وَ قَالَ (علیه السلام): كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ؛ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ.
الَاكْياس: جمع «كيّس»، عاقل، هوشمند، يعنى خواب و افطار عارفان خردمند بر شب زنده دارى و روزه بى خردان، برترى دارد.
سهر: بيدارى، عنا: زحمت حبذا: چه خوبست
و فرمود (ع): چه بسيار روزه دارى كه از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نبرد و چه بسا، نمازگزارى كه از نمازش جز بيدارى و رنج نصيبى حاصل نكند. خوشا خوابيدن زيركان و خوشا روزه گشادن ايشان.
و آن حضرت فرمود: بسا روزه دارى كه از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى نصيب نگردد. و بسا نمازگزارى كه از ايستادنش به نماز جز بيدارى و زحمت سود نگيرد. چه نيكوست خواب زيركان و افطار آنان.
عبادتهاى بى حاصل (اخلاقى، معنوى، عبادى):و درود خدا بر او، فرمود: بسا روزه دارى كه بهره اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه دارى خود ندارد، و بسا شب زنده دارى كه از شب زنده دارى چيزى جز رنج و بى خوابى به دست نياورد خوشا خواب زيركان، و افطارشان.
[و فرمود:] بسا روزه دار كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد، و بسا بر پا ايستاده كه از ايستادن جز بيدارى و رنج برى نخورد. خوشا خواب زيركان و خوشا روزه گشادن آنان.
امام عليه السّلام (در نكوهش عمل بيجا) فرموده است:1- بسا روزه دارى را كه از روزه داشتنش جز گرسنگى و تشنگى نمى ماند،2- و بسا نماز (شب) گزارى كه از ايستادن و نماز گزاردنش جز بيدارى و رنج نيست (چون روزه و نماز را طبق دستور انجام نداده)3- چه نيك است خواب زيركان و روزه باز كردن ايشان (چون آنان آنچه كنند بجا و طبق دستور مى باشد).
امام(عليه السلام) فرمود: چه بسيار روزه دارانى كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند و چه بسيار شب زنده دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى ثمره اى نمى گيرند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان!
روزه داران بى نصيب و شب زنده داران بى خبر!مى دانيم عبادات نيز مانند انسان، روح و جسمى دارند. امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه اش اشاره به عبادات بى روح و كم نتيجه يا بى نتيجه كرده مى فرمايد: «چه بسيار روزه دارانى كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند و چه بسيار شب زنده دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى ثمره اى نمى گيرند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان»; (كَمْ مِنْ صَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ، وَكَمْ مِنْ قَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الاَْكْيَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ).«سَهَر» (بر وزن سفر) به معناى شب بيدارى و «عَناء» به معناى رنج و تعب است.همان گونه که در بالا اشاره شد عبادات، ظاهرى دارد و باطنى یا صورتى و سیرتى; صورت عبادات افعالى است که در ظاهر باید انجام شود; ولى باطن آنها فلسفه هاى تربیتى است که نتیجه آن قرب الى الله است. براى رسیدن به این نتایج قناعت به شکل عبادات کافى نیست بلکه توجه به آداب آن نیز لازم است. مثلاً در نماز اگر حضور قلب نباشد و انسان اذکار و افعال آن را در حالى بجا آورد که فکر او مشغول برنامه هاى دنیاى مادى اوست به یقین از نتایج تربیتى آن که باز داشتن از گناه (نهى از فحشا و منکر) و قرب الى الله (الصَّلاةُ قُرْبانُ کُلُّ تَقِىٍّ) (1) و شستشوى دل از زنگار گناه است محروم خواهد ماند.همچنین روزه برنامه هاى ظاهرى مانند خوددارى از خوردنى و نوشیدنى و بعضى دیگر از لذات نفسانى دارد و فلسفه اى که عبارت از تقویت ایمان و اراده و مبارزه با هواى نفس و شیطان است که اگر آنها حاصل نشود نتیجه روزه که تقوا است: (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) (2) حاصل نمى گردد و انسان را از عذاب الهى باز نمى دارد و سپرى در برابر آتش نمى شود.به همین دلیل در روایات اسلامى تأکید زیادى بر آداب نماز و روزه و سایر عبادات شده است تا عبادات افزون بر اسقاط تکلیف به درجه قبولى در نزد پرورگار برسد.علاوه بر این، افعال و اعمال زشتى جزء موانع قبولى عبادت است; مانند غیبت کردن، نوشیدن مست کننده ها، استفاده از اموال حرام و امثال آن که سبب مى شود عبادات تا مدتى مقبول درگاه خدا نگردد. نیز یکى از مهم ترین شرایط قبولى عبادات، پذیرش ولایت اهل بیت است که اگر نباشد عبادات به کلى بى روح و خالى از محتوا مى شود.کلام حکیمانه فوق ناظر به تمام این امور نیز هست; کسانى هستند روزه مى گیرند; اما انواع گناهان را در حال روزه انجام مى دهند; ظلم مى کنند، مال مردم مى خورند، آبروى مسلمانان را مى ریزند و با غیبت و تهمت افراد بى گناه را آزار مى دهند به یقین این گونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند، چنان که شب زنده دارانى هستند مانند خوارج که خون بى گناهان را مى ریزند، با امام معصوم به مبارزه برمى خیزند و جنایات بى رحمانه اى مى کنند و با این حال شب تا به صبح نماز و قرآن مى خوانند. اینها هرگز بهره اى از عبادات شبانه نخواهند برد.منظور از «اکیاس» (جمع کیّس به معناى انسان با هوش است) تنها پرهیزگاران و افراد با معرفت و هوشمند به همه اسرار عبادات آگاهند و آداب آن را به کار مى بندند. آنها اگر چه روزه مستحبى به جا نیاورند و عبادات مستحب شبانه را انجام ندهند خواب و افطارشان از عبادات گروه اول بالاتر است; خواب و افطارى که به آنها براى اطاعت خالق و خدمت به خلق نیرو مى دهد.*****نكته:خستگان محروم!کلام حکیمانه فوق که بخشى از آن از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده و به صورت مبسوط تر از امیرمؤمنان(علیه السلام)، گویا بر گرفته از آیه سوم سوره «غاشیه» است. آنجا که حال مجرمان را شرح مى دهد و مى فرماید: «(عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ); پیوسته عمل کرده و خسته شده اند (و نتیجه اى نگرفته اند)» و دلیلش آن است که نه معرفت کافى براى عمل داشتند نه شرایط آن را رعایت کردند و نه موانع آن را برطرف نمودند و حتى گاهى با اعمال ناشایست خود اگر بهره اى هم از اعمال پیشین برده بودند آنها را حبط و باطل نمودند.در کتاب کافى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که براى ناصبیان و دشمنان اهل بیت تفاوتى نمى کند که نماز بخوانند یا اعمال ناشایست انجام دهند و این آیه شریفه: (عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ * تَصْلَى نَاراً حَامِیَةً) درباره (امثال) آنها نازل شده است.(3)در حدیث دیگرى آمده است که براى ناصبین به اهل بیت تفاوت نمى کند که نماز بخوانند یا دزدى کنند آنها در آتش دوزخند.(4)هنگامى که انسان حالات خوارج را مطالعه مى کند به عمق این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) آشناتر مى شود; آنها چگونه افراد بى گناه را سر مى بریدند و حتى شکم زن باردار را پاره مى کردند و او و جنینش را مى کشتند و حتى قتل امیرمؤمنان على(علیه السلام) را واجب مى شمردند; اما با این حال صداى زمزمه تلاوت قرآن شبانه و نماز شبشان همواره به گوش مى رسید. شبیه آنها گروهى از وهابیون امروزند که به آسانى ده ها و صدها نفر از افراد بى گناه، زن و کودک و پیر و جوان را به خاک و خون مى کشند سپس در نمازهاى پنج گانه با صفوف منظم و خواندن سوره هاى طولانى به وسیله امام و زمزمه آمین بعد از حمدشان و اهمیت فوق العاده دادن به مد (ولا الضالین) حضور پیدا مى کنند به گونه اى که هر کس اعمال سوء و جنایت هاى فوق العاده آنها را ندیده و نشنیده باشد تحت تأثیر واقع مى شود و گمان مى کند اینها فرشتگانى هستند در روى زمین در حالى که شیاطینى هستند مستحق جهنم و سجین.این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خاتمه مى دهیم. آن حضرت شنید که زنى در حال روزه دارى کنیز خود را دشنام مى دهد! دستور داد طعامى حاضر کردند و به آن زن فرمود: بخور. عرض کرد: روزه دارم. فرمود چگونه روزه دار هستى در حالى که کنیز خود را دشنام دادى روزه فقط پرهیز از طعام و شراب نیست(5). (6)*****پی نوشت:(1). کافى، ج 3، ص 265.(2). بقره، آیه 183 .(3). کافى، ج 8، ص 160، ح 162.(4). بحارالانوار، ج 27، ص 235، ح 51.(5). کافى، ج 4، ص 87، ح 83.(6). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در کتاب مصادر در ذیل این کلام حکیمانه مى گوید: بخش اول این کلام از یک حدیث نبوى برگرفته شده که ابونعیم اصفهانى آن را در کتاب تاریخ اصفهان در شرح حال احنف بن حکیم نقل کرده است و همچنین ابوطالب مکى در کتاب قوت القلوب و هر دو پیش از سیّد رضى مى زیسته اند، بنابراین امیرمؤمنان على(علیه السلام) از حدیث پیامبر بهره گرفته و آن را با جمله «حَبَّذا نَوْمُ الاْکْیاسِ وَإفْطارُهُمْ» کامل تر ساخته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 124)
امام (ع) فرمود: «كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ- وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ- حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ»:مقصود امام (ع) آن است كه اگر كسى به شرطى از شرايط نماز و روزه خود صدمه بزند و به صورت صحيح انجام ندهد، از نماز و روزه اش بهره اى نخواهد برد. و بزرگترين شرط روزه و نماز توجه به معبود است، و نواقص زياد عبادت و نادرستى آنها در بيشتر مردم از باب ناآگاهى به شرايط است.امام (ع) قيام را كنايه از نماز آورده است. و اين كه خواب زيركان را ستوده است به خاطر آن است كه آدم زيرك، هوش و زيركى خود را در راه خير و به طريق رضاى شارع به كار مى گيرد و هر چيزى را در جاى خود به كار مى برد. و هر كس اين طور باشد خواب و افطارش و تمام دخل و تصرف در عباداتش را در جاى خود، يعنى در جهت رضا و محبّت خدا به كار مى برد.
السابعة و الثلاثون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(137) و قال عليه السّلام: كم من صائم ليس له من صيامه إلّا الجوع و الظّمأ، و كم من قائم ليس له من قيامه إلّا السّهر و العناء، [و] حبّذا نوم الاكياس و إفطارهم. (77415- 77385)
اللغة:(سهر) سهرا: لم ينم ليلا (الكياسة) تمكين النفس من استنباط ما هو أنفع فهو كيس ج: أكياس و كيسى- المنجد.الاعراب:الجوع مستثنى مفرّغ و في مقام اسم ليس مرفوعا، حبّذا من أفعال المدح، و ذا فاعله و نوم الأكياس المخصوص بالمدح خبر مبتدأ محذوف أى هو نوم الأكياس.المعنى:التوجّه إلى اللَّه تعالى مع الإخلاص روح العبادة، فمن لا يقارن عبادته
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 215
بحضور القلب و الإخلاص لا تؤثر في نفسه، فصلاته لا تنهاه عن الفحشاء و المنكر، و لا تقرّبه إلى حضرة الخالق الأكبر، و صومه لا يصير زكاة لبدنه و لا يكون جنّة له من النار، و يشترط في قبول العبادة شروط اخر كالولاية و الأكل الحلال و الاجتناب عن شرب الخمر فاذا فقدت شرائط العبادة لم يبق منها إلّا التعب و العناء، و السّهر و الظّماء.الترجمة:چه بسيار روزه دارى كه از روزه اش سودى ندارد جز گرسنگى و تشنگي و چه بسيار شب زنده دارى كه از شب زنده داريش بهره اي نبرد جز بيخوابى و رنج وه چه خوبست خواب عارفان زيرك، و هم افطارشان در روز.چه بسيار كس روزه دارد ولى ندارد بجز جوع زان حاصلى بسا كس كه شب زنده دار است ليك نه جز رنج و بيخوابيش نائلى خوشا خواب آن هوشمندان پاك كه افطار دارند و صاحبدلى
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص360
كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظمأ، و كم من قائم ليس له من قيامه الّا السّهر و العناء. حبّذا نوم الاكياس و افطارهم «بسا روزه دار كه او را از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نيست و بسا نماز شب گزارى كه براى او از نمازش جز شب زنده دارى و رنج نيست، خوشا خواب زيركان و روزه گشادن ايشان.»
منظور از زيركان در اين جا عالمان عارف اند كه عبادت ايشان مطابق با عقيده صحيح آنان است و عبادت ايشان شاخه اى است كه به تنه و ريشه پايدار بستگى دارد و كسانى كه نسبت به خداى متعال جاهل اند آن چنان نيستند و چون خدا را نمى شناسند و عبادت ايشان متوجه او نيست، پذيرفته نمى شود. به همين سبب عبادت مسيحيان و يهوديان تباه است و اين سخن خداوند متعال هم در باره ايشان نازل شده است «عامِلَةٌ ناصِبَةٌ، تَصْلى ناراً حامِيَةً»، «عمل كنندگان رنج كشيده كه به آتش بسيار سوزان وارد شوند.»