورد نظر تضاد ظاهر و باطن دنيا با تمثيل به مار نشان داده شده كه به هنگام لمس آن بسيار نرم و ملايم به نظر مى رسد و انسانِ بى خبر از لمس آن لذت مى برد در حالى كه اگر يك لحظه غافل شود سم «ناقع» (سم قاتل و جان گدازى) كه در درون اين حيوان خطرناك است از طريق نيش آن به بدن انسان منتقل مى شود. سوزش فوق العاده توأم با پيچ و تاب تا آنجا كه مار گزيده به صورت يك مثل در بيتابى درآمده است و سپس از كار افتادن تدريجى دستگاه هاى اصلى بدن و شتاب به سوى مرگ.تعبير به «غِرِّ جاهل» (غِر به معناى انسان خام بى تجربه كه زود فريب مى خورد) اشاره به انسان هاى نادان و نا آگاهى است كه تنها چشم به ظواهر فريبنده دنيا مى دوزند و از آنچه در باطن دارد و تاريخ پيشينيان آن را به خوبى مجسم ساخته بى خبر مى مانند; ولى عاقلان باتجربه و آگاه كه سرنوشت دنياپرستان را در آيينه تاريخ مشاهده كرده اند خود را از آن برحذر مى دارند. به همين دليل حب دنيا (دنياپرستى) سرچشمه تمام گناهان شمرده شده است. افراد دنياپرست چنان اسير آن مى شوند كه نه خدا را بنده اند و نه فرمان عقل را مى برند، نه حق الناس مى شناسند و نه وجدان بيدار و آگاهى دارند و گاه با صراحت مى گويند: براى رسيدن به اهداف دنيوى هر كار براى ما مجاز است.در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «أُتْرکُوا الدُّنْیا لاِهْلِها فَإنَّهُ مَنْ أخَذَ مِنْها فَوْقَ ما یَکْفیهِ أخَذَ مِنْ حَتْفِهِ وَهُوَ لا یَشْعُرُ; دنیا را به اهل آن واگذارید، زیرا کسى که بیش از نیاز خود از آن برگیرد در واقع مرگ خود را از آنجا که نمى داند تسریع کرده است».(1)در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «ما أحَدٌ مِنَ الاْوَّلینَ وَ الاْخِرینَ إلاّ وَ هُوَ یَتَمَنّى یَوْمَ الْقِیامَةِ إنَّهُ لَمْ یُعْطَ مِنَ الدُّنْیا إلاّ قُوتاً: هیچ کس از اولین و آخرین نیست مگر این که روز قیامت آرزو مى کند که اى کاش جز به اندازه نیاز از دنیا به او داده نشده بود».(2)بى شک تمام آنچه گفته شد درباره دنیاى دنیاپرستانى است که هدفى جز لذت و عیش و نوش ندارند و دنیا براى آنها غایة الآمال است; ولى هرگاه از امکانات دنیا براى وصول به سعادت اخروى استفاده شود، دنیاى ممدوح و محبوب و به تعبیر روایت امام سجاد(علیه السلام) «دنیاى بلاغ» (دنیایى که انسان را به هدف مى رساند) محسوب مى شود.در حدیثى مى خوانیم: شخصى خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: به خدا ما دنیا را دوست داریم و علاقه مندیم به ما داده شود. امام(علیه السلام) به او فرمود: دنیا را دوست دارى؟ مى خواهى با آن چه کنى؟ عرض کرد: زندگى خودم و خانواده ام را تأمین کنم، با آن صله رحم به جا آورم، در راه خدا صدقه دهم و حج و عمره به جا آورم. امام(علیه السلام) فرمود: «لَیْسَ هذا طَلَبُ الدُّنْیا هذا طَلَبُ الاْخِرَةِ; این طلب دنیا نیست بلکه طلب آخرت است»(3). (4)*****پی نوشت:(1). کنز العمال، ح 6058.(2). بحارالانوار، ج 74، ص 54.(3). کافى، ج 5، ص 72، ح 10.(4). سند گفتار حکیمانه: در نامه 68 که امیر مؤمنان على(علیه السلام) آن را به سلمان فارسى پیش از دوران خلافت ظاهرى خود نگاشته شبیه همین جمله حکمت آمیز دیده مى شود و منابع آن قبلاً گذشت از جمله مرحوم کلینى پیش از سیّد رضى در کتاب الایمان و الکفر اصول کافى صدر نامه را آورده و مرحوم شیخ مفید در ارشاد و قاضى قضاعى در کتاب دستور معالم الحکم و مرحوم ورام در کتاب تنبیه الخواطر با تفاوت هایى آن را ذکر کرده اند که نشان مى دهد از مأخذى جز نهج البلاغه اخذ کرده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 108)
امام (ع) فرمود: «مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا- وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا- يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ»:امام (ع) دنيا را همانند مارى دانسته است، جهت تشبيه، عبارت: «ليّن مسّها...» است. توضيح آن كه دنيا در نظر بيننده، طعمه اى لذيذ و دسترسى بدان سهل است، در حالى كه دلبستگى بدان و دستيازى بر آن باعث بدبختى اخروى و عذاب دردناك است، بنا بر اين شخص ناآگاه از سرانجام بد آن به طرف آن مى رود، و شخص خردمند آگاه از حال دنيا از آن دورى مى كند، از آنجا كه دست ماليدن بر مار ملايم و جلوه آن نيكوست، نادان آن را النگويى از طلا و نقره تصور مى كند و به دليل ناآگاهى از زهر درون مار، به سمت او مى رود، ولى آن كه مار را مى شناسد از آن دورى مى جويد.
الخامسة عشرة بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(115) و قال عليه السّلام: مثل الدّنيا كمثل الحيّة، ليّن مسّها و السّمّ النّاقع في جوفها، يهوي إليها الغرّ الجاهل، و يحذرها ذو اللبّ العاقل. (76500- 76478)
اللغة:و (سمّ ناقع) أي بالغ و قيل: قاتل- مجمع البحرين.الاعراب:مثل الدّنيا، مبتدأ، و كمثل، ظرف مستقرّ خبره، ليّن مسّها، خبر مبتدأ محذوف أي هي ليّن مسّها، و السمّ الناقع في جوفها، مبتدأ و خبر هو الظرفية و الجملة حال عن ضمير الدّنيا، و جملة ليّن مسّها بحكم عطف البيان عن الجملة السابقة متّصلة بها معنى، فلذا ترك العاطف بينهما.المعنى:تشبيه تمثيل [مثل الدّنيا كمثل الحيّة] كلامه هذا بليغ في تمثل الدّنيا على أبشع صورة، و أضرّ سيرة، حيث إنها حيّة فما أوحشها و أخبثها، و لا يرغب في التقرّب إليها إلّا بمجرّد المسّ من وراء جلدها اللّين إذا كان اللّامس أعمى لا يراها بنكرانها و وحشيتها، فاذا لا يقربها إلّا الأعمى بالعين أو القلب بحيث جعل على بصره غشاوة التعامي عن درك الحقيقة، و يحذر عنه العاقل اللّبيب كلّ الحذر لأنّه يدرك أنّ التقرّب منها انتحار بالعيان.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 182
الترجمة:فرمود: دنيا ماننده ماريست كه نرم سايش است و درونش آگنده از زهر قاتل، تنها گول نادانش خواستار است، و خردمند دلدار از آن گريزانست.دنيا چه مار گرزه كه نرم است سايشش اما ز زهر كين بود آكنده باطنش نادان گول را هوسش در سر است و بس دلدار با خرد بحذر از كشاكشش
مثل الدنيا كمثل الحية لين مسها، السّم الناقع فى جوفها، يهوى اليها الغرّ الجاهل، و يحذرها ذو اللبّ العاقل.«مثل دنيا چون مار است كه دست كشيدن به آن نرم و درون آن زهر كشنده ست، فريفته نادان آهنگ آن مى كند و خردمند دانا از آن بر حذر است.»