وَ قَالَ (عليه السلام): مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الْأَحْرَارِ، وَ إِلَّا سَلَا سُلُوَّ الْأَغْمَار.
سَلَا: فراموش كرد.الَاغْمَار: جمع «غمر»، جاهل، بى تجربه.
أغمار: اشخاص جاهل و بى تجربه
و فرمود (ع): كسى كه در بلاها چون آزادگان شكيبايى نورزد، سرانجام، چون نادانان مصيبت را فراموش خواهد كرد.
و آن حضرت فرمود: شكيبا آن است كه چون آزاد مردان شكيبايى ورزد، ور نه همچون تسلّى نادانان بى تجربه تسلّى يابد.
راه تحمّل مصيبت ها (اخلاقى، تربيتى):و درود خدا بر او، فرمود: در مصيبت ها يا چون آزادگان بايد شكيبا بود، و يا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.
[و فرمود:] -در مصيبتها- چون آزادگان شكيبايى بايد و يا چون نادانان فراموش كردن شايد.
امام عليه السّلام (در شكيبائى) فرموده است:کسيكه (در مصيبت و اندوهى) صبر كرد مانند شكيبائى آزاد مردان (كه بقيد و بند دنيا گرفتار نيستند) او شكيبا است (و پاداش خود را مى يابد) و اگر صبر نكرد (بيتابى نمود در آن پيشآمد) از ياد مى برد مانند فراموش كردن نادانان بى تجربه (كه در پيشآمدها بيتابى نمايند و چون چاره نبينند خاموش شوند، و پاداشى ندارند بلكه كيفر بيتابى را دريابند).
امام(عليه السلام) فرمود: هركس همچون آزادگان شكيبا باشد (به اجر و پاداش صابران خواهد رسيد و آرامش خواهد يافت) و گرنه همچون جاهلان، خود را به غفلت مى زند (و بى نصيب خواهد بود).
دو راهى مصائب:به نظر مى رسد امام(عليه السلام) اين جمله گفتار حكيمانه 413 را به هنگام تسليت گفتن به يكى از افراد مصيبت زده بيان فرموده و بعيد نيست حكمت بعدى (414) كه خطاب به اشعث بن قيس است تعبير ديگرى از اين حكمت، و مخاطب در هر دو اشعث بن قيس باشد. امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه مصيبت زدگان را بر سر دو راهى قرار مى دهد، مى فرمايد: «هركس همچون آزادگان شكيبا باشد (به اجر و پاداش صابران خواهد رسيد و آرامش خواهد يافت) وگرنه همچون جاهلان، خود را به غفلت خواهد زد»; (مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الاَْحْرَارِ، وَإِلاَّ سَلاَ سُلُّوَّ الاَْغْمَارِ).«سلا» از ماده «سُلُوّ» (بر وزن غلو) به معناى به فراموشى سپردن و از ياد بردن چيزى است. و «اغمار» جمع «غُمر» (بر وزن عمق) به معناى انسان جاهل و نادان است. اين واژه در اصل به معناى از بين بردن اثر چيزى است مانند آب زيادى كه چهره چيزى را مى پوشاند و يا جهل و نادانى عميق كه انسان را در خود فرو مى برد و گرفتار غفلت و سرگردانى مى كند. اشاره به اين كه براى تخفيف آلام و دردهاى مصائب، انسان دو راه در پيش دارد; راهى را عاقلان برمى گزينند و راه ديگر را جاهلان. افراد عاقل و بزرگوار و باشخصيت در برابر مصائب شكيبايى پيشه مى كنند، جزع و فزع به خود راه نمى دهند و مى دانند زندگى دنيا به هر حال، آميخته با درد و رنج هاست كه بسيارى از آن ها اجتناب ناپذير است و همگان گرفتار آن مى شوند، خواه يك فرد ضعيف باشد يا رئيس نيرومند يك كشور و فرمانده يك لشكر. اين شكيبايى سبب مى شود كه آن ها زبان به ناشكرى نگشايند و از خداوند شكايت نكنند و در عمل نيز جزع و فزع ننمايند بلكه خدا را شكر گويند و مصيبت را آزمون الهى يا جبران خطاها و يا مقدمه نعمتى بدانند. آن ها اجر و پاداش صابران را خواهند داشت كه قرآن مجيد از آن ها با عظمت ياد كرده، مى فرمايد: «(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للهِِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ); قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها آزمايش مى كنيم; و بشارت ده به استقامت كنندگان! آن ها كه هرگاه مصيبتى به ايشان مى رسد، مى گويند: «ما از آن خداييم; و به سوى او بازمى گرديم». اينها، همان ها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده; و آن ها هدايت يافتگان هستند!».[1]اما جاهلان، اين راه روشن و پرافتخار را رها كرده براى فراموش كردن مصائب، خود را به غفلت و بى خبرى مى زنند و به سرگرمى هاى ناسالم و لهو و لعب مى پردازند; نه اجر صابران را دارند و نه افتخارات آن ها را. روشن است كه منظور امام(عليه السلام) اين نيست كه يكى از اين دو راه را انتخاب كنيد بلكه منظور اين است كه اگر راه اوّل را نپذيرفتيد به راه دوم خواهيد افتاد كه رهبر شما در اين راه، شيطان و هواى نفس است. البته بعضى از جاهلان راه سومى انتخاب مى كنند; آنقدر جزع و فزع و بى تابى مى كنند و سخنان ناموزون مى گويند تا خسته شوند و با گذشت زمان به تدريج فشار مصيبت كاسته شود; اين راه نيز راه عاقلان و افراد باايمان نيست.در حكمت 414 كه تعبير ديگرى از حكمت 413 است مى خوانيم كه امام(عليه السلام) در خبر ديگرى اين سخن را خطاب به اشعث به عنوان تسليت مرگ فرزندش عنوان كرد و فرمود: «هرگاه همچون بزرگواران صبر پيشه كنى (پيروز خواهى شد) وگرنه همچون چهارپايان، خود را به غفلت خواهى زد»; (إِنْ صَبَرْتَ صَبْرَ الاَْكَارِمِ، وَ إِلاَّ سَلَوْتَ سُلُوَّ الْبَهَائِمِ).تفاوت ميان اين دو گفتار حكيمانه اين است كه در جمله دوم به جاى احرار (آزادگان)، اكارم (بزرگواران) آمده است كه هر دو قريب المضمون هستند و به جاى اغمار (جاهلان)، بهائم (چهارپايان) ذكر شده كه آن ها نيز مضمونى شبيه به هم دارند. در حكمت 291 تسليت امام(عليه السلام) به اشعث بن قيس براى مرگ فرزندش به صورت گسترده ترى آمده است كه شرح آن را در ذيل همان حكمت بيان كرديم. شرح حال اشعث بن قيس را نيز كه از منافقان مشهور بود و امام(عليه السلام) به دلايلى با او مدارا مى كرد در ذيل نامه پنجم (جلد نهم پيام امام(عليه السلام)) آورديم.*****نكته:راه صحيح برخورد با مشكلات زندگى:زندگى، خالى از مشكلات و درد و رنج ها نيست. پاره اى از آن ها قابل اجتناب است كه انسان بايد با هشيارى جلوى آن ها را بگيرد و يا اگر براثر غفلت مشكلى دامان او را گرفت راهى براى برون رفت از آن پيدا كند و دست روى دست نگذارد تا مشكل، او را از پاى درآورد. ولى پاره اى از مشكلات چنين نيست و هيچ كس قادر بر دفع آن نمى باشد ازجمله اين كه همه دوستان و خويشاوندان با هم به دنيا نمى آيند و همه با هم از دنيا نمى روند; فقدان عزيزان مطلبى است غير قابل اجتناب.اين از يك سو، از سوى ديگر فشار مصيبت گاه به قدرى سنگين است كه اگر انسان چاره اى براى آن نينديشد او را از پاى درمى آورد. بهترين راه براى كاستن و از بين بردن فشار مصيبت توجه به پاداش صابران و شخصيت آن ها در پيشگاه خداوند است و اين زاييده ايمان و تقواست. انسان مؤمن و متقى مى داند هرچه از سوى دوست مى رسد نيكوست و اى بسا در مصائب، مصالحى باشد كه بسيار مفيد و مؤثر بوده و از اهميت مصيبت، برتر و بالاتر است و يا جبران گناهى است كه از انسان سرزده و سبب پاكى او مى شود و يا آزمونى است كه اگر از عهده آن برآيد مقام مقربان درگاه خدا را پيدا مى كند. اين تفكر و انديشه است كه فشار مصيبت را مى كاهد و از بين مى برد. تعبير به «احرار» در كلام امام(عليه السلام) نيز ناظر به همين معناست كه آزادگان مى كوشند از طرق مختلف، آثار سوء حوادث ناگوار را از خود دور سازند و با صبر و شكيبايى به استقبال آينده روشنى بروند و تا آن جا كه ممكن است حوادث ناگوار را جبران سازند ولى اغمار (جاهلان) يا زبان به ناشكرى مى گشايند و يا با سرگرمى هاى ناسالم خود را مشغول مى كنند.توجه به آنچه در آيات و روايات درباره پاداش صابران آمده نيز تأثير بسزايى در صبر و شكيبايى انسان در برابر حوادث ناگوار دارد. در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «الصَّبْرُ خَيرُ مَرْكَب مَا رَزَقَ اللَّهُ عَبْداً خَيراً لَهُ وَ لاَ أَوْسَعَ مِنَ الصَّبْر; صبر بهترين مركب راهوار است و خداوند به بنده اى از بندگانش چيزى بهتر و گسترده تر از صبر عنايت نكرده است».[2]در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «الصّبرُ على البلاءِ أفضَلُ مِن العافيةِ فى الرَّخاءِ; صبر در برابر مشكلات، برتر از عافيت در وسعت است».[3] زيرا اجر فراوان اخروى آن قابل مقايسه نيست.[4]*****پی نوشت:[1]. بقره، آيات 155-157.[2]. بحارالانوار، ج 79، ص 139.[3]. غررالحكم، ح 6271.[4]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر مى گويد: اين كلام حكمت آميز (413) را ماوردى در ادب الدنيا والدين آورده است. و در ذيل كلام حكمت آميز 414 اين را از آمدى نقل كرده و در دنبال آن مى گويد: تسليت گفتن اميرمؤمنان على(عليه السلام) به اشعث بن قيس مشهور است كه علما و بزرگان دين قبل از سيد رضى و بعد از او به عبارات مختلف آن را نقل كرده اند و مضمون همه يكى است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 292)
امام (ع) فرمود: «مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الْأَحْرَارِ وَ إِلَّا سَلَا سُلُوَّ الْأَغْمَارِ»:هر كس همچون آزاد مردان در برابر ناملايمات ايستادگى نكند همچون نادانان بى تجربه آن را از ياد خواهد برد.امام (ع) با نسبت دادن صبر و ايستادگى به آزاد مردان و بزرگان و بيان پيامد نداشتن صبر، يعنى فراموشى نظير فراموش كردن غافلان و چهار پايان، [انسان را] به فضيلت صبر و ايستادگى جلب كرده است. اصل كلمه «إلّا» إن لا، بوده است، يعنى: اگر صبر نكردى... .
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 491
الثالثة و التسعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(393) من صبر صبر الأحرار، و إلّا سلا سلوّ الأغمار. (85259- 85248) و في خبر آخر أنّه عليه السّلام قال للأشعث بن قيس معزّيا: إن صبرت صبر الأكارم، و إلّا سلوت سلوّ البهائم.
اللغة: (سلوت) عنه سلوا من باب قعد: صبرت عنه. و دخلت في (غمار) الناس بضمّ غين و فتحها أي في زحمتهم و العرب تقول: دخل في غمار الناس أى فيما يواريه و يستره منهم- مجمع البحرين.الاعراب:من، شرطية و جزاؤها محذوف أي فهو، إلّا، مركّب من إنّ و لا النافية و الشرط محذوف إى إن لا يصبر، و جملة سلا جزاء.المعنى:الصبر صفة نفسانية حسنة تدعو إلى تحمّل المصيبة و البلاء بالنظر إلى أنها من اللَّه و بالنظر إلى ما يترتّب عليها من الأجر عند اللَّه فيسهل البلاء كما قال اللَّه تعالى: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» (186- البقرة)و هو دأب العقلاء و الأحرار، و لكن السلوّ هو انطفاء لهيب المصيبة و أثر البلاء في القلب شيئا فشيئا بالتوجّه إلى ما يشغل عنها من الحوادث و الملاهي كما هو دأب الجهّال و البهائم في التسلّي عن المصائب.الترجمة:فرمود: هر كس چون آزادگان صبر كند أجر برد، و گرنه چون جاهلان تسليت يابد. در خبر ديگر است بأشعث بن قيس فرمود: اگر صبر كريمان را پيشه سازى بردى، و گرنه بايد چون بهائم تسليت يابى.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص207
و قال عليه السّلام يعزّى قوما: من صبر صبر الاحرار، و الّا سلا سلوّ الاغمار. و فى خبر آخر انّه عليه السّلام قال للأشعث بن قيس مغرّيا عن ابن له: ان صبرت صبر الاكارم، و الا سلوت سلّو البهائم.«در تسليت دادن به قومى فرمود: هر كه صبر كند بايد صبر آزادگان كند و اگر نه اندوهى چون اندوه نادانان. در خبر ديگرى است كه آن حضرت ضمن تسليت به اشعث بن قيس در مرگ پسرى از او فرمود: اگر صبر كنى چون صبر بزرگواران بايد و گرنه فراموشى اى چون فراموشى چهارپايان.» ابو تمام هم اين سخن را به شعر سروده است.