وَ قَالَ (عليه السلام): مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ.
أوْمَأ: اشاره كرد، (يعنى خواست و طلب كرد).الْمُتَفاوت: ناهمگون و دور از هم.خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ: چاره جوئيهايش او را وانهاد.
و فرمود (ع): كسى كه به كارهاى گوناگون مى پردازد، چاره سازيهايش كارسازش نتواند بود.
و آن حضرت فرمود: آن كه خود را به كارهاى مختلف در اندازد تدبيرها او را واگذارند.
پرهيز از كارهاى گوناگون (علمى، اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه به كارهاى گوناگون پردازد، خوار شده، پيروز نمى گردد.
[و فرمود:] آن كه پى چاره هاى گونه گون تازد، چاره جويى كار او را نسازد.
امام عليه السّلام (در زيان همه كاره بودن) فرموده است:كسيكه بكار مختلف پردازد (بخواهد كارهاى گوناگون بنمايد) چاره سازيها او را واگزارند (از حيله هايش نتيجه نمى برد و فيروزى نمى يابد).
امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه ها و تدبيرهايش به جايى نمى رسد.
پراكنده كارى و شكست:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از اصول مهم مديريت كرده، مى فرمايد: «كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه ها و تدبيرهايش به جايى نمى رسد»; (مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتِ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ).افراد زيادى را در جامعه مى بينيم كه قانع به يك يا چند شغل نيستند و حتى گاهى شغل هاى متضاد و مختلف براى خود انتخاب مى كنند و با اين كه از استعداد خوبى برخوردارند و گاه ممكن است جزء نخبه ها و نابغه ها باشند باز مى بينيم به موفقيت چشمگيرى نائل نمى شوند. دليل آن روشن است; هر كارى تدبير خاص خودش را مى طلبد و كارهاى مختلف تدبيرهاى مختلفى را طلب مى كند و جمع كردن بين تدبيرهاى متضاد، كار بسيار مشكلى است به همين دليل افرادى را مى بينيم كه تمام همّ خود را مصروف به يك فن مى كنند و توفيقات زيادى به دست مى آورند ولى افرادى كه چندين فن مختلف و گاه متضاد را بر عهده مى گيرند غالباً همه را ناقص مى گذارند و يا نتيجه مهم و چشمگيرى به دست نمى آورند. بعضى از شارحان نهج البلاغه اين كلام نورانى را به معناى جمع دنيا و آخرت گرفته و گفته اند: كسانى كه بخواهند هم دنيا و هم آخرت را به طور كامل به دست آورند ناكام مى مانند زيرا اين دو با هم جمع نمى شوند. و بعضى آن را به معناى جمع ميان حق و باطل تفسير كرده اند; كسى بخواهد از حق طرفدارى كند و در عين حال حامى باطل نيز باشد و يا به تعبير ديگر بخواهد همه را از خود راضى كند. تدبيرهاى چنين كسى نيز به جايى نمى رسد.اين تفسيرها را به عنوان يكى از مصاديق آن مفهوم كلى و جامع كلام امام(عليه السلام) مى توان پذيرفت اما منحصر ساختن مفهوم كلام به اين تفاسير، صحيح به نظر نمى رسد. بعضى نيز آن را به معناى قبول كردن شغل هاى زياد گرفته اند كه حتى در زمان ما مرسوم است بعضى چندين شغل براى خودشان انتخاب مى كنند اما هيچ كدام را به طور صحيح نمى توانند انجام دهند. ولى اين تفسير با تعبير «متفاوت» سازگار نيست زيرا متفاوت، مفهومش «ناهماهنگ» و يا «متضاد» است و اين غير از شغل هاى زيادى است كه ممكن است ناهماهنگ نيز نباشد. اصولاً پيشرفت كارها بدون مديريت صحيح امكان پذير نيست و مديريت صحيح، اصول و شرايطى دارد. يكى از شرايط مهمش همان است كه امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه به آن اشاره كرده و آن اين است كه مدير از پراكنده كارى بپرهيزد كارها را از هم جدا كند و هر كارى را به كسى يا به گروهى واگذار نمايد و ناظرانى بر آن ها بگمارد. اما هرگاه به يك نفر يا يك گروه چندين كار متضاد و مختلف را بدهد به يقين همه آن ها ناقص خواهد شد و اين برخلاف مديريت صحيح است.در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى نقل كرده است مى خوانيم كه امام صادق(عليه السلام) به يكى از ياران خاصش به نام فضيل بن يسار فرمود: «إِنَّهُ مَنْ كَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً كَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ وَ مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِى كُلِّ وَاد لَمْ يبَالِ اللَّهُ بِأَى وَاد هَلَكَ; به يقين كسى كه يك هدف داشته باشد خداوند او را براى رسيدن به هدفش كمك مى كند اما آن كس كه همّ او در وادى هاى مختلف است در هر وادى اى هلاك شود خدا او را كمك نخواهد كرد».[1] البته براى اين حديث تفسيرهاى ديگرى هم شده است، كه انسان بايد مذهب حق را پيدا كند و برگزيند و در مسير آن گام بردارد و از سير در مذاهب باطل گوناگون بپرهيزد.اميرمؤمنان على(عليه السلام) در نامه پرمحتواى مالك اشتر هنگامى كه دستورات مربوط به فرماندهى لشكر را مى دهد مى فرمايد: «وَ أَفْضَلَ عَلَيهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يسَعُهُمْ وَ يسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِى جِهَادِ الْعَدُوِّ; دستور بده كه فرماندهان لشكر از امكاناتى كه در اختيار دارند به سپاهيان كمك كنند به اندازه اى كه نفراتى كه تحت تكفل آن ها هستند به خوبى اداره شوند به گونه اى كه همّ آن ها همّ واحدى باشد و آن جهاد با دشمن است».اين دستور نيز نشان مى دهد كه تمركز بر برنامه ها و فعاليت در يك بخش سبب پيروزى و موفقيت است. اين جمله از شيخ بهايى نيز معروف است كه مى گويد: «غَلَبتُ كُلَّ ذِي فُنون وَغَلَبنِى ذو فَنّ واحِد; بر تمام دانشمندانى كه مثل من در علوم مختلفى كار كرده بودند غلبه كردم اما دانشمندى كه تنها در يك علم فعاليت داشت بر من غلبه نمود».[2]*****پی نوشت:[1]. كافى، ج 2، ص 246، ح 5[2]. سند گفتار حكيمانه: در مصادر آمده است كه اين گفتار حكمت آميز را پيش از سيد رضى مرحوم ابن شعبه حرانى در تحف العقول در ضمن وصيتى كه امام(عليه السلام) به مالك اشتر فرمود، آورده است اما با اين تفاوت: «مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِت خَذَلَتْهُ الرَّغْبَة». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 287). ولى در نسخه اى كه از تحف العقول نزد ماست چنين آمده است: «مَنْ أَهْوَى إِلَى مُتَفَاوِت خَذَلَتْهُ الرَّغْبَة». (تحف العقول، ص 202)
امام (ع) فرمود: «مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ»:هر كس به چند كار دست بزند چاره سازى را از دست بدهد. «متفاوت»: كارهاى مختلف مانند چند كار ناجور، يا كارهايى كه از نظر عرف و عادت با هم جور در نمى آيند.صفت خوار ساختن را براى چاره سازيها از آن جهت استعاره آورده است كه شخص نمى تواند آن كارهاى مختلف را انجام دهد، و جمع بين آنها و بين كارى كه مورد هدف اوست ممكن نيست.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 485
الثالثة و الثمانون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(383) و قال عليه السّلام: من أومأ إلى متفاوت خذلته الحيل. (85086- 85078)
اللغة:(تفاوت) الشيئان تفاوتا: تباعد ما بينهما.المعنى:استعاره [من أومأ إلى متفاوت خذلته الحيل] قال ابن ميثم: المتفاوت كالامور المتضادّة أو الّذي يتعذّر الجمع بينها في العرف و العادة، و استعار لفظ الخذلان للحيل باعتبار أنّها لا تؤاتيه و لا يمكنه الجمع بين ما يرومه من تلك الامور.أقول: الظاهر أنّ مقصوده عليه السّلام من المتفاوت هما الدّنيا و الاخرة، فمن أومأ إليهما جميعا و قصدهما معا لا يقدر على الجمع بينهما و خذلته الحيل في ذلك.الترجمة:فرمود: هر كس بدو چيز دور از هم توجّه كند -چون دنيا و آخرت- حيله و تدبير باو يارى نكند.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص174
و قال عليه السّلام: من اومأ الى متفاوت خذلته الحيل. «و فرمود: كسى كه به كار متفاوت پردازد چاره جوييها كار او را نسازد.»
ابن ابى الحديد مى گويد: در شرح اين سخن گفته شده است: يعنى هر كس در مورد توحيد و عدل به آيات متشابه قرآن استدلال كند، حيله اش آشكار مى شود كه علماى توحيد تأويل آن آيات را شرح داده و روشن ساخته اند.