وَ قَالَ (علیه السلام): عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ [فِي جَهَالَتِهِ].
عَلَيْكُمْ بِطاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهالَتِهِ: پيروى كنيد كسى را كه عذر شما به نشناختن او پذيرفته نيست.
و فرمود (ع): بر شما باد اطاعت از كسانى كه در نشناختنشان معذور نيستيد.
و آن حضرت فرمود: بر شما باد به اطاعت كسى كه به نشناختنش معذور نيستيد.
ضرورت خدا شناسى و اطاعت (اخلاقى، عبادى، اعتقادى):و درود خدا بر او، فرمود: خداى را اطاعت كنيد كه در نشناختن پروردگار عذرى نداريد.
[و فرمود:] آنان را طاعت داريد كه در ناشناختنشان عذرى نداريد.
امام عليه السّلام (در ترغيب به پيروى از ائمّه هدى عليهم السّلام) فرموده است:بر شما باد پيروى كسيكه به نشناختن او معذور نيستيد (از ائمّه عليهم السّلام پيروى نمائيد و اگر بگوئيد ايشان را نشناختيم عذرتان پذيرفته نيست، زيرا قوانين و احكام دين را بايد از آنها آموخت).
امام(عليه السلام) فرمود: لازم است از كسى اطاعت كنيد كه از نشناختن او معذور نيستيد.
از چه كسى بايد اطاعت كرد؟امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز خود اشاره به اين نكته مى كند كه از چه كسى بايد اطاعت و از چه كسى نبايد اطاعت كرد، مى فرمايد: «لازم است از كسى اطاعت كنيد كه از نشناختن او معذور نيستيد»; (عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ).منظور از «آن كس» در درجه اول ذات پاك خداوند متعال و در درجه بعد رسولش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم و بر حق اوست كه اطاعت از آنها اطاعت مطلقه است يعنى كسى نمى تواند بگويد چون نمى دانستم اطاعت نكردم، چرا كه بر هر كسى واجب است بخشنده نعمت ها را بشناسد; كسى كه تمام هستى ما از اوست و ما هرگز نمى توانيم بگوييم چون نمى شناختيم در برابر ترك طاعتش معذور بوديم و بعد از شناخت خداوند بايد بداند او مطابق «قاعده لطف»، رسولانى را مبعوث مى كند تا پيامش را به بندگان برسانند و راه صحيح و باطل را به آنها نشان دهند و به هنگام رحلت رسولان، اوصياى آنها را بشناسند و پيام رسولان را از آنها بگيرند.در ضمن هدف حضرت اين است كه به مردم هشدار دهد از اطاعتش سر نپيچند و بدانند هرگونه سرپيچى روز قيامت مايه سرافكندگى است و هيچ گونه عذرى از آنها قبول نخواهد شد. در تأیید این سخن، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)در تفسیر آیه شریفه «(فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ); بگو دلیل رسا و قاطع براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانه اى باقى نمى گذارد».(1) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ لِلْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَکُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَفَلاَ عَمِلْتَ(2) بِمَا عَلِمْتَ وَإِنْ قَالَ کُنْتُ جَاهِلاً قَالَ لَهُ أَ فَلاَ تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَیَخْصِمُهُ وَذَلِکَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ; خداوند متعال روز قیامت به بنده اش مى گوید: آیا مى دانستى؟ اگر بگوید: آرى مى فرماید: چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى؟ و اگر بگوید نمى دانستم به او مى گوید: چرا یاد نگرفتى که عمل کنى و به این ترتیب با او مخاصمه مى کند و این است معناى حجت بالغه».(3)ولى امور بسیارى است که انسان بر اثر عدم شناخت، در برابر آن معذور است; مثلاً من اگر ندانم فلان غذا یا لباسى را که از بازار مسلمانان مى خرم دزدى و حرام است; غذا را بخورم و با لباس نماز بخوانم اگر فرضاً در قیامت از من سؤال کنند چرا چنین کردى مى گویم: نمى دانستم و هرگز به من نمى گویند چرا نرفتى و تحقیق و تفحص کنى و در اینجا جهل من عذر است; ولى در احکام شرع و معارف و عقائد دینى، جهل عذر نیست.بعضى دیگر از شارحان نهج البلاغه، تفسیر دیگرى براى این کلام حکمت آمیز مولا کرده و گفته اند: مفهوم آن این است که شما باید از شخص عاقلى اطاعت کنید که جهلى در افکار و اعمال او نیست که به هنگام سقوط در خطرات اعمالش، آن را عذرى براى خود بشمارید.(4)به تعبیر دیگر از شخص عاقلى پیروى کنید که شما را به راه راست و امن و امان ببرد نه به بیراهه هایى که ناچار باشید از آن به علت نادانى اعتذار جویید.ولى به یقین تفسیر اول که مورد قبول بیشتر مفسران نهج البلاغه است صحیح تر به نظر مى رسد. از جمله امورى که گواهى به صحت معناى اول مى دهد تعبیرى است که در نسخه دعائم الاسلام آمده که مى گوید: «عَلَیْکُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تَعْذِرُونَ فِی تَرْکِ طَاعَتِه»(5). (6)*****پی نوشت:(1). انعام، آیه 149.(2). در بعضى از نسخ این روایت به جاى «أفَلا عَمِلْتَ» «هَلاّ عَمِلْتَ» و به جاى «أفَلا تَعَلَّمْتَ» «هَلاّ تَعَلَّمْتَ» آمده است. «کتاب الاجتهاد و التقلید، ص 16». این تعبیر در بسیارى از کتاب هاى اصولى و از جمله در فرائد شیخ انصارى به عنوان روایت آمده است.(3). بحارالانوار، ج 1، ص 177، ح 58.(4). شرح نهج البلاغه محمّد عبده، ذیل همین کلام حکمت آمیز.(5). دعائم الاسلام، ج 2، ص 353.(6). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب مى گوید: این کلام حکمت آمیز را «قاضى نعمان مصرى» در دعائم الاسلام در ضمن وصیتى طولانى که امام براى فرزندش حسن بن على(علیهما السلام) بیان کرده آمده است و عبارت آن وصیت نامه چنین است: «عَلَیْکُمْ بِطاعَةِ مَنْ لا تَعْذَرُونَ فی تَرْکِ طاعَتِهِ» (از این عبارت به خوبى روشن مى شود که قاضى نعمان مصرى این کلام را از منبع دیگرى غیر از نهج البلاغه گرفته است) همچنین در غررالحکم با تعبیر متفاوتى این کلام ذکر شده: «عَلَیْکَ بِطاعَةِ مَنْ لا تَعْذَرُ بِجَهالَتِهِ». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 138). اضافه بر آنچه مرحوم خطیب ذکر کرده، مرحوم مفید که استاد سید رضى بوده در کتاب ارشاد این کلام حکمت آمیز را در ضمن خطبه اى طولانى آن هم با تفاوتى آورده است. (ارشاد مفید، ج 1، ص 232)
امام (ع) فرمود: «عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ»:مقصود امام (ع)، خداوند متعال است. بعضى گفته اند: مقصود لزوم اطاعت از ائمه حق است كه اطاعت از آنها واجب است، كسانى كه علم به حقانيّت امامتشان واجب است و بهانه اى در نشناختن آنها از كسى پذيرفته نيست، به دليل آن كه قوانين و احكام دين را بايد از آنان فرا گرفت.
الثامنة و الاربعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(148) و قال عليه السّلام: عليكم بطاعة من لا تعذرون بجهالته. (78154- 78146)
المعنى:المقصود ممّن لا يعذر بجهالته ما ذكر في الاية: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (59- من النساء) فانّ معرفة اللَّه و معرفة
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 240
الرّسول و الامام واجبة على كلّ مسلم و مسلمة، و لا عذر له بجهالته، و المقصود معرفتهم بأنهم مفترض الطاعة.الترجمة:بر شما باد بفرمانبردن از كسى كه عذري نداريد در نشناختن او.بفرمان حق و رسول و وصى شو چه عذرى ندارى كه نشناختمشان
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص377
عليكم بطاعة من لا تعذرون فى جهالته. «بر شما باد به فرمانبردارى كسانى كه در نشناختن آنان عذرى از شما پذيرفته نيست.»
منظور امير المؤمنين عليه السلام از اين سخن خود اوست و اين موضوع در هر دو مذهب اهل سنت و شيعه حق و درست است. به عقيده ما امير المؤمنين عليه السّلام امامى است كه او را برگزيده اند و فرمانبردارى از او واجب است و عذر هيچ يك از مكلفان در نشناختن وجوب فرمانبردارى از او پذيرفته نيست. در مذهب شيعه آن حضرت بر طبق نص، امامى است كه اطاعت از او واجب است و هيچ كس از مكلفان در نشناختن امامت او معذور نيست. به عقيده شيعيان شناخت امام همچون شناخت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و شناخت خداوند متعال است و آنان مى گويند نماز و روزه و ديگر عبادات جز با شناخت خدا و پيامبر و امام پذيرفته نمى شود و صحيح نخواهد بود.
بدون شك و به طور مسلم در اين مساله فرقى ميان ما و ايشان نيست زيرا به اعتقاد ما هم هر كس امامت على عليه السّلام را نشناسد يا منكر لزوم و صحت آن شود، جاودانه در آتش خواهد بود و هيچ نماز و روزه او را سود بخش نيست. زيرا شناخت اين موضوع از اصول كلى و از اركان دين است. البته ما كسى را كه منكر امامت على عليه السّلام باشد، كافر نمى گوييم بلكه به او فاسق و خارجى و مارق و امثال اين كلمات را مى گوييم ولى شيعيان چنان شخصى را كافر مى دانند و اين فرق ميان ما و ايشان است كه اين هم فرق لفظى است نه معنوى.