وَ قَالَ (علیه السلام): تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ [التَّوْبَةِ].
و فرمود (ع): گناه نكردن از توبه نمودن آسانتر است.
و آن حضرت فرمود: ترك گناه آسان تر از طلب توبه است.
ضرورت ترك گناه (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: ترك گناه آسان تر از در خواست توبه است.
[و فرمود:] دست از گناه برداشتن آسانتر تا روى به توبه داشتن.
امام عليه السّلام (در نافرمانى نكردن) فرموده است:گناه نكردن آسانتر است از خواستن توبه و بازگشت (زيرا در گناه نكردن سختى و رنجى نيست بخلاف توبه كه محتاج نزديك شدن دل بنده بحقّ است و صلاحيّت داشتن را براى پذيرفته شدن توبه اش).
امام(عليه السلام) فرمود: ترك گناه آسان تر از تقاضاى توبه است.
راه نزديكتر!امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته مهمى در مورد ترک گناه و مقایسه آن با توبه از گناه اشاره کرده مى فرماید: «ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است»; (تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ(1)).امام(علیه السلام) فرمود ترک گناه از تقاضاى توبه آسان تر است این نکته دلایل زیادى دارد، زیرا از یک سو ممکن است انسان پس از ارتکاب گناه توفیق توبه نیابد و از دنیا برود به خصوص اگر توبه را به تأخیر بیندازد آن گونه که سیره بسیارى از غافلان است.از سوى دیگر توبه شرایط زیادى دارد پشیمانى قطعى از گناه و تصمیم بر ترک در آینده و پرداخت حق الناس و قضاى عبادات و پرداختن و کفاره اگر عملى است که داراى قضا و کفاره بوده مانند ترک روزه واجب و جبران کردن خطاهاى گذشته با اعمال صالح آینده، زیرا در قرآن مجید کرارا بعد از جمله «تابُوا» واژه «اَصْلَحُوا» ذکر شده است.(2)از همه اینها گذشته گناه رسوباتى در روح انسان از خود بجاى مى گذارد که برطرف ساختن آن بسیار مشکل است و درست به این مى ماند که به کسى بگویند مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پایت نشکند. او بگوید مهم نیست اگر مجروح شد مداوا مى کنم و اگر شکست به شکسته بند مراجعه مى نمایم در حالى که بعد از مداواى جراحات و جبران استخوان هاى شکسته آثارى از آن در ظاهر یا در باطن باقى مى ماند که گاه تا آخر عمر همراه انسان است.مرحوم علامه مجلسى در روضه بحارالانوار در حدیث معروف «هشام بن حکم» از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) جمله اى از حضرت مسیح نقل مى کند و آن جمله این است: «بِحَقِّ أقُولُ لَکُمْ إنَّ مَنْ لَیْسَ عَلَیْهِ دَیْنٌ مِنَ النّاسِ أرْوَحُ وَأقَلُّ هَمّاً مِمَّنْ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَإنْ أحْسَنَ الْقَضاءَ وَکَذلِکَ مَنْ لَمْ یَعْمَلِ الْخَطیئَةِ أرْوَحُ هَمّاً (مِمَّنْ) عَمِلَ الْخَطیئَةَ وَإنْ أخْلَصَ التَّوْبَةَ وَأنابَ; به حق براى شما مى گویم. کسى که بدهى به مردم ندارد راحت تر و کم غصه تر است از کسى که دینى بر ذمه اوست، هرچند مى تواند به خوبى آن را ادا کند. همین گونه کسى که گناهى نکرده راحت تر و کم اندوه تر است از کسى که مرتکب گناهى شده، هرچند توبه خالصانه اى بعد از آن کند و به خدا باز گردد».(3)مرحوم کلینى در کافى و مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار داستان جالبى از عابدى از بنى اسرائیل نقل مى کند که ذکر آن در اینجا بسیار مناسب است. در این حدیث امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «مرد عابدى در بنى اسرائیل بود که هرگز مرتکب خلافى در امور دنیا نشده بود (و گناهى نکرده بود) به گونه اى که ابلیس از دست او ناراحت شد و فریاد کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند. ابلیس گفت: چه کسى مى تواند براى من این عابد را گمراه سازد؟ یکى از آنها گفت: من آماده ام. ابلیس گفت: از کدام راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از ناحیه زنان (و شهوت جنسى که بسیار نیرومند است). ابلیس گفت: کار تو نیست این عابد مسائل مربوط به زنان را تجربه نکرده است. دیگرى از شیاطین گفت: من آمادگى داردم. ابلیس گفت: از کجا به سراغ او مى روى؟ گفت: به وسیله شراب و لذات. ابلیس گفت: کار تو نیست او علاقه اى به این امور ندارد. سومى گفت: من آماده ام (که او را گمراه سازم). ابلیس گفت: از چه راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از طریق کارهاى نیک (و عبادت!) ابلیس پسندید گفت: برو، این کار از تو ساخته است. او به صومعه عابد رفت و در برابر او ایستاد و مشغول نماز شد. عابد از عبادت خسته مى شد و مى خوابید و آن شیطان چشمش به خواب فرو نمى رفت، عابد استراحت مى کرد ولى شیطان استراحت نمى کرد. عابد در حالى که خود را در برابر او قاصر و عمل خود را کوچک مى دید گفت: اى بنده خدا از چه راه این همه قدرت و قوت بر نماز و عبادت پیدا کردى؟ شیطان جوابش را نداد. بار دوم و بار سوم تکرار کرد. شیطان در جواب او گفت: اى بنده خدا! گناهى از من سر زده و من از آن توبه کردم هر زمان که گناه به خاطرم مى آید قوتى بر نماز پیدا مى کنم. عابد گفت: اگر چنین است گناهت را به من بگو تا من هم انجام دهم و توبه کنم و هرگاه چنین کردم (و گناه به خاطرم آمد) قوت بر نماز پیدا کنم.شیطان به او گفت: به شهر مى روى (در محله بدنام) و سراغ فلان زن آلوده را مى گیرى دو درهم به او بده و مرتکب گناه شو. عابد گفت: من دو درهم ندارم اصلاً نمى دانم دو درهم چیست. شیطان دو درهم از زیر پاى خود در آورد و به او داد. مرد عابد (ساده لوح) با همان لباس عبادت وارد شهر شد و سراغ منزل آن زن آلوده را گرفت. مردم او را راهنمایى کردند و تصورشان این بود که آمده است او را موعظه کند تا دست از کار زشت بر دارد. فرد عابد هنگامى که به سراغ آن زن آمد دو درهم را نزد او افکند و گفت: برخیز! برخاست و به داخل منزلش شد و به عابد گفت: داخل شو. آن گاه زن آلوده گفت: تو با وضع و هیئتى به سراغ من آمده اى که هیچ کس به این صورت به سراغ من نمى آید. (با لباس عابدان و پارسایان آمده اى) بگو ببینم چه خبر است. عابد جریان را به طور کامل براى آن زن تعریف کرد. آن زن گفت: «إنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَلَیْسَ کُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَها; ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است و تمام کسانى که تقاضاى توبه مى کنند ممکن است موفق به توبه نشوند». سپس افزود: تصور مى کنم فردى که این دستور را به تو داده شیطانى بوده که در برابر تو به صورت عابدى ظاهر شده است. برگرد که من هرگز تسلیم خواسته تو نخواهم شد. مرد عابد (از خواب غفلت بیدار شد و) بازگشت (و اثرى از آن شیطان ندید) اتفاقاً آن زن بدکاره آن شب از دنیا رفت و مردم دیدند بر در خانه او نوشته شده است به تشییع جنازه این زن حاضر شوید که از اهل بهشت است. مردم به شک افتادند سه روز دست نگه داشته و او را دفن نکردند، چون در کار او حیران بودند. خداوند به پیامبر آن زمان یعنى «موسى بن عمران» وحى فرستاد که به سراغ فلان زن برو نماز بر او بخوان و به مردم بگو که در نماز بر او شرکت کنند که من او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم، زیرا فلان بنده عابد مرا از گناه باز داشت(4). (5)*****پی نوشت:(1). در متن نسخه صبحى صالح «طَلَبِ الْمَعُونَةِ» آمده است در حالى که اکثر نسخه ها «طَلَبِ التَّوْبَة» است و مناسب نیز همین است و به نظر مى رسد واژه «الْمَعُونَة» خطاى ناسخ باشد.(2). در 5 مورد از آیات قرآن (تابُوا وَأصْلَحُوا) و در 2 مورد «تاب و اصلح» ذکر شده است.(3). بحارالانوار، ج 75، ص 307، ح 1.(4). بحارالانوار، ج 8، ص 384، ح 584.(5). سند گفتار حکیمانه: مرحوم کلینى در جلد دوم کتاب اصول کافى این کلام نورانى را از امام صادق از جدش امیرمؤمنان(علیهما السلام) به این صورت نقل مى کند: «تَرْکُ الْخَطِیئَةِ أیْسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَکَمْ مِنْ شَهْوَةِ ساعَة أوْرَثَتْ حُزْناً طَویلاً وَالْمَوْتُ فَضَحَ الدُّنْیا فَلَمْ یَتْرُکْ لِذى لُبٍّ فَرَحاً; ترک گناه از تقاضاى توبه آسان تر است و چه بسیار شهوت رانى ساعتى که اندوه طولانى به دنبال دارد و مرگ چهره نازیباى دنیا را آشکار کرده و براى هیچ عاقلى شادى نگذارده است». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 142)
امام (ع) فرمود: «تَرْكُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ»:انجام ندادن امرى است عدمى و زحمتى ندارد، اما درخواست توبه از خدا نياز به استعداد زيادى دارد تا بنده شايستگى براى پذيرش توبه و افاضه بخشش الهى را داشته باشد.
الحادية و الستون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(161) و قال عليه السّلام: ترك الذنب أهون من طلب التّوبة. (78298- 78290)
المعنى:ارتكاب الذنب مع العلم بعواقبه ينشأ من غلبة الشّهوة أو حدّة الغضب أو الطمع و أمثالها من الرّذائل، أو من ضعف الايمان و التذبذب في العقائد، و هذه العوامل الداعية على ارتكاب الذنب مانعة عن التوبة و الرّجوع إلى الحقّ و تدارك ما فات، مضافا إلى
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 249
أنّ طلب التوبة إطاعة أمر اللَّه مع الإقدام على التدارك، فهو أصعب من ترك الذّنب رأسا بمراتب.الترجمة:فرمود: ترك گنه آسانتر است از توبه و واخواه.ترك گنه از توبه بود آسانتر ز آغاز بيا و از گناهت بگذر
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص391
ترك الذنب اهون من طلب التوبة. «رها كردن گناه آسان تر است از طلب توبه.»
اين سخن حق است، زيرا رها كردن گناه يعنى باز ايستادن از انجام دادن آن و اين كار براى كسى كه اثر گناه را بشناسد و بداند سرانجام چه خواهد شد، آسان است و اين كار آسان تر از آن است كه آدمى در گناه بيفتد و سپس به جستجوى توبه برآيد، چه بسا كه انگيزه توبه پيدا نكند و بر فرض كه انگيزه آن را بيابد، چگونه ممكن است كه همه شرطهاى توبه براى او جمع شود و بر انجام دادن گناه و كار زشت پشيمان شود، آن هم نه از ترس عذاب و نه به اميد ثواب بلكه از اين جهت كه آن كار زشت است. وانگهى مثلا اگر فقط از گناه زنا كارى يا باده نوشى توبه كند، توبه اش سودى نخواهد داشت كه توبه او فقط هنگامى سود بخش خواهد بود كه توبه از همه گناهان و زشتى ها باشد و از هر گناه كه كرده است نادم باشد كه اى كاش انجام نمى داد و عزم استوار كند كه به هيچ گناهى بر نگردد، و اگر توبه اش را بشكند همه گناهان گذشته و عقابى كه بر آن مترتب است با او حساب خواهد شد نه تنها همان گناهى كه در آن مورد توبه خود را شكسته است. و اين عقيده بسيارى از متكلمان است. بنابر اين شكى باقى نمى ماند كه ترك گناه به مراتب آسان تر از توبه اى است كه اين چنين باشد. و نظير آن است كه كسى در كارى كه ممكن است به خطر در افتد در آيد به اميد آنكه اگر خطرى پيش آيد سرانجام به گونه اى از آن رهايى خواهد يافت.