وَ قَالَ (عليه السلام): الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ.
الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ: بردبارى، قوم و عشيره است، يعنى بردبارى موجب جلب يارى ديگران ميشود بطوريكه گوئى قبيله اى پشتيبان انسان است.
و فرمود (ع): بردبارى همچون عشيره است.
و آن حضرت فرمود: بردبارى براى انسان چون قبيله است.
ره آورد حلم (اخلاقى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: حلم و بردبارى، خويشاوندى است.
[و فرمود:] بردبارى -همچون- قبيله است -و نزديكان كه فراهم كند مردم را براى يارى انسان-.
امام عليه السّلام (در سود بردبارى) فرموده است:بردبارى قبيله است (چون بردبار را از آزار دشمن نگاه مى دارد چنانكه قبيله و خويشاوند شخص را نگهدارى ميكنند، يا چون بر اثر بردبارى مردم دوست و ياور او ميشوند بآن ماند كه صاحب قبيله شده است).
امام(عليه السلام) فرمود: حلم همچون يك قوم و قبيله است (در يارى كردن انسان در مقابل سفيهان).
بهترين ياور در برابر سفيهان:امام(عليه السلام) در اين گفتار بسيار كوتاه و حكيمانه به حقيقت مهمى اشاره كرده، مى فرمايد: «حلم همچون يك قوم و قبيله است (در يارى كردن انسان در مقابل سفيهان)»; (الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ).حقيقت حلم همان بردبارى در برابر اهانت ها و سخنان درشت و سخيف و بى ادبانه افراد نادان است و هميشه در جوامع انسانى چنين افرادى بوده و هستند كه گاهى از سر حسادت و يا نادانى، افراد باشخصيت را مورد اهانت قرار داده و مى دهند. يكى از دستورات اسلام كه هم در آيات قرآن به اشاره شده و هم در روايات، سكوت و تحمل در برابر اين افراد است. قرآن مجيد مى گويد: «(وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الاَْرْضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً); بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبّر بر زمين راه مى روند; و هنگامى كه جاهلان آن ها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آن ها سلام مى گويند (و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند)».[1]و در جاى ديگر مى فرمايد: «(وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً); و كسانى كه شهادت به باطل نمى دهند (و در مجالس باطل شركت نمى كنند); وهنگامى كه با لغو وبيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مى گذرند».[2]امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى مى فرمايد: هرگاه افراد باشخصيت در مقابل نادانى كه ناسزا مى گويد و اهانت مى كند سكوت كنند و بردبار باشند مردم به يارى آن ها برمى خيزند و شخص نادان بى ادب را بر سر جاى خود مى نشانند و چه بهتر كه دشمن انسان به دست ديگران تنبيه شود.در همين كلمات قصار نهج البلاغه در حكمت 206 خوانديم كه امام(عليه السلام) فرمود: «أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ; نخستين سودى كه شخص حليم از حلم خود مى برد اين است كه مردم در برابر شخص جاهل از او حمايت مى كنند».در حديث ديگرى كه در غررالحكم آمده همين معنى به تعبير زيباى ديگرى بيان شده است. امام(عليه السلام) مى فرمايد: «وجَدتُ الحِلمَ والاحتِمالَ أنْصَرَ لِى مِن شُجعانِ الرِّجال; بردبارى و تحمل را ياورى بهتر از مردان شجاع يافتم».[3]اضافه بر اين، سكوت افراد باشخصيت در مقابل اينگونه افراد سبب مى شود خودشان شرمنده شوند و دهان فرو بندند همان گونه كه در حكمت 211 آمده بود: «وَالْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيه; حلم و بردبارى دهان بند سفيهان است». ولى اگر افراد باشخصيت به مقابله برخيزند، هم مقام خودشان را تنزل مى دهند و هم بر آتش جهل جاهلان مى افزايند و نتيجه معكوس خواهند گرفت.مرحوم علامه شعرانى در پاورقى هايى كه بر شرح اصول كافى مرحوم ملاصالح مازندرانى نوشته در تفسير جمله «الحلم عشيرة» چنين مى گويد: بعضى از افراد نادان چنين مى پندارند كه حلم و بردبارى نشانه ضعف است و شخص نيرومند باغيرت هرگز آزار مردم را تحمل نمى كند زيرا قبول ظلم از ظلم كردنزشت تر و بدتر است و گاه به آيه شريفه (فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ)[4] و آيه شريفه (وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الاَْلْبَابِ)[5] و آيه (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً)[6] استدلال مى كنند اضافه بر اين، سكوت در برابر ظلم و رضايت دادن به آن سبب جرأت و جسارت شخص ظالم مى شود و افراد ظالم و بى ادب اگر بدانند انسان هاى باشخصيت، مأمور به سكوت اند بر ظلم و جسارتشان مى افزايند.نامبرده در پاسخ اين اشكال مى گويد: حلم و بردبارى جايى دارد و مطالبه حقوق جاى ديگر. آنچه مسلم است اين است كه انسان نبايد تسليم عواطف ناشى از شهوت و غضب شود به گونه اى كه اختيار را از او سلب كند و در مسير قوه وهميه قرار گيرد بلكه واجب است مالك نفس خويش باشد. حتى قصاص و انتقام و ايستادنش در برابر شخص متجاوز بايد به مقتضاى عقل باشد نه براى ارضاى عواطف و متابعت از هواى نفس و شهوات زيرا امتياز انسان نسبت به حيوان در همين است و پيروى از حلم از وظايف انسان است نه پيروى از هوى، و آن چيزى است كه ذخيره او براى قيامت مى شود و مقتضاى عقل همين است.[7]از بعضى روايات معصومين(عليهم السلام) استفاده مى شود كه آن بزرگواران حتى طرز حلم كردن و برخورد با سفيهان و جاهلان را به ما آموخته اند.در حديث معروف عنوان بصرى كه خدمت امام صادق(عليه السلام) براى آموختن علم آمد ازجمله مطالبى كه امام(عليه السلام) به او فرمود اين بود: من نُه چيز را به تو سفارش مى كنم كه براى همه سالكان الى الله نيز همان را توصيه مى نمايم. سه نكته درباره رياضت نفس است و سه نكته درباره حلم و سه نكته درباره علم. آن ها را به خاطر بسپار و در آن سستى مكن.عنوان بصرى مى گويد: تمام فكر و قلبم را متوجه آن حضرت ساختم. فرمود: اما آنچه درباره رياضت نفس است اين است كه هرگز چيزى را كه به آن تمايل ندارى نخور كه موجب حماقت است و هنگامى كه سير شدى دست به سوى غذا مبر و هنگامى كه مى خواهى چيزى بخورى بايد از حلال باشد و نام خدا را ببرى... .و اما سه نكته اى كه درباره حلم است: اگر كسى به تو بگويد: اگر يك سخن نسنجيده درباره من بگويى ده برابر آن را درباره تو مى گويم، تو در مقابل چنين شخصى بايد بگويى: اگر ده گفتار نسنجيده بگويى حتى يكى هم نخواهم گفت و كسى كه به تو دشنام و نسبت بد بدهد به او بگو: اگر در آنچه مى گويى صادق هستى از خدا مى خواهم مرا ببخشد و اگر كاذب هستى از خدا مى خواهم تو را ببخشد. وهرگاه به تو وعده شروبدى بدهد تو وعده نصيحت وخيرخواهى به او بده.اما آن سه چيز كه درمورد علم است اين است كه آنچه رانمى دانى از علما بپرس و بپرهيز از اين كه براى آزار و آزمودن از آن ها سؤال كنى، و از اين كه تنها به رأى خود چيزى را عمل كنى بپرهيز و راه احتياط را در پيش گير ... .[8]نقطه مقابل حلم; حدّت، تندى و پرخاشگرى است. افرادى را سراغ داريم كه با شنيدن يك جمله نامناسب از يك فرد نادان ناگهان تبديل به كوره اى از آتش مى شوند و عكس العمل هاى تند و شديدى نشان مى دهند كه هم از مقام آن ها كاسته مى شود و هم شخص نادان را جسورتر مى كند و هم كسى به يارى آن ها برنمى خيزد.لذا در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «الحِلمُ يُطْفِئُ نارَ الغضَبِ والحِدّةُ تُؤجِّجُ إحراقَه; حلم و بردبارى آتش غضب را خاموش مى كند اما حدت و تندى بر آتش آن مى افزايد».[9]در حكمت 255 از نهج البلاغه نيز خوانديم: «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ; حدت و تندى و تندخويى نوعى از جنون و ديوانگى است».جالب اين كه افراد سفيه و نادان دوست دارند عكس العملى در برابر آن ها نشان داده شود تا به كار خود ادامه دهند و عقده دل را بگشايند اما هنگامى كه به آن ها بى اعتنايى شود غمگين مى شوند. آيا بهتر نيست با بى اعتنايى آن ها را غمگين و مأيوس سازيم همانگونه كه اميرمؤمنان(عليه السلام) مى فرمايد: «إذا حَلُمتَ عن السَّفيهِ غَمَمْتَه فَزِدْه غمّاً بحِلْمِكَ عنه; هنگامى كه در برابر شخص سفيه و نادان بردبارى نشان دهى غمگين مى شود. حال كه چنين است با حلم خود بر غم و اندوه او بيفزا»[10]. [11]*****پی نوشت:[1]. فرقان، آيه 63.[2]. فرقان، آيه 72.[3]. غررالحكم، ح 6467.[4]. بقره، آيه 194.[5]. بقره، آيه 179.[6]. اسراء، آيه 33 .[7]. شرح كافى، ج 8، ص 310.[8]. بحارالانوار، ج 1، ص 226.[9]. غررالحكم، ح 6450.[10]. غررالحكم، ح 6389.[11]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در اين جا منبع ديگرى براى اين گفتار موجز حكمت آميز ذكر نكرده و ما هم جستوجو كرديم و منبع ديگرى جز نهج البلاغه نيافتيم جز اين كه در غررالحكم نيز با عين همين عبارت ذكر شده است. (غررالحكم، ح 6379) همچنين دانشمند معروف، واسطى نيز كه در قرن ششم مى زيسته در كتاب عيون الحكم و المواعظ آن را آورده است. (عيون الحكم و المواعظ، ص 38)
امام (ع) فرمود: «الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ»:بردبارى قبيله اى است. كلمه «عشيره» را به اعتبار اين كه بردبارى، شخص را از خطر افراد دشمن همانند پشتيبانى عشيره و قبيله اش حمايت مى كند، استعاره آورده است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 497
السابعة و التسعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(397) و قال عليه السّلام: الحلم عشيرة. (85553- 85549)
اللغة:(العشيرة) ج: عشائر و عشيرات: القبيلة، عشيرة الرّجل: بنو أبيه الأدنون- المنجد.المعنى:جعل عليه السّلام الحلم عشيرة الرّجل باعتبار أنّه يدفع سفه السّفيه كما أنّ العشيرة تمنع عن الظلم و السفاهة.الترجمة:بردباري بجاي قوم و تبار است.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص212
و قال عليه السّلام: الحلم عشيرة. «و فرمود: بردبارى همچون قبيله است.»
و گفته شده است: بردبارى لشكرهاى آماده بدون جيره و مواجب است. و على عليه السّلام فرموده است: بردبارى و تحمل كردن را براى خود يارى دهنده تر از مردان يافتم. شاعرى در اين باره گفته است: همانا خوددارى از دشنام دادن فرومايه از روى بزرگوارى، براى فرومايه زيان بخش تر از دشنام دادن به اوست هنگامى كه دشنام مى دهد.
و گفته شده است: هر كس درخت بردبارى بكارد، ميوه صلح و سلامت مى چيند.