وَ قَالَ (علیه السلام): اعْتَصِمُوا [اسْتَعْصِمُوا] بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا [أَوْتَارِهَا].
اعْتَصِمُوا: نگهداريد.الذِّمَم: عهدها، پيمانها.الَاوْتاد: جمع «وتد»، ميخها، مقصود در اينجا كسانى هستند كه در عهد و پيمان خود محكم و استوارند.
ذِمَم: عهد و پيمانها
و فرمود (ع): با كسانى عهد و پيمان بنديد كه به عهد و پيمان خود وفا مى كنند.
و آن حضرت فرمود: نسبت به عهد و پيمان و شرايط آن وفادار باشيد.
ضرورت پايبندى به عهد و پيمان (اخلاق اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: عهد و پيمان ها را پاس داريد به خصوص با وفاداران.(1)__________________________________________(1). پس از پيروزى در جنگ جمل، وقتى اسيران جنگ با امام بيعت مى كردند خطاب به مروان بن حكم فرمود.
[و فرمود:] چنگ در پيمانهاى كسانى در آريد كه چشم وفا از ايشان داريد.
امام عليه السّلام (در باره عهد و پيمان) فرموده است:ميخهاى عهد و پيمانها را بگيريد (در حفظ و وفاى بآنها بكوشيد، يا آنكه شرائط عهد و پيمان را محكم و استوار نمائيد، يا با وفادار پيمان بنديد نه با كسيكه شايسته نيست مانند كفّار و منافقين، زيرا ايشان بعهد خود وفا نمى كنند چنانكه در قرآن كريم سوره 9 آیه 10 مى فرمايد: «لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً» يعنى ايشان در باره اهل ايمان مراعات حقّ خويشاوندى و عهد و پيمان را نمى نمايند).
امام(عليه السلام) فرمود: به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند.
با چه كسانى پيمان ببنديم؟ امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به شرايط بستن پيمان مى كند، مى فرمايد: «به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند»; (اِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا).«اوتاد» جمع «وَتَد» به معناى ميخ است; ميخ هايى كه معمولا به وسيله آن طناب خيمه ها را محكم مى كردند تا خيمه در مقابل باد و طوفان مقاومت كند. براى اين كلام حكمت آميز تفسيرهاى فراوانى ذكر شده است; نخست همان چيزى كه در ترجمه بالا آمد كه هرگاه مى خواهيد پيمان ببنديد به سراغ افراد بى اعتبار و پيمان شكن و غير قابل اطمينان نرويد، بلكه با كسانى عهد ببنديد كه داراى دين و شخصيت و تعهدند. اين تفسير با آنچه در شأن ورود اين گفتار حكيمانه در كلام ابن ابى الحديد كه در بحث سند اين كلام حكمت آميز گفتيم كاملاً سازگار است، زيرا امام(عليه السلام) بعد از جنگ جمل هنگامى كه «مروان بن حكم» خدمتش رسيد و عرض كرد: مى خواهم با تو بيعت كنم. امام(عليه السلام) فرمود: بيعت تو چه فايده اى دارد؟ ديروز (در آغاز خلافت ظاهرى) با من بيعت كردى و شكستى. باز آمده اى با من بيعت كنى. سپس دستور داد او را از مجلسش خارج كردند. بنابراين تفسير، «اوتاد» به معناى انسان هاى قابل اعتماد است.تفسير ديگر اين است كه منظور از «اوتاد» شرايط استحكام پيمان است; يعنى به هنگامى كه مى خواهيد با كسى پيمان ببنديد شرايط دقيق و محكمى براى آن ذكر كنيد تا راه فرارى براى طرف باقى نماند. تفسير سوم اين كه وفاى به پيمان لازم است; اما نه در برابر پيمان شكنان; هرگاه آنها پيمان شكستند شما هم مى توانيد دست از پيمان برداريد، همان گونه كه در آيه 7 سوره «توبه» مى خوانيم: «(فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ); تا زمانى كه به پيمان شما پايبند باشند، شما نيز به پيمان آنها پايبند باشيد». نيز در آيه 12 همان سوره آمده است: «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ); و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن (و تمسخر) قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد; چرا كه پيمان آنها اعتبارى ندارد».مناسب تر از همه اين تفاسير همان تفسير اول به نظر مى رسد، هرچند جمع تفاسير مختلف در يك عبارت طبق عقيده ما كه بارها به آن اشاره كرده ايم امكان پذير است.(1)*****نكته: شرايط پيمان بستن با مخالفان و لزوم وفاى به عهد:به تناسب كلام حكيمانه بالا اشاره به دو قسمت از تعليمات اسلام را در اين باره لازم مى دانيم: نخست اين كه در تعليمات دينى ما دستور داده شده هنگامى كه با مخالفان خود عهد و پيمان مى بنديد مراقب باشيد محكم كارى كنيد; با الفاظ صريح و شرايط لازم و رعايت نكاتى كه هرگونه بهانه پيمان شكنى را از مخالف مى گيرد عهدنامه را تنظيم كنيد. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در عهدنامه معروف مالك اشتر مى فرمايد: «هرگز پيمانى را كه در آن تعبيراتى است كه جاى اشكال (و سوء استفاده دشمن) وجود دارد منعقد مكن»; (وَلاَ تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ).نیز دستور داده شده عهد و پیمان را با کسى برقرار کنید که امید به وفاى او داشته باشید. در حدیثى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «لا تَثِقَنَّ بِعَهْدِ مَنْ لا دینَ لَهُ; به عهد و پیمان کسى که دین ندارد اطمنیان نکن (و از آن چشم بپوش)».(2)در مورد لزوم وفاى به عهد نیز قرآن مجید و روایات اسلامى بر آن تأکید شدید دارند; قرآن مجید در سوره اسراء آیه 34 مى فرماید: «(وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولا); و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال مى شود».همچنین در جاى دیگرى از عهدنامه مالک اشتر مى خوانیم که على(علیه السلام) بعد از دستور مؤکد به مالک درباره وفاى به پیمان و عهد مى فرماید: «فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَیْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ; هیچ یک از فرائض الهى همچون بزرگداشت وفاى به عهد و پیمان نیست که مردم جهان با همه اختلافات و تشتت آرایى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر داشته باشند».سپس مى افزاید: «وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیمَا بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ; حتى مشرکان زمان جاهلیت ـ علاوه بر مسلمانان ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پیمان شکنى را آزموده بودند».وفاى به عهد به قدرى اهمیت دارد که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در حدیثى مى فرماید: «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَه; کسى که به عهد و پیمان خود وفادار نیست دین ندارد».(3)نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مى فرماید: «مَا أَیْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ یَرْعَ عُهُودَهُ وَذِمَمَهُ; کسى که به عهد و پیمان خود وفا نکند به خدا ایمان نیاورده است».(4)در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «ثَلاَثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لاَِحَد فِیهِنَّ رُخْصَةً: أَدَاءُ الاَْمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ وَالْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَالْفَاجِرِ وَبِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ; سه چیز است که خداوند اجازه تخلف به احدى درباره آنها نداده: اداى امانت خواه صاحب امانت انسان نیکوکارى باشد یا بدکار و وفاى به عهد در برابر نیکوکاران و بدکاران و نیکى به پدر و مادر چه نیکوکار باشند یا بدکار».(5)از این تعبیر و تعبیرات دیگر استفاده مى شود که نمى توان به بهانه بدکار بودن یا کفر طرف معاهده; بعد از آنکه معاهده محکم شده است عهد و پیمان را شکست.(6)*****پی نوشت:(1). قابل توجه این که واژه «اعتصام» هم به معناى ایجاد پیمان و چنگ زدن است (همان گونه که در آیه شریفه (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً) آمده است) و هم به معناى وفادارى بعد از ایجاد پیمان است و واژه «فى» در «فی أوتادِها» ممکن است به معناى ظرفیت یا به معناى «باء» تعدیه باشد.(2). غررالحکم، ص 87، ح 1440.(3). بحارالانوار، ج 69، ص 198، ح 26.(4). غررالحکم، ص 253، ح 5313.(5). کافى، ج 2، ص 162، ح 15.(6). سند گفتار حکیمانه: ابن ابى الحدید معتقد است که این کلام حکمت آمیز را امام(علیه السلام) بعد از پایان جنگ جمل و حضور گروهى از طلقاء (آزاد شدگان بعد از فتح مکه) از جمله مروان بن حکم بیان فرمود. او براى بیعت آمده بود. امام(علیه السلام) فرمود: بیعت تو چه سودى دارد مگر دیروز بیعت نکردى؟ (و بیعت خود را شکستى. منظور امام(علیه السلام) بیعت بعد از قتل عثمان است) سپس حضرت دستور دارد آنها را اخراج کنند و افزود: کسى که دین نداشته باشد پیمان او نیز اعتبارى ندارد آن گاه در ضمن کلام خود فرمود: «فَاعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فی أوْتادِها». نویسنده مصادر بعد از ذکر کلام ابن ابى الحدید مى افزاید: با توجه به این که نامبرده تعیین زمان و مکان و سبب بیان این سخن را کرده و سخن امام(علیه السلام) را ضمن کلام طویلى نقل مى کند، معلوم مى شود آن را از کتاب دیگرى جز نهج البلاغه گرفته که یا به سبب غفلت یا شهرتِ این کلام، نام کتاب را نبرده است. سپس مى افزاید: در غررالحکم قبل از این جمله، عبارت «أمْلِکُوا أنْفُسَکُمْ بِدَوامِ جِهادِها» است (و این خود نشان مى دهد او هم اتکا بر منبع دیگرى غیر از نهج البلاغه کرده است. البته ما در غررالحکم موجود این دو جمله را پشت سر هم نیافتیم، بلکه با فاصله قابل ملاحظه اى آمده است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 137)
امام (ع) فرمود: «اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا»:كلمه: أوتاد (ميخها) را استعاره براى شرايط و اسباب احكام قراردادها، آورده است، گويا اينها ميخها و پايه هاى نگهدارنده پيمانها هستند، و مقصود امام (ع) آن است كه: از خشم خدا و عذاب او پرهيز كنيد به وسيله پايبندى به شرايط و اساس پيمانها، گويا پرهيز از خشم و عذاب، در گرو شرايط نگهدارنده پيمان است. فى، متعلق به «اعتصموا» است بعضى استعصموا روايت كرده اند.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 239
السابعة و الاربعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(147) و قال عليه السّلام: اعتصموا بالذّمم في أوتادها. (78145- 78139)
اللغة:(الذمّة) العهد و قيل: ما يجب أن يحفظ و يحمى، و عن أبي عبيدة: الذمّة التذمّم ممّن لا عهد له، و هو أن يلزم الانسان نفسه ذماما أي حقا يوجّه إليه يجري مجرى المعاهدة من غير معاهدة، و في النهاية: الذمّة و الذّمام بمعنى العهد، و الأمان و الضّمان، و الحرمة، و الحقّ- مجمع البحرين.المعنى:استعاره [اعتصموا بالذّمم في أوتادها] قال ابن ميثم: و استعار لفظ الأوتاد لشرائط العهود و أسباب أحكامها كأنّها أوتاد حافظة لها.الترجمة:فرمود: پيمانها را با عمل بمقرّرات آنها محكم نگهداريد.چه پيمان ببستى نگاهش بدار بهر شرط كردى بمان پايدار
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص377
استعصموا بالذمم فى اوتارها. «به پيمانها در تارهاى اصلى آن دست در آوريد.»
يعنى در مركز آن و مظان آن و منظور اين است كه به پيمانهاى كافران و از دين بيرون شدگان تكيه و اعتماد مكنيد كه آنان شايسته آن نيستند كه به پيمانهاى ايشان اعتماد شود، همان گونه كه خداوند متعال فرموده است: «آنان در مورد هيچ مؤمنى عهد و پيمانى را مراعات نمى كنند.» و هم فرموده است: «آنان را سوگندى نيست.» اين سخن را امير المؤمنين عليه السّلام پس از جنگ جمل كه گروهى از اسيران جنگى آزاد شده براى بيعت به حضورش آمدند و مروان بن حكم هم با آنان بود فرموده است.
امام عليه السّلام چنين فرمود: من با بيعت تو چه كنم مگر ديروز -در گذشته- با من بيعت نكردى؟ يعنى پس از كشته شدن عثمان، آن گاه فرمان داد آنان را بيرون كردند و از بيعت امثال ايشان با خود ترفع كرد و سپس سخنانى درباره عهد و پيمان اسلامى و اعراب بيان داشت و فرمود: كسى كه دين ندارد او را عهد و پيمانى نيست. ضمن همان سخنان اين سخن را هم گفت: يعنى عهد و پيمان اگر از سوى افراد متدين باشد ارزشمند است و كسى را كه دين نيست عهد و پيمان هم نخواهد بود.