وَ قِيلَ لَهُ (عليه السلام): لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَ تُرِكَ فِيهِ، مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ؟ فَقَالَ (عليه السلام): مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُه.
از او پرسيدند مردى كه در خانه اش را به رويش بربندند و در آنجا رهايش كنند، روزيش از كجا مى رسد؟ فرمود: از آنجا كه اجلش به سراغش مى آيد.
به حضرت گفته شد: اگر درب خانه كسى را به رويش ببندند و او را در آنجا رها كنند رزقش از كجا مى آيد؟ آن حضرت فرمود: از آنجا كه اجلش مى آيد.
قدرت خداوند در روزى رسانى (اعتقادى):و درود خدا بر او، (از امام پرسيدند اگر در خانه مردى را به رويش بندند، روزى او از كجا خواهد آمد؟ فرمود:) از آن جايى كه مرگ او مى آيد.
[و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رويش بندند روزى او از كجا سوى او آيد؟ فرمود:] از آنجا كه مرگش بر وى در آيد.
بامام عليه السّلام گفتند اگر در خانه مردى را به رويش ببندند و او را در آن (بى آذوقه) بگذارند روزيش از كجا مى آيد؟ آن حضرت (در باره روزى) فرمود:از جائيكه اجل و مردنش مى آيد (از هر راه كه مرگ مى آيد خداى تعالى قادر و توانا است كه روزى را از آن راه بياورد پس چنانكه در بسته از آمدن مرگ مانع نمى شود از رسيدن روزى هم مانع نمى گردد).
از امام عليه السلام پرسيدند: اگر درِ خانه كسى را به روى او ببندند و در همان جا محبوس گردد از كجا روزى اش مى رسد؟ امام عليه السلام در پاسخ فرمود: از همان جا كه اجل به سراغ او مى آيد!
كسى كه عمرش باقى است روزى اش مى رسد:امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه در برابر سوال پيچيده اى جواب پيچيده اى بيان فرموده است. «از امام عليه السلام پرسيدند: اگر درِ خانه كسى را به روى او ببندند و در همان جا محبوس گردد از كجا روزى اش مى رسد؟ امام عليه السلام در پاسخ فرمود: از همان جا كه اجل به سراغ او مى آيد»؛ (وَ قِيلَ لَهُ عليه السلام لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَتُرِکَ فِيهِ مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ).در اينجا سوالى است كه ابن ابى الحديد آن را در آغاز تفسيرى كه بر اين گفتار شريف دارد ذكر كرده است و آن اينكه بسيار ديده شده افرادى را در زندان يا خانه يا غارى محبوس كرده اند و از گرسنگى مرده اند، بنابراين چگونه پاسخ امام عليه السلام در اينجا قابل قبول است؟ به تعبير ديگر، مرگ، فناست و فنا بر اثر اسبابش كه از جمله آن عدم تغذيه است حاصل مى شود، بنابراين نمى توان آن را با حيات كه سببش رزق و روزى است قياس كرد.در پاسخ اين مطلب همه شارحان و از جمله ابن ابى الحديد تقريبا راه واحدى را برگزيده اند و آن اينكه اين سخن مربوط به جايى است كه اراده و مشيت الهيه تعلق گرفته باشد كسى زنده بماند و در اين حال خداوند از طرق ممكن اسباب ادامه حيات او را فراهم مى كند؛ مثلاً خدا مى خواست اصحاب كهف سيصد و نه سال در خواب باشند و زنده بمانند و قطعا در اين مدّت نياز به تغذيه داشته اند؛ ولى امدادهاى الهى به نحوى آنها را تغذيه مى كرد و زنده نگاه مى داشت. يا اينكه خدا مى خواست يونس عليه السلام در شكم ماهى چهل روز (بنابر قولى) زنده بماند، ازاينرو اسباب آن را براى او فراهم ساخت. در داستان مريم سلام الله عليها مى خوانيم كه خدا از درخت خشكيده نخل، خرما براى او تهيه كرد و نيز در كنار محرابش غذاهاى بهشتى يا ميوه هايى كه در آن فصل وجود نداشت فراهم مى شد.بر اين پايه، اگر مشيت الهيه بر حيات كسى تعلق گيرد اسباب حيات او را حتى در اتاق دربسته يا در زندان و غارى كه كسى در آن راه نمى يابد فراهم مى سازد و همانگونه كه فرشته مرگ مى تواند از اين موانع عبور كند فرشته اى كه اسباب حيات را فراهم سازد نيز مى تواند از آن عبور نمايد. بسيار ديده ايم يا شنيده ايم كه در زلزله هاى خطرناك افرادى را بعد از يك هفته يا بيشتر و حتى بچه هاى كوچكى را زنده از زير آوار درآورده اند. در حالى كه طبق موازين عادى نه هواى كافى براى زنده ماندن داشته اند و نه غذا. به تعبير ديگر، رزق دوگونه است: رزق حتمى و رزق غير حتمى. يا رزق مقسوم و رزق غير مقسوم؛ رزق حتمى روزى اى است كه انسان بخواهد يا نخواهد به او مى رسد. جنين كه در شكم مادر زنده است خداوند رزق حتمى به او مى دهد چه بخواهد و چه نخواهد و حتى اگر قادر به تلاش باشد تلاش او هيچ گونه تأثيرى ندارد. اما روزى غير حتمى چيزى است كه انسان بايد براى به دست آوردن آن به كوشش برخيزد. اگر تلاش كند به آن مى رسد و اگر تنبلى كند به آن نخواهد رسد، ازاينرو در روايتى مى خوانيم: كسى كه در خانه اش بنشيند و كار نكند و بگويد: خدا روزى رسان است، دعايش مستجاب نمى شود و به او گفته مى شود: «أَلَمْ آمُرْکَ بِالطَّلَب؟؛ آيا من به تو دستور ندادم برخيزى و براى به دست آوردن روزى تلاش كنى؟».شعرا نيز هر دو قسم روزى را در اشعار خود آورده اند؛ درمورد قسم اوّل، شاعرى مى گويد:از مرگ مينديش و غم رزق مخور كين هر دو به وقت خويش ناچار رسددرمورد قسم دوم روزى كه نيازبه تلاش وكوشش دارد صائب تبريزى مى گويد:چون شير مادر است مهيا اگرچه رزق اين جهد و كوشش تو به جاى مكيدن است*****نكته:رزق و روزى افراد:در آيات قرآن و روايات اسلامى بر اين معنا تأكيد شده است كه خدا براى هر موجودى رزق و روزى اى معين كرده كه به او مى رسد؛ در آيه 6 سوره «هود» مى خوانيم: «(وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِى الاَْرْضِ إِلاَّ عَلَى اللهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِى كِتَابٍ مُّبِينٍ)؛ هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى داند».در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلي الله عليه وآله مى خوانيم: «يا أَبَا ذَرٍّ لَوْ أَنَّ ابْنَ آدَمَ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا يفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لاََدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَمَا يدْرِكُهُ الْمَوْت؛ اى ابوذر اگر انسان از رزق و روزى اش بگريزد همانگونه كه از مرگ گريزان است روزى به سراغش مى آيد همانگونه كه (روزى) مرگ به سراغ او خواهد آمد».امثال اين روايت در منابع روايى فراوان است. هدف از اين تعبيرات و آنكه دستور داده شده انسان بايد براى به دست آوردن روزى كوشش كند، اين است كه از حرص زدن بپرهيزد و به زندگى معقولى قانع باشد تا آلوده حرام نگردد و ميدان را براى ديگران نيز باز بگذارد، ازاينرو در حكمت 379 اميرمومنان على بن ابى طالب عليه السلام روزى را به دوگونه تقسيم مى كند: يك گونه آن روزى كه در طلب انسان است و يك گونه روزى اى كه انسان آن را طلب مى كند حتى اگر به سراغش نرود روزى به سراغ او مى آيد. سپس مى افزايد: بنابراين فكر فردا را بر فكر امروزت تحميل نكن. (و زياد براى به دست آوردن روزى بيشتر تلاش آميخته با حرص نداشته باش).امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد: «لِيكُنْ طَلَبُکَ الْمَعِيشَةَ فَوْقَ كَسْبِ الْمُضَيعِ، دُونَ طَلَبِ الْحَرِيصِ؛ بايد تلاش تو براى به دست آوردن روزى فراتر از افرادى باشد كه سستى مى كنند و ضايع مى سازند و كمتر از كسانى باشد كه حرص مى زنند و آز و طمع بر آنها غالب است».
به امام (ع) گفتند: «اگر در خانه مردى را به روى او ببندند و او را داخل خانه قرار دهند، روزى او از كجا مى رسد» امام (ع) در جواب فرمود: «مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ»:امام (ع) روزى را با مرگ قياس كرده است، از آن رو كه هر دو از يك جا ريشه مى گيرند و آن قدرت آفريدگار است، و با عبارت: «من حيث» بدان اشاره نموده است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 439
الثانية و الاربعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(342) و قيل له عليه السّلام: لو سدّ على رجل باب بيته و ترك فيه، من أين كان يأتيه رزقه؟ فقال عليه السّلام: من حيث يأتيه أجله. (83444- 83421)
المعنى:أشار عليه السّلام في جواب هذا السئوال إلى أنّ الرازق الحقيقى هو اللَّه تعالى. و قد أحاط بكلّ شيء قدرا و له في إجراء الامور عوامل و أسباب خفيّة لا تحصى، و كما أنّه قادر على قبض الأرواح و إيتاء الاجال في البيوت المسدودة الأبواب، كذلك قادر على إيتاء الرزق من حيث لا يحتسب، و لا يخطر ببال أحد.الترجمة:به آن حضرت عرض شد كه اگر درهاى خانه را بروي كسى ببندند و او را در آن بگذارند روزيش از كجا باو مى رسد؟ در پاسخ فرمود: از آنجا كه اجلش در مى رسد.از علي شد سؤال اين مشكل تا نمايد براى مردم حلّ گر كسى در درون خانه بود همه درها بروش گردد سدّ از كجا روزيش رسد بر وى؟ گفت از آنجا كه مرگ گيرد وى
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص117
و قيل له عليه السّلام: لو سدّ على رجل باب بيت و ترك فيه، من اين كان يأتيه رزقه فقال عليه السّلام: من حيث يأتيه اجله. «به آن حضرت گفته شد اگر در خانه مردى را ببندند و او را در آن خانه رها كنند، روزيش از كجا مى رسد؟ فرمود: «از همانجا كه اجل او مى رسد.»