وَ قَالَ (عليه السلام): أَيُّهَا النَّاسُ! لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ، كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ؛ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ، فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً، فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً؛ وَ مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ، فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اخْتِبَاراً، فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا.
وَجِلِين: ترسان.فَرِقِين: هراسان.اخْتِبار: آزمايش و امتحان.ضَيَّعَ مَأْمُولًا: پاداش مورد انتظارى را ضايع كرد.
و فرمود (ع): اى مردم، بايد كه خداوند شما را به هنگام نعمت، ترسان بيند همان گونه كه شما را به هنگام محنت ترسان مى بيند. كسى كه خداوند در داراييش گشايش داده و اين گشايش را وسيله امتحان خود نداند، خود را از حادثه ترسناكى در امان پنداشته و كسى كه در تنگى و نادارى افتد و آن را امتحان خود به حساب نياورد پاداشى را كه اميدش مى رفت، تباه كرده است.
و آن حضرت فرمود: اى مردم، بايد خداوند شما را به هنگام نعمت در ترس ببيند به همان صورت كه در بلا هراسان مى نگرد، چرا كه به هر كس نعمت وسيع بخشيده شود و آن را مقدمه كيفر تدريجى به حساب نياورد از برنامه ترسناكى خود را ايمن دانسته، و كسى كه زندگى بر او تنگ گرفته شده و او آن را امتحان نداند پاداشى را كه به آن اميد مى رفت ضايع نموده.
مسؤوليّت نعمت ها (اخلاقى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر، ترسان بنگرد. زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينه گرفتار شدن خويش نداند، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد، و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد داد.
[و فرمود:] مردم بايد خدا به هنگام نعمت شما را ترسان بيند، چنانكه از كيفر هراسان. آن را كه گشايشى در مالش پديد گرديد و گشايش را چون دامى پنهان نديد، خود را از كارى بيمناك در امان پنداشت، و آن كه تنگدست شد و تنگدستى را آزمايشى به حساب نياورد پاداشى را كه اميد آن مى رفت، ضايع گذاشت.
امام عليه السّلام (در ترغيب به سپاسگزارى و شكيبائى) فرموده است:1- اى مردم، بايد خدا شما را از نعمت و بخشش (خود) ترسان ببيند چنانكه از عذاب و كيفر (خويش) هراسان مى بيند (بايد هميشه مواظب سپاسگزارى از نعمتهاى خدا باشيد و كفران ننمائيد كه بعذاب و كيفر گرفتار شويد)2- محقّقا كسيكه فراخ گردد بر او دارائى كه در دست دارد و آنرا (سبب) بتدريج رسيدن بعذاب نبيند (و ناسپاسى نمايد) از ترسناكى ايمن و آسوده گشته (غافل مانده) است،3- و كسيكه تنگدست گردد و آنرا آزمايش (خود) نبيند (و شكيبائى از دست دهد) پاداشى را كه اميد و آرزو بآن است (براى شكيبا مقرّر گشته) تباه ساخته است.
امام عليه السلام فرمود: اى مردم! بايد خداوند، شما را به هنگام نعمت ترسان ببيند همانگونه كه از بلا ونقمت ترسان مى بيند؛ زيرا كسى كه خدا به او نعمت گسترده اى بخشيده و آن را (احتمالا) استدراج (مقدمه مجازات تدريجى) نشمرد از امر خوفناكى خود را ايمن دانسته و (به عكس) كسى كه خدا بر او تنگ گيرد (ونعمتهايى راازاوسلب كند) وآن را آزمايش (و مقدمه ترفيع مقام) نداند پاداش اميدبخشى را از دست داده است.
بلا در لباس نعمت و نعمت در شكل بلا:اميرمومنان على عليه السلام در اين كلام شريف به دو نكته مهم اشاره كرده نخست مى فرمايد: «اى مردم! بايد خداوند، شما را به هنگام نعمت ترسان ببيند همانگونه كه از بلا و نقمت ترسان مى بيند؛ زيرا كسى كه خدا به او نعمت گستردهاى بخشيده و آن را (احتمالا) استدراج (مقدمه مجازات تدريجى) نشمرد از امر خوفناكى خود را ايمن دانسته است»؛ (أَيُّهَا النَّاسُ، لِيَرَكُمُ اللّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ، كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ! إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً).منظور از نعمت هاى استدراجى كه در قرآن به آن اشاره شده: اين است كه خدا افرادى كه طغيان را به مرحله شديد رسانده اند نخست مشمول نعمتهاى خودش قرار مى دهد و هنگامى كه غرق نعمت شدند ناگهان نعمت را از آنها مى گيرد و به سختى آنها را مجازات مى كند كه اين مجازات بعد از نعمت، بسيار دردناك است. همچون كسى كه از درختى بالا مى رود هرچه بالاتر رود به هنگام سقوط براثر طوفان يا لغزشى، به زمين خوردن او دردناكتر است و به گفته شاعر:لا جرم هركس كه بالاتر نشست استخوانش سخت ترخواهد شكستاين معنا در بعضى ديگر از آيات قرآن نيز بدون ذكر واژه استدراج به وضوح آمده است آنجا كه مى فرمايد: «(فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَىْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ)؛ (آرى،) هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم؛ تا (كاملا)ً خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم)؛ در اين هنگام، همگى مأيوس شدند؛ (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد)».امير مومنان عليه السلام در اين كلام پرمعنا به صاحبان نعمت هشدار مى دهد كه مراقب باشيد مبادا اين نعمتها مقدمه نقمت شديدى باشد. احتياط را از دست ندهيد، به اعمال خود مغرور نشويد و دائمآ از درگاه خدا عذر تقصير بخواهيد. در «لِيرَكُم»، «لِيرَ» فعل امر (مفرد مذكر غائب) و «كُم» مفعول آن است؛ ولى در نسخه تحف العقول «فَلْيَراكُمْ» آمده كه به صورت جمله خبريه است به معناى انشا و امر، و لام آن براى تأكيد است نه لام امر. «وجلين» جمع «وَجِل» به معناى ترسان است. «فَرِقين» جمع «فَرِق» نيز به معناى ترسان است و اختلاف تعبير با وحدت معنا از شئون بلاغت است.در جمله دوم اين كلام حكيمانه به نقطه مقابل اين مطلب اشاره شده مى فرمايد: «(به عكس) كسى كه خداوند بر او تنگ گيرد (و نعمتهايى را از او سلب كند) و آن را آزمايش (و مقدمه ترفيع مقام) نداند پاداش اميدبخشى را از دست داده است»؛ (وَمَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذلِکَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولاً).اين سخن درواقع تسلى و دلدارى به گرفتاران در مصائب است كه زبان به ناشكرى نگشايند و بى تابى و جزع نكنند. چه بسا مصيبت و مشكلى كه رخ داده آزمونى باشد براى ترفيع مقام، بنابراين صبر و شكيبايى پيشه كنند و از خداى رحمان و رحيم پاداش صبر خود را بخواهند. به تعبير ديگر، اين كلام شريف مسئله تعادل خوف و رجاء را به شكل زيبايى ترسيم مى كند. به صاحبان نعمت توصيه مى كند بيم از عذاب الهى را در همان نعمتى كه داريد فراموش نكنيد و به گرفتاران در مصيبت سفارش مى كند كه رجاء و اميد را به رحمت الهى از دست ندهيد. اين همان چيزى است كه در آيات قرآنى و روايات متعدد بر آن تأكيد شده است.همانگونه كه در ذيل گفتار 319 ذكر كرديم در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه خداوند به موسى عليه السلام خطاب كرد و فرمود: «اى موسى! هنگامى كه ديدى فقر به سوى تو مى آيد بگو آفرين بر شعار صالحان و هنگامى كه ببينى غنى و ثروت به سوى تو مى آيد بگو (مبادا) گناهى باشد كه مجازاتش به سرعت دامنگير شده است»؛ (يا مُوسَى إِذَا رَأَيتَ الْفَقْرَ مُقْبِلاً فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِينَ وَإِذَا رَأَيتَ الْغِنَى مُقْبِلاً فَقُلْ ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُهُ).واژه «مأمول» به معناى شىء مطلوب و مورد توجه است. اين نكته نيز شايان توجه است كه ابن شعبه حرانى جمله اى در آغاز اين كلام حكيمانه آورده است كه مرحوم سيّد رضى آن را جدا ساخته و در حكمت 244 گذشت و آن جمله اين است «(يا أيُّهَا النّاسُ) إِنَّ لِلَّهِ فِى كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا وَمَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ».
امام (ع) فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ- كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ- إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ- فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً- وَ مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ- فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا»:امام (ع) دستور داده است تا به هنگام رسيدن نعمت، از ترس اين كه مبادا ناگهان از دست برود، از نعمت خدا بيمناك و در هراس باشند چنان كه از عذاب مى ترسند، توضيح آن كه نعمت آزمايشى است كه بايد آن را سپاس گزارد، همان طورى كه عذاب گرفتاريى است كه بايد با پايدارى با آن روبرو شد. و هدف امام (ع) واداشتن بر دو فضيلت شكرگزارى و پايدارى است. و از دلبستگى به نعمت و غفلت از خدا در حال نعمت با عبارت: «إنّه... أمن مخوفا» بر حذر داشته است، و اين عبارت مقدمه صغرا براى قياس مضمرى است كه كبرايش: «و كلّ من أمن مخوفا فهو مغرور» يعنى هر كس ايمن از ترس بماند او فريب خورده است.و همين طور، تنگدست را بر حذر داشته از اين كه از آزمون و گرفتارى تنگدستى خود غفلت ورزد و او را از جمله كسانى شمرده است كه پاداش مورد آرزوى خود را تباه مى سازد و توضيح مطلب آن است كه فقير با اين عقيده كه تنگدستى آزمونى از طرف خداست آماده صبر و پايدارى مى گردد، و از خداوند متعال آرزوى پاداش زيادى در آخرت دارد اما وقتى كه چنين عقيده اى نداشته باشد، آمادگى اش را از دست مى دهد و اميد خود را تباه مى سازد.
الرابعة و الاربعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(344) و قال عليه السّلام: أيّها النّاس، ليركم اللَّه من النّعمة وجلين كما يراكم من النّقمة فرقين، إنّه من وسّع عليه في ذات يده فلم ير ذلك استدراجا فقد أمن مخوفا، و من ضيّق عليه في ذات يده فلم ير ذلك اختبارا فقد ضيّع مأمولا. (83523- 83481)
المعنى:نبّه عليه السّلام في هذه الحكمة على أنّ نعم اللَّه الدنيوية حقيرة عند اللَّه و أهون من أن يكرم به عباده الصالحين، فاذا أقبلت على أحد لا يحسبنّه كرامة من اللَّه له، بل الأكثر أن يكون ذلك استدراجا له ليجرّه بسوء عمله أو خبث قلبه إلى مهوى الهلاك المؤبد كما أشار إليه تعالى في قوله: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ» (178- آل عمران) و قد أخبر تعالى بأنّ نعم الدّنيا كلّها نقمة يستحقّها الكفّار في قوله: «وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ»- 23- «وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ»- 24- «وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ» (25- الزخرف).
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 441
فالأصل في النعمة الوافرة أن تكون استدراجا كما أنّ الأصل في الفقر و قلّة ذات اليد أن يكون اختبارا و امتحانا، فلا بدّ من مواجهته بالصّبر و الشكر حتّى يأتي الفرج.الترجمة:فرمود: أيا مردم، بايد خداوند شما را از وفور نعمت خود ترسان بيند چونان كه از بروز نقمتش هراسانيد، قصه اينست كه هر كس در مال و جاهش وسعت يافت و آنرا براى گول خوردن نشناخت از پيشامد بيمناكى خود را آسوده دل بحساب آورده است، و هر كس بتنگدستي گرفتار شد و آنرا امتحان و آزمايش از جانب خدا ندانست اميدبخشى را ناديده گرفته.علي گفت: اى مردم تيره دل كه هستيد از بينوائي كسل بترسيد از نعمت بيدريغ چنان كو بترسيد از تير و تيغ هر آن كس فراوان كند مال خود نياسايد از شومى حال خود و گر تنگ دست آيد و بينوا بداند كه هست امتحان خدا
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص117
ايها الناس ليركم الله من النعمة وجلين. كما يراكم من النقمة فرقين. انّه من وسّع عليه فى ذات يده، فلم ير ذلك استدراجا، فقد امن مخوفا و من ضيّق عليه فى ذات يده، فلم ير ذلك اختبارا، فقد ضيّع مأمولا. «اى مردم بايد كه خداوند شما را از نعمت ترسان بيند، همان گونه كه از كيفر هراسان مى بيندتان، آن را كه گشايشى در دست و مال فراهم مى شود و آن را مايه غافلگيرى نمى داند، از كارى بيمناك، خود را ايمن پنداشته است و آن را كه تنگدستى پيش مى آيد و آن را مايه آزمون نمى بيند، پاداشى را كه اميد مى رود، ضايع ساخته است.»
در اين باره پيش از اين سخن گفته شد و بر آدمى واجب است كه چون مشمول نعمت است، ترسان باشد و در تنگدستى و درويشى، شكيبا و سپاسگزار.