وَ قَالَ (علیه السلام): أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ.[قال الرضي: و معنى ذلك أن المؤمنين يتبعونني و الفجار يتبعون المال كما تتبع النحل يعسوبها و هو رئيسها].
و فرمود (ع): من پيشواى مؤمنان هستم و ثروت پيشواى تباهكاران.سید رضی گوید: مراد اين است كه مؤمنان پيروان من هستند و تباهكاران از پى ثروت مى روند، همان گونه كه زنبوران از پى ملكه (يعسوب) خود روند و او رئيس آنهاست.
و آن حضرت فرمود: من پيشواى مؤمنينم، و ثروت پيشواى بدكاران.يعنى اهل ايمان مرا پيروى مى كنند، و بدكاران دنبال ثروتند، چنانكه زنبوان از يعسوبشان كه پيشواى آنهاست پيروى مى نمايند.
پيشوايى مؤمنان و تبهكاران (اعتقادى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: من پيشواى مؤمنان، و مال، پيشواى تبهكاران است.سید رضی گوید: (معناى سخن امام اين است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و بدكاران پيرو مال مى باشند آنگونه كه زنبوران عسل از رئيس خود اطاعت دارند).
[و فرمود] من پيشواى مؤمنانم و مال پيشواى تبهكاران.[و معنى آن اين است كه مؤمنان پيرو منند، و تبهكاران پيرو مال چنانكه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ].
امام عليه السّلام (در باره منزلت خود) فرموده است:من رئيس و پيشواى مؤمنين هستم، و دارائى پيشواى بزهكاران است.(سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) معنى اين فرمايش آنست كه مؤمنين از من پيروى ميكنند و بدكاران از دارائى چنانكه زنبور عسل از يعسوب خود كه رئيس و پيشواشان است پيروى مى نمايد.
امام عليه السلام فرمود: من، يعسوب (و پيشواى) مؤمنانم، ومال و ثروت، يعسوب (و پيشواى) بدكاران است.مرحوم سيّد رضى در ذيل اين گفتار حكيمانه مى گويد: معنى اين سخن آن است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و بدكاران از مال، همانگونه كه زنبوران عسل از يعسوب و رئيس خود پيروى مى كنند.
من پيشواى اهل ايمانم:امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، فرق ميان پيشواى مؤمنان و فاجران را چنين بيان مى كند: «من، يعسوب و پيشواى مؤمنانم، و مال و ثروت، يعسوب و(پيشواى) بدكاران است»؛ (أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَالْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ).آنگاه مرحوم سيّد رضى مى فرمايد: «معنى اين سخن آن است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند؛ اما فاجران به دنبال ثروتند، همانگونه كه زنبوران عسل از يعسوب يعنى رئيس خود پيروى مى كنند»؛ (قالَ الرَّضِيُ: وَمَعْنى ذلِکَ أنَّ الْمُؤْمِنينَ يَتَّبِعُونَني، وَالْفُجّارَ يَتَّبِعُونَ الْمالَ كَما تَتَّبِعُ النَّحْلُ يَعْسُوبَها، وَهُوَ رَئِيسُها).«يعسوب» به ملكه زنبوران عسل گفته مى شود كه هرگاه به پرواز درآيد تمام زنبورانى كه در آن كندو با او زندگى مى كردند به دنبال او به پرواز درمى آيند. سپس به رئيس هر قومى يعسوب اطلاق شده است. عجيب اين است كه بعضى از ارباب لغت، امير و رئيس زنبوران عسل را مذكّر شمرده اند، در حالى كه مؤنث است و به همين دليل همه جا در فارسى از آن به ملكه ياد مى كنند. واقعيت عينى نيز همين معنا را تأييد مى كند كه ملكه از جنس مادّه باشد نه مذكّر. درواقع امام عليه السلام فرق ميان افراد باايمان را كه به معنويات مى انديشند با افراد مادى و بى ايمان كه تنها به ثروت مى انديشند، بيان كرده، مى گويد: من پيشواى مؤمنانم؛ ولى پيشواى فاجران مال و ثروت است.در عصر آن امام عليه السلام اين معنا به خوبى آشكار شد: عده اى دنياپرست از اطرافيان آن حضرت، او را رها كرده وبه دليل وعده هاى هنگفت مالى معاويه به شام رفتند و به او پيوستند و با اين عمل باطن خود را آشكار كردند. درواقع آنچه امام عليه السلام در اينجا فرموده محك خوبى است براى شناختن افراد در هر عصر و زمان. افراد باشخصيت و ظاهرآ مؤمنى را ديديم كه خود را به اموال نامشروع فروختند در حالى كه مؤمنان راستين گاهى با فقر زندگى مى كردند و در برابر آن اموال زانو نمى زدند. همانگونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، اين لقب را رسول اكرم صلي الله عليه وآله به اميرمؤمنان على عليه السلام داده است.ذهبى در ميزان الاعتدال از ابن عباس نقل مى كند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله به أم سلمه فرمود: «إنَّ عَلِيّآ لَحْمُهُ مِنْ لَحْمي وَهُوَ بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى مِنِّي غَيْرَ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدي؛ اى امّ سلمه! گوشت على از گوشت من است و او نسبت به من به منزله هارون (برادر موسى) نسبت به موسى است جز اينكه بعد از من پيغمبرى نخواهد بود». سپس ابن عباس مى افزايد: «به زودى فتنه اى در ميان مسلمانان پيدا مى شود، كسى كه در آن فتنه گرفتار شود بايد دو چيز را رها نكند: قرآن و على بن ابى طالب را». در پايان مى گويد: من از رسول خدا صلي الله عليه وآله شنيدم در حالى كه دست على را گرفته بود مى فرمود: «هذا أوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَأوَّلَ مَنْ يُصافِحُني يَوْمَ الْقِيامَةِ وَهُوَ فارُوقُ هذهِ الاُْمَّةِ يَفْرُقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَهُوَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمالُ يَعْسُوبُ الظَّلَمَةِ؛ على اولين كسى است كه به من ايمان آورد و نخستين كسى است كه روز قيامت با من مصافحه مى كند و او فاروق اين امّت است؛ يعنى حق را از باطل جدا مى كند و او يعسوب و پيشواى مؤمنان است در حالى كه مال، يعسوب ظالمان است».همين مضمون تقريبآ با همين عبارت در انساب الاشراف بلاذرى از ابوذر نقل شده است. همين معنا با عبارات مختلفى در كتب ديگر اهل سنت آمده است، براى توضيح بيشتر به كتاب شريف الغدير، ج 2، ص 313 مراجعه كنيد.
امام (ع) فرمود: «أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ»:سيد رضى مى گويد: معناى سخن آن است كه مؤمنان پيروان من و بدكاران پيرو مال و ثروتند، چنان كه زنبوران عسل از يعسوب خود كه رئيس آنهاست پيروى مى كنند.كلمه «يعسوب» را براى خود استعاره آورده است. و وجه شبه همان است كه سيّد رضى -خدايش بيامرزد- بيان كرده است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 404
الخامسة بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(305) و قال عليه السّلام: أنا يعسوب المؤمنين، و المال يعسوب الفجّار. قال الرّضيّ رحمه اللَّه: و معنى ذلك أنّ المؤمنين يتّبعونني، و الفجّار يتّبعون المال كما تتبع النّحل يعسوبها، و هو رئيسها. (82499- 82471)
المعنى:تشبيه بليغ (اليعسوب) ملكة النحل، و من عادة النحل التهافت عليها و اتّباعها أينما ترحل و تقيم كتهافت الفراش على الشموع، و هذا التشبيه أبلغ تعبير في المحبّة و الاطاعة و قد نرى تهافت الفجّار على الأموال و إكبابهم عليه في كلّ حال، و هذا حال المؤمنين مع أميرهم عليه السّلام.الترجمة:فرمود: من سرور مطاع و محبوب مؤمنانم، و مال دنيا سرور و مطاع أهل فجور و نابكارانست.منم سرور مؤمنان در جهان بود مال و زر سرور فاجران
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص95
انا يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الفجّار. و قال: معنى ذلك انّ المؤمنين يتبعوننى، و الفجّار يتبعون المال، كما تتبع النحل يعسوبها و هو رئيسها. «من پيشواى مؤمنانم و مال پيشواى تبهكاران.» سيد رضى گويد: معنى اين سخن آن است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و تبهكاران از مال، همان گونه كه زنبوران از يعسوب خود كه مهتر ايشان است، پيروى مى كنند.
اين سخنى است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به دو صورت مختلف فرموده است، يك بار خطاب به على عليه السّلام فرموده است «تو پيشواى دينى» و بار ديگر به صورت «تو پيشواى مؤمنانى» و هر دو به يك معنى برمى گردد. گويى رسول خدا على عليه السّلام را سالار و مهتر مؤمنان قرار داده است يا آنكه دين همراه و از پى اوست، همان گونه كه زنبور عسل از مهتر خود پيروى مى كند، نظير اين گفتار حضرت ختمى مرتبت كه فرموده است: «حق را با او قرار بده و بگردان هر گونه كه باشد.»