وَ قَالَ (علیه السلام): تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ.
تَوَقّوُا الْبَرْدَ: خود را از سرما حفظ كنيد.تَلَقّوهُ: از آن استقبال كنيد.آخِرُهُ يُورِقُ: در پايانش برگ مى روياند، يعنى چون بدن تا آن هنگام به سرما عادت كرده، لذا سرما نه تنها ضررى ندارد بلكه مفيد هم مى باشد.
و فرمود (ع): در آغاز سرما خود را از آن حفظ كنيد و در پايان آن بدان روى نهيد زيرا سرما با بدنها همان كند كه با درختان كند. در آغاز مى لرزاندشان و در پايان، برگشان را مى روياند.
و آن حضرت فرمود: سرما را در ابتدايش بپرهيزيد، و از آن در پايانش استقبال كنيد، كه سرما با بدنها آن گونه مى كند كه با درختان، ابتدايش مى سوزاند، و آخرش برگ مى روياند.
تأثير عوامل زيست محيطى در سلامت (عملى، بهداشتى):و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدن ها همان مى كند كه با برگ درختان خواهد كرد: آغازش مى سوزاند، و پايانش مى روياند.(1)______________________________(1). اشاره به علم: كريولوژى CRYOLOGY (سرما شناسى) كه مولوى در مثنوى معنوى دفتر اوّل ص 42 نسخه رمضانى اين حديث را به شعر در آورده است:گفت پيغمبر ز سرماى بهار تن مپوشانيد ياران! زينهارز آنكه با جان شما آن مى كند كان بهاران با درختان مى كندليك بگريزيد از برد خزان كان كند كو كرد با باغ و رزان
[و فرمود:] در آغاز سرما خود را از آن بپاييد و در پايانش بدان روى نماييد كه سرما با تن ها آن مى كند كه با درختان. آغازش مى سوزاند و پايانش برگ مى روياند.
امام عليه السّلام (در نگاه دارى تن) فرموده است:در اوّل سرما (پاييز) پرهيز كنيد (خود را بپوشانيد چون بدن با گرمى خو گرفته آزرده شود) و در آخرش (بهار) پيشباز آن رويد (بسيار خود را نپوشانيد چون بدن با سردى خو گرفته زيانى نمى بيند) زيرا سرما در بدنها همان ميكند كه در درختها مى نمايد: اوّل آن مى سوزاند (برگشان را مى ريزد) و آخرش (برگشان را) مى روياند.
امام عليه السلام فرمود : از سرما در آغاز آن (در پاييز) بپرهيزيد و در آخرش (نزديك بهار) از آن استقبال كنيد، زيرا در بدنهاى شما همان مىكند كه با درختان انجام مىدهد؛ آغازش مىسوزاند و آخرش مىروياند و برگ مىآورد.
سرماى زيانبار و سرماى مفيد:امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه خود دستور طبى مهم و كارسازى را بيان مى كند كه مراعات آن مى تواند از بسيارى از بيمارى ها پيش گيرى كند و بر نشاط و نمو جسم و روح انسان بيفزايد، مى فرمايد: «از سرما در آغاز آن (در پاييز) بپرهيزيد و در آخرش (نزديك بهار) از آن استقبال كنيد، زيرا در بدن ها همان مى كند كه با درختان انجام مى دهد; آغازش مى سوزاند و آخرش مى روياند و برگ مى آورد»; (تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ; فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الاَْبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الاَْشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ، وَآخِرُهُ يُورِقُ).پاییز آغاز سرما است; سرمایى آمیخته با خشکى هوا که از گرماى تابستان و نبودن باران سرچشمه گرفته و به همین دلیل برگ هاى درختان پژمرده مى شوند و مى ریزند و به اصطلاح، مرگ طبیعت فرا مى رسد. همان مرگى که مولود خشکى و سردى است; ولى در آغاز بهار هوا رو به گرمى مى رود و معمولاً باران هاى پربارى مى بارد. آن رطوبت و گرمى دست به دست هم مى دهند و سبب شکوفه کردن درختان و برگ آوردن آنها و حیات طبیعت مى شوند. همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: «(وَتَرَى الاَْرْضَ هَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْج بَهِیج); و همچنین زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده مى بینى و هنگامى که آب باران بر آن فرو مى فرستیم، به جنبش در مى آید و رویش مى کند و از هر نوع گیاهان بهجت انگیز مى رویاند».(1)بدن انسان ها نیز جزئى از این طبیعت و متأثر به آثار آن است; سرماى خشک پاییز بدن ها را ضعیف و نحیف و آماده بیمارى ها مى کند، بنابراین باید خود را پوشانید و از آن دور داشت; ولى سرماى ملایم آغاز بهار بعد از فصل زمستان که آمیخته با حرارت کم و رطوبت بسیار است به انسان نشاط و نیرو مى دهد و مایه نموّ و رشد بدن مى گردد، ازاین رو باید به استقبال آن رفت.از آن گذشته در آغاز پاییز چون انسان به گرماى تابستان عادت کرده و باران کمتر باریده هوا آلوده است و انتقال انسان از آن گرما به سرما هرچند تدریجى است در بدن تأثیر مى گذارد و میکروب هاى بیمارى زا در آن نفوذ مى کند و ازاین رو آگاهان مى گویند: اگر آغاز پاییز باران هایى ببارد بیمارى ها کم مى شود; اما در پایان زمستان و آغاز بهار، بدن در مقابل سرما مقاوم شده، عوامل بیمارى زا بر اثر سرما و باران بسیار کم شده و استقبال از سرماى بهار نه تنها ضررى ندارد بلکه عامل نمو جسم و جان مى شود.بوعلى سینا در کتاب طبى خود، قانون نیز به همین نکته اشاره کرده مى گوید: «بدن ها از سرماى بهار آن احساسى را ندارند که از سرماى پاییز مى کنند، زیرا هنگام سرماى بهار، بدن عادت به سرماى زمستان کرده و ازآن رو از آن آزار نمى بیند; ولى به هنگام سرماى پاییز بدن که عادت به گرما دارد از آن آزار فراوان مى بیند».(2)البته خداوند ورود در فصول مختلف را تدریجى قرار داده تا مشکلات انتقال به حداقل برسد.***نکته:مسائل بهداشتى و طبى در قرآن مجید و روایات:امروزه کتاب هایى به نام طب النبى(صلى الله علیه وآله) و طب الائمة و طب الرضا(علیه السلام) در اختیار داریم که در آنها سخن از یک رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومین(علیهم السلام) است، گاه نیز اشاراتى از قرآن مجید در آنها دیده مى شود; مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوق العاده اى براى عسل قائلند و هرچه زمان مى گذرد خواص بیشترى براى آن در بهداشت و درمان بیمارى ها کشف مى کنند. این در حالى است که قرآن مجید در سوره «نحل» با صراحت مى گوید: (فِیهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ)(3) و همچنین تعبیرات دیگرى که پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مى دارد; از جمله دستور معروف پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر این که تا گرسنه نشده اید غذا نخورید و تا کاملاً سیر نشده اید دست از غذا بکشید(4) که در واقع ناظر به آیه شریفه (کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَ تُسْرِفُوا) است.(5)بسیارى از دستورهایى که در زمینه نوشیدنى ها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثیرات خوب و بد آنهاست; تحریم شراب و مواد مخدر، تحریم گوشت حیوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهیانى که در آب مرده اند و امثال اینها همگى ارتباط نزدیکى با زیان هاى بهداشتى آنها دارد. توصیه به خوردن میوه ها و سبزى ها و دانه هاى غذایى ارتباط آشکارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روایات طبى نقل شده از پیغمبر اکرم و ائمه هدى(علیهم السلام) نیز با صراحت این مسائل را بازگو مى کند.درست است که وظیفه دین و آیین، هدایت مردم به راه هاى راست و اعتقادها و برنامه هاى اخلاقى است و رسالت انبیا به عنوان طبیبان روحانى درمان انواع بیمارى هاى فکرى و اخلاقى است; ولى از آنجا که طب جسمانى نیز رابطه نزدیکى با طب روحانى دارد گاه به سراغ این امور نیز مى رفتند. به بیان دیگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزدیکى با سلامت روح دارد ازاین رو سلامت جسم نیز مورد توجه اسلام بوده است که خود داستان مفصلى دارد و ورود در آن عرصه ما را از مقصود دور مى سازد.(6)آنچه امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این کلام حکیمانه اش بیان فرموده نیز ناظر به همین مطلب است; امام(علیه السلام) راه سلامت بدن را در فصل خزان و بهار نشان داده و دلیل آن را نیز بیان فرموده است، مى فرماید: سرماى پاییز و بهار با بدن ها همان مى کند که با درختان انجام مى دهد، زیرا هر دو شباهت زیادى با هم دارند.این کلام حکمت آمیز، از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به شکل دیگرى نیز نقل شده است; فرمود: «اِغْتَنِمُوا بَرْدَ الرَّبیعَ فَإنَّهُ یَفْعَلُ بِأبْدانِکُمْ ما یَفْعَلُ بِأشْجارِکُمْ وَاجْتَنِبُوا بَرْدَ الْخَریفِ فَإنَّهُ یَفْعَلُ بِأبْدانِکُمْ ما یَفْعَلُ بِأشْجارِکُمْ; سرماى بهار را غنیمت بشمرید که با بدن هاى شما همان مى کند که با درختان مى کند و از سرماى پاییز بپرهیزید که با بدن هاى شما همان انجام مى دهد که با درختان انجام مى دهد».(7)شاعر نیز در این زمینه مى گوید:گفت پیغمبر به اصحاب کبار *** تن مپوشانید از باد بهارچون که با جان شما آن مى کند *** در بهاران با درختان مى کند (8)*****پی نوشت:(1). حج، آیه 5.(2). کتاب قانون، ج 1، ص 83 .(3). نحل، آیه 69 .(4). بحارالانوار، ج 59، ص 290.(5). اعراف، آیه 31 .(6). براى توضیح بیشتر مى توانید به کتاب دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 65-72 مراجعه نمایید.(7). بحارالانوار، ج 59، ص 271، ح 69.(8). سند گفتار حکیمانه: به گفته نویسنده کتاب مصادر نهج البلاغه این گفتار حکیمانه پیش از سیّد رضى در میان سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) مشهور بوده است از جمله «زر بن حبیش» متوفاى سال 83 از امیرمؤمنان(علیه السلام) چهار جمله در طب بیان کرده و گفته که اگر آنها را بقراط و جالینوس مى گفتند در برابر این کلمات آنها یک صد ورقه مى گذاشتند و شرح و تحلیل مى کردند و آنها را با این سخنان زینت مى بخشیدند و آن عبارت است از «تَوَقَّوا الْبَرْدَ...». از دیگر کسانى که این گفتار حکیمانه را نقل کرده اند نویرى در نهایة الارب و ابن قاسم در روض الاخیار است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 114)
امام (ع) فرمود: «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ- فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ- أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ»:خوددارى و پوشش در آغاز سرما واجب شده است، چون آغاز سرما اول پاييز است و تابستان و پاييز در خشك بودن شريكند، پس وقتى كه سرما فرا مى رسد، و بر بدنها نيز وارد مى شود در حالى كه بدنها در اثر گرما و خشكى تابستان، آمادگى براى تخلخل و باز شدن منافذ رگ و پى و خشكى پيدا كرده، و اثرپذيرى بدن زياد، و تأثير سرما در اثر فشار حرارت غريزى سريع مى گردد، در نتيجه نيروهاى سردى و خشكى در بدن قوّت مى گيرد كه اين هر دو طبيعت مرگند، به همين دليل درختان خشكيده و برگها سوخته مى شوند و مى ريزند و بدنها لاغر و نحيف مى گردند.اما دستور به استقبال از آخر سرما يعنى آخر زمستان و آغاز فصل بهار، از آن جهت است كه زمستان و بهار در رطوبت شريكند و فرقشان در اين است كه زمستان سرد و بهار گرم است. پس سرماى پسين هر گاه آميخته به گرماى بهارى شود و شدتش بدان وسيله درهم شكند، بعد از آن شكستى و زيانى به بدنها ندارد و حرارت غريزى قوّت مى گيرد و گسترده مى شود، و به وسيله سرما با رطوبت معتدل گشته، آمادگى براى مزاج پيدا مى شود كه خود طبيعت زندگى است. و باعث رشد و نيرو گرفتن بدنها و شكوفائى برگها و ميوه هاست.عبارت: «فانّه...» صغراى قياس مضمرى است كه بدان وسيله به برخوردارى و استقبال از سرما توجه داده است، و كبراى مقدّر آن نيز اين است: و هر چه آن طور باشد لازم است از آغازش خوددارى و از پايانش استقبال نمود. عبارت: «اوله يحرق...» وجه شبه و علت تشبيه است.
الثالثة و العشرون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(123) و قال عليه السّلام: توقوا البرد في أوّله، و تلقّوه في آخره فإنّه يفعل في الأبدان كفعله في الأشجار، أوّله يحرق، و آخره يورق. (76851- 76829)
اللغة:(توقّى) توقيا فلانا: حذر و خافه، تجنّبه (أورق) الشجر: ظهر ورقه- المنجد.الاعراب:توقّوا البرد، أمر من باب التفعّل، و البرد مفعوله، في أوّله، ظرف مستقرّ حال عن البرد، يحرق و يورق متروكا المفعول، و نزّلا منزلة اللازم، و لم نجد في اللغة أورق متعديا يفيد هذا المعنى المقصود في المقام.المعنى:المستفاد من هذا الكلام دستور صحّي لزمن الانتقال من حرّ الصيف و الخريف إلى برد الشتاء، فالبدن يعتاد الحرارة في طول أيّام الحرّ، فاذ جاء البرد يؤثّر فيه
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 196
و يسبّب أمراضا كثيرة، فيلزم حينئذ توقّي البرد و دفعه بالوسائل المعدّة لذلك من اللّباس و المنزل الدافيء.و لكن بعد مرور الشتاء و حلول فصل الربيع اعتاد البدن بالبرد و استعدّ لتحمّله، فالتعرّض له و تلقّيه بتخفيف اللّباس و الخروج إلى البساتين و المتنزّهات غير مضرّ، بل نافع للبدن موجب لنشاطه و تقويته و تجديد قواه، كما أشار اليه بأنّه يورق و ينفخ روح الحياة في الأشجار.و قد أعطى اللَّه هذا الأثر الحيوي للربيع بوسيلة الأمطار النازلة من السماء كما أشار اليه في غير واحد من آي القرآن الشريفة مثل قوله تعالى «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ» (5- الحج).الترجمة:فرمود: خود را نگهداريد از آغاز پيدايش سرما، و در پايان با آن درآميزيد زيرا با تن شما همان كند كه با درختان ميكند، آغازش خزان سوزنده است، و پايانش برگ سبز پرورنده.ز آغاز سرما نگه دار خويش ولى آخرش را بياور به پيش كه سرما كند در بدنها اثر چنانى كه دارد اثر در شجر در آغاز سوزد بباد خزان در انجام برگ آرد و ارغوان
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص350
توقّوا البرد فى اوّله، و تلقوه فى آخره، فانّه يفعل فى الابدان كفعله فى الاشجار، اوّله يحرق، و آخره يورق. «در آغاز سرما خود را از آن نگه داريد و در پايانش بدان روى كنيد كه سرما با بدنها همان كار را مى كند كه با درختان، آغازش مى سوزاند و پايانش برگ مى روياند.»
اين موضوع مسأله طبيعى است كه حكيمان هم گفته اند كه تأثير پاييز در زكام و ايجاد سرفه و ديگر بيماريها بيشتر از تأثير بهار است با اينكه هر دو، فصل اعتدال هواست و پاسخ داده اند كه سرماى پاييز، ناگهان آدمى را كه معتاد به گرماى تابستان بوده است فرا مى گيرد و چنان است كه شخصى از جاى گرمى وارد خيمه اى سرد شود.