وَ قَالَ (علیه السلام): لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ، فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ.
الْمَائِق: احمق.
و فرمود (ع): با احمق همنشين مباش كه كردار خويش در چشم تو بيارايد و دوست دارد كه تو را همانند خود سازد.
و آن حضرت فرمود: با احمق همنشين مباش، چه اينكه كارش را براى تو مى آرايد، و علاقه دارد مانند او باشى.
دوستى با احمق هرگز (اخلاقى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: همنشين بى خرد مباش، كه كار زشت خود را زيبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشى.
[و فرمود:] همنشين بى خرد مباش كه او كار خود را براى تو آرايد و دوست دارد تو را چون خود نمايد.
امام عليه السّلام (در زيان همنشينى با احمق) فرموده است:همنشين احمق مباش زيرا (بر اثر بى خردى خود) كارش را در نظر تو زينت داده مى آرايد، و دوست دارد تو مانند او باشى (حماقتش را پيروى نمائى).
امام عليه السلام فرمود: با احمق معاشرت مكن كه كارهاى احمقانه خود را براى تو زيبا جلوه مى دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشى.
مصاحبت احمق!امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، از معاشرت با احمق نهى مى كند و دليل روشنى براى آن ذكر مى نمايد و مى فرمايد: «با احمق مصاحبت نكن كه كارهاى احمقانه خود را براى تو زيبا جلوه مى دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشى»؛ (لاَ تَصْحَبِ آلْمَائِقَ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَکَ فِعْلَهُ، وَيَوَدٌّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ).انسان، موجودى اجتماعى است، نه تنها به اين دليل كه مدنى بالطبع است وعشق به اجتماعى بودن در نهاد او نهفته شده، بلكه به دليل نيازهاى فراوان ومتنوعى كه دارد و نمى تواند بدون كمك گرفتن از ديگران به آن برسد. اضافه بر همه اينها تنهايى او را رنج مى دهد و كسل مى كند و هنگامى كه در جمع دوستان است احساس آرامش مى نمايد و غالبا در مشكلات، به وسيله درد دل كردن با ديگران تسلى خاطر پيدا مى كند. روى اين جهات هرگز نمى توان انسان را از زندگى اجتماعى جدا كرد. به همين دليل كسانى كه مدتى طولانى در سلول هاى انفرادى زندان محبوس مى شوند به بيمارى روانى گرفتار مى گردند. زندگى اجتماعى نيز خالى از آسيب ها نيست، زيرا اگر انسان دوستان مناسبى را براى خود انتخاب نكند چه بسا ضررهايى از دوستان متحمل مى شود كه بيش از زيان هاى زندگى فردى است. به همين دليل پيشوايان بزرگ دين همواره در اين موضوع هشدار داده وروشن ساخته اند با چه كسانى مى توان معاشر و مصاحب شد و با چه كسانى نمى توان معاشرت كرد.يكى از مهمترين هشدارها در روايات اسلامى درباره معاشرت با احمق است كه امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به آن اشاره كرده و همگان را از مصاحبت با آنها برحذر مى دارد. البته «مائق» به معناى كسى است كه حماقت او شديد باشد. چنين كسى از كارهاى احمقانه خود لذت مى برد و سعى مى كند آن را زينت دهد و جالب معرفى كند و اصرار دارد ديگران هم مانند او باشند. از آنجا كه در انسان چيزى به نام روحيه محاكات نهفته شده كه مى خواهد خود را شبيه ديگران كند چه بسا همنشينى با احمق تأثير خود را بگذارد و به تدريج به سوى او گرايش پيدا كند به خصوص اگر او كارهاى احمقانه خود را تبليغ و تزئين كند.در گفتار حكيمانه 38 امام عليه السلام به بُعد ديگرى از خسارات همنشينى با احمق اشاره كرده و خطاب به فرزندش امام حسن عليه السلام مى فرمايد: «يَا بُنَيَّ إِيَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الاَْحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَکَ فَيَضُرَّکَ؛ فرزندم از دوستى با احمق برحذر باش؛ چراكه او مى خواهد به تو منفعت رساند؛ ولى زيان مى رساند (زيرا براثر حماقتش سود و زيان را تشخيص نمى دهد)». در تأييد اين سخن در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «مَنْ لَمْ يَجْتَنِبْ مُصَادَقَةَ الاَْحْمَقِ أَوْشَکَ أَنْ يَتَخَلَّقَ بِأَخْلاقِهِ؛ كسى كه از دوستى با احمق پرهيز نكند بيم آن مى رود كه اخلاق او را بپذيرد (و مانند او شود)».اهميت اين موضوع به اندازه اى است كه حتى در بعضى از روايات از اميرمؤمنان عليه السلام آمده است كه «دشمن عاقل از دوست احمق بهتر است؛ عَدُوٌّ عَاقِلٌ خَيْرٌ مِنْ صَدِيقٍ أَحْمَقَ». در حديث جامع و جالبى از امام سجاد عليه السلام مى خوانيم كه فرزند خود امام باقر عليه السلام را چنين نصيحت مى فرمود: «إِيَّاکَ يَا بُنَيَّ أَنْ تُصَاحِبَ الاَْحْمَقَ أَوْ تُخَالِطَهُ وَاهْجُرْهُ وَلا تُجَادِلْهُ فَإِنَّ الاَْحْمَقَ هُجْنَةٌ عين عَيَّابٌ غَائِباً كَانَ أَوْ حَاضِراً إِنْ تَكَلَّمَ فَضَحَهُ حُمْقُهُ وَإِنْ سَكَتَ قَصَرَ بِهِ عِيُّهُ وَإِنْ عَمِلَ أَفْسَدَ وَإِنِ اسْتَرْعَى أَضَاعَ لا عِلْمُهُ مِنْ نَفْسِهِ يُغْنِيهِ وَلا عِلْمُ غَيْرِهِ يَنْفَعُهُ وَلا يُطِيعُ نَاصِحَهُ وَلا يَسْتَرِيحُ مُقَارِنُهُ تَوَدُّ أُمُّهُ ثَكْلَتَهُ وَامْرَأَتُهُ أَنَّهَا فَقَدَتْهُ وَجَارُهُ بُعْدَ دَارِهِ وَجَلِيسُهُ الْوَحْدَةَ مِنْ مُجَالَسَتِهِ إِنْ كَانَ أَصْغَرَ مَنْ فِي الْمَجْلِسِ أَعْيَا مَنْ فَوْقَهُ وَإِنْ كَانَ أَكْبَرَهُمْ أَفْسَدَ مَنْ دُونَهُ؛ فرزندم از همنشينى ومعاشرت با احمق بپرهيز و از او دورى كن و با او گفتگو نكن، زيرا احمق، آدم پست و فرو مايه اى است؛ خواه غايب باشد يا ظاهر. اگر سخن بگويد حماقتش او را رسوا مى كند و اگر سكوت كند ناتوانى اش ضعف او را آشكار مى سازد و اگر كارى انجام دهد خراب مى كند، اگر مسئوليتى به عهده او بيندازند ضايع مى سازد. نه علم خودش او را بى نياز مى كند و نه علم ديگران به حال او سودى دارد. به سخن خيرخواه خود گوش نمى كند و همنشين خود را راحت نمى گذارد. مادرش آرزو مى كند كه اى كاش از دنيا برود و همسرش خواهان فقدان اوست و همسايه اش آرزوى رفتن از جوار او مى كند. اگر كمترين فرد مجلس باشد، افراد بالاتر از خود را به رنج مى اندازد و اگر بالاترين فرد مجلس باشد زيردستان را به فساد مى كشاند».درباره احمق توضيحات بسيار گسترده ترى در ذيل كلام حكيمانه 38 داشتيم. در كتاب شريف كافى آنچه در اين كلام حكيمانه اميرمؤمنان على عليه السلام آمده، درباره ماجن فاجر (انسان بى بند و بار و فاسق) نيز آمده است.
امام (ع) فرمود: «لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ- فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ»:امام (ع) از همنشينى احمق به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن جمله «فانّه...» است. توضيح آن كه شخص احمق به دليل حماقتش معتقد است كه از نظر نفسانى كامل و تمام كارهايش شايسته است و بايد از او پيروى كرد و كارهاى خود را جلوه مى دهد و از همنشينش مى خواهد تا مثل او باشد، و او را بر اين كار دعوت مى كند. كبراى مقدّر آن نيز چنين است: پس هر كس چنين باشد، همنشينى با او جايز نيست.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 385
الثانية و الثمانون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(282) و قال عليه السّلام: لا تصحب المائق فإنّه يزيّن لك فعله و يودّ أن تكون مثله. (82042- 82028)
اللغة:(المائق): الشديد الحمق، و الموق شدّة الحمق.المعنى:نبّه عليه السّلام إلى أنّ المصاحبة مع اللئام مؤثّر في فساد الأخلاق، فلا بدّ من الاجتناب عنها، و من أضرّ الأخلاق الذميمة الحمق و قلّة العقل، فالمبتلى به مغرم بما صدر منه فعلا و قولا و يحسب ما يصنعه أحسن صنعا فيودّ أن يكون صديقه و مصاحبه مثله ليعينه على أعماله و يجيبه في أقواله، و يصرّ على ذلك فيؤثّر في مصاحبه و مؤانسه رويدا رويدا فيرى اليه داؤه و ينفح فيه حمقه، و من هنا قالوا: إنّ معلّم الأطفال يبتلى بالحمق و قلّة العقل لأنّ معاشرة الأطفال تؤثّر فيه.الترجمة:فرمود: با بيخرد مصاحبت مكن زيرا كار خود را در نظرت مى آرايد، و تو را بمانند خود مى خواهد.مشو با بيخرد يار و مصاحب كه گيرد از تو عقل و رأى صائب
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص 84
لا تصحب المائق فانّه يزين لك فعله، و يودّ ان تكون مثله. «با سفله نابخرد همنشينى مكن كه كار خود را براى تو مى آرايد و دوست مى دارد كه مانند او باشى.»
يعنى نابخرد كار خود را در نظر تو مى آرايد زيرا كار خود را درست مى پندارد و همان گونه كه عاقل كار خود را مى آرايد، او هم چنان مى كند، ولى كار عاقل به حقيقت درست است و كار نادان به حقيقت درست نيست، بلكه فقط به عقيده خودش درست است. اين مسأله هم كه دوست مى دارد تو نظير او گردى به اين معنى نيست كه تو را هم چون خود احمق نابخرد بداند، زيرا او خود را هم احمق نمى شمرد كه اگر خود را احمق بداند، ديگر احمق نيست، و هر كس افعال خود را منطبق بر درستى و طهارت اخلاق مى داند و به عيب خويشتن آگاه نيست كه خودخواه است و عيب او از نظرش پوشيده است، همان گونه كه عيوب معشوق از ديده عاشق پوشيده مى ماند.