شعر در احادیث

شعر در احادیث

۲۰ اسفند ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلام

تفسير آياتى كه در نكوهش شاعران آمده است

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه: «و شاعران را گمراهان پيروى مى كنند» ـ فرمود :

هل رَأيتَ شاعرا يَتَّبِعُهُ أحَدٌ ؟! إنّما هُم قَومٌ تَفَقَّهُوا لِغَيرِ الدِّينِ فَضَلُّوا و أضَلُّوا .
 آيا شاعرى را ديده اى كه كسى از او پيروى كند؟ اينان ، در حقيقت، جماعتى هستند كه براى غير دين ، دانش آموختند و در نتيجه ، هم خود گمراه شدند و هم ديگران را گمراه كردند .


امام صادق عليه السلام ـ نيز درباره همين آيه ـ فرمود :

هم قَومٌ تَعَلَّمُوا و تَفَهَّمُوا بغَيرِ عِلمٍ ، فَضَلُّوا و أضَلُّوا .
 شاعران جماعتى هستند كه دانش و آگاهى خود را با علم و علم آموزى به دست نياورده اند و از اين رو گمراه شدند و ديگران را نيز به گمراهى مى كشند .

امام صادق عليه السلام ـ نيز درباره همين آيه ـ فرمود :

 هُمُ القُصّاصُ .
يكى از مصداق هاى آيه، قصّه پردازان .حديث هستند .

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم و مُلاحاةَ الشُّعَراءِ ؛ فإنّهُم يَضَنُّونَ بِالمَدحِ و يَجُودُونَ بِالهِجاءِ
با شاعران در نيفتيد ؛ زيرا آنان در مدح، خسيس هستند و در هجو،سخى.

الدرّ المنثور ـ به نقل از أبو الحسن هم پيمان بنى نوفل ـ :

إنّ عبدَ اللّه ِ بنَ رَواحةَ و حَسانَ بنَ ثابتٍ أتَيا رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حينَ نَزَلَتِ «الشُّعَراءُ» يَبكِيانِ و هو يُقرَأُ «وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ» حتّى بَلَغَ «إِلاّ الّذينَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ» قالَ : أنتُم «و ذَكَرُوا اللّه َ كَثيرا» قالَ : أنتُم «وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا» قالَ : أنتُم «و سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» قالَ : الكُفّارُ .
 هنگامى كه سوره شعراء نازل شد ، عبد اللّه بن رواحه و حسّان بن ثابت با چشم گريان خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و آن حضرت [آيه] «و شاعران را گمراهان پيروى مى كنند» را مى خواند، تا آن كه به «مگر آنان كه ايمان آوردند و كار شايسته كردند» رسيد ، فرمود : شما هستيد [و نيز خواند: ]«و خدا را بسيار ياد نمودند» فرمود : شما هستيد [و نيز خواند:] «و بعد از آن كه مورد ستم واقع شدند، يارى خواستند» فرمود : شما هستيد [و نيز خواند: ]«و كسانى كه ستم كردند بزودى خواهند دانست كه به چه مكانى باز مى گردند» فرمود : كافران هستند .

شعر، جهاد زبانى است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ چون درباره شعر از ايشان پرسش شد ـ فرمود :

إنّ المُؤمِنَ مُجاهِدٌ بِسَيفِهِ و لِسانِهِ ، و الذي نَفسي بيدِهِ لَكأنّما يَنضِحُونَهم بِالنَّبلِ .
همانا مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى كند ؛ سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، شاعران [مؤمن ]با شعر خود گويى به دشمن تير مى اندازند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ چون درباره آيه اى كه خداوند درباره شاعران نازل كرده است از ايشان پرسش شد ـ : 

إنّ المؤمِنَ يُجاهِدُ بِسَيفِهِ و لِسانِهِ ، و الذي نفسِي بيدِهِ لَكَأنَّما بِوَجهِهِم مِثلُ نَضْحِ النَّبلِ .
همانا مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى كند ؛ سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، آنان با رويارويى (زبانى) خود، گويى تير [به دشمن ]مى زنند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به حسّان بن ثابت ـ فرمود :

 اُهجُ المُشركينَ؛ فإنّ جَبرئيلَ مَعَكَ .
مشركان را هجو كن كه جبرئيل با توست .

الدرّ المنثور ـ به نقل از براء بن عازب ـ :

 يا رسولَ اللّه ِ ، إنّ أبا سُفيانَ بنَ الحرثِ بنِ عبدِ المُطَّلِبِ يَهجُوكَ ، فقامَ ابنُ رَواحَةَ فقالَ: يا رسولَ اللّه ِ ، اِئذَنْ لي فِيهِقالَ : أنتَ الذي تقولُ : ثَبَّتَ اللّه ُ ؟ قالَ : نَعَم يا رسولَ اللّه ِ ، قلتُ :ثَبَّتَ اللّه ُ ما أعطاكَ مِن حَسَنٍ----تَثبِيتَ موسى و نَصرا مِثلَ ما نَصَراقالَ : و أنتَ يَفعَلُ اللّه ُ بكَ مِثلَ ذلكَ ثُمّ وَثَبَ كَعبٌ فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، ائذَنْ لي فيهِ فقالَ : أنتَ الذي تقولُ : هَمَّتْ ؟ قالَ : نَعَم يا رسولَ اللّه ِ ، قلتُ :هَمَّت سُخَينةُ أن تُغالِبَ رَبَّهافَلْيَغْلِبَنَّ مُغالِبَ الغلاّبِقالَ : أما إنَّ اللّه َ لم يَنسَ لكَ ذلكَ .
 به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض شد كه ابو سفيان بن حرث بن عبد المطّلب شما را هجو مى كند . پس ، ابن رواحه برخاست و عرض كرد : اى رسول خدا! اجازه دهيد جواب او را بدهم . حضرت فرمود : تويى كه گفته اى : خدا استوار بدارد؟ عرض كرد : آرى ، اى رسول خدا . من گفته ام :خدا هر نيكويى را كه به تو داده است، استوار گرداند/همچنان كه موسى را استوار داشت و پيروزت كند چنان كه او را پيروز كرد .پيامبر فرمود : خدا با تو نيز چنين كنادسپس كعب برجست و عرض كرد : اى رسول خدا! به من رخصت دهيد جواب او را بدهمحضرت فرمود : تويى كه قصيده «هَمَّتْ» را سروده اى؟ عرض كرد : آرى ، اى رسول خدا! من گفته ام :سُخَينه .حديث كوشيد تا بر پروردگارش چيره شود/ولى براى اين بايد بر كسى چيره بشود كه بر همه چيره است .
حضرت فرمود : بدان كه خدا اين را از تو فراموش نكرده است .

شعر ستوده

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكَما ، و إنّ مِنَ البَيانِ لَسِحرا .
برخى شعرها حكمت است و برخى بيانها افسون .

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللّه ُ تعالى لَهُ بَيتا في الجَنَّةِ .
 هركه درباره ما يك بيت شعر بگويد ، خداوند متعال در بهشت يك خانه برايش بسازد .

امام صادق عليه السلام :

ما قالَ فِينا قائلٌ بَيتا مِن الشِّعرِ حتّى يُؤَيَّدَ بِرُوحِ القُدُسِ .
هيچ سراينده اى درباره ما بيت شعرى نگفت ، جز آن كه روح القدس كمكش كرد .

نخستين كسى كه شعر گفت

امام حسين عليه السلام :

كانَ عَليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام بِالكوفَةِ في الجامِعِ ، إذ قامَ إلَيهِ رَجلٌ مِن أهلِ الشّامِ ، فسَأَلَهُ عن أوَّلِ مَن قالَ الشِّعرَ ؟ قالَ: آدَمُ عليه السلام ، فقالَ : و ما كانَ شِعرُهُ ؟ قالَ : لَمّا اُنزِلَ على الأرضِ مِنَ السماءِ فَرَأى تُربَتَها وَ سَعَتَها و هَواها و قَتلَ قابِيلُ هابِيلَ ، فقال آدَمُ عليه السلام :

تَغَيَّرَتِ البِلادُ و مَن عَلَيها

فَوَجهُ الأرضِ مُغبَرٌّ قَبِيحُ

تَغَيَّرَ كُلُّ ذِي لَونٍ و طَعمٍ

و قَلَّ بَشاشَةُ الوَجهِ المَلِيحِ

 على عليه السلام در مسجد كوفه بود كه مردى شامى برخاست و پرسيد : كه نخستين بار چه كسى شعر گفت ، حضرت فرمود : آدم عليه السلام . پرسيد : چه شعرى گفت ؛ حضرت فرمود : وقتى از آسمان به زمين فرود آورده شد و خاك آن و گستردگى و هوايش و كشته شدن هابيل به دست قابيل را ديد ، گفت :

سرزمينها و ساكنان آنها دگرگون شده است

و روى زمين غبار آلود و زشت است

هر آنچه رنگ و بويى دارد تغيير كرده است

و شادى چهره نمكين كم شده است

بهترين شعر و قويترين شاعران

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : قويترين شعرى كه عرب گفته اين مصرع از شعر لبيد است :

ألا كُلُّ شَيءٍ ما خَلا اللّه َ باطلُ .
هلا ! هر چه غير از خدا باطل است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درست ترين جمله اى كه يك شاعر گفته ، اين سخن لبيد است :

ألا كُلُّ شَيءٍ ما خَلا اللّه َ باطلُ .
هلا! هر چه غير از خدا باطل است

امام على عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش كه قويترين شاعران كيست ـ فرمود :

 إنَّ القَومَ لَم يَجْروا في حَلْبَةٍ تُعرَفُ الغايَةُ عِندَ قَصَبَتِها ، فإن كانَ و لا بُدَّ فالمَلِكُ الضِّلِّيلُ .
اين جماعت در يك ميدان مسابقه كه خط پايانش معلوم باشد نتاخته اند ، اما اگر ناچار بخواهيم قويترين شاعران را معلوم سازيم ، او ، الملك الضلّيل (پادشاه غرقه در فساد و گمراهى ، امرؤ القيس) است .

برخى اشعار منسوب به امام على عليه السلام

امام على عليه السلام :

محمّدٌ النبيُّ أخِي و صِهرِي

و حَمزَةُ سَيّدُ الشُّهداءِ عَمّي

محمّدِ پيامبر، برادر و پدر زن من است

و حمزه سيد الشهدا، عموى من است

غُلاما ما بَلَغتُ أوانَ حُلمي

سَبَقتُكُمُ إلى الإسلامِ طُرّا

در نوجوانى و هنوز بالغ نشده

پيش از همه شما اسلام آوردم

رسولُ اللّه ِ يَومَ غديرِ خُمِّ

و أوجَبَ بِالوَلايَةِ لي عَلَيكُم

رسول خدا در روز غدير خم

ولايت مرا بر شما واجب كرد

فَوَيلٌ ثُمَّ وَيلٌ ثُمَّ وَيلٌ

لِمَن يَلْقَى الإلهَ غَدا بِظُلمي .

پس واى و واى و واى بر كسى

كه فردا با ستم بر من خدا را ديدار كند

امام على عليه السلام :

اللّه أكرَمَنا بِنَصرِ نَبِيِّه

و بِنا أقامَ دَعائمَ الإسلامِ

خداوند با پيروز كردن پيامبرش ما را گرامى داشت

و ستونهاى اسلام را به وسيله ما برافراشت

و بِنا أعَزَّ نَبِيَّهُ و كِتابَهُ

و أعَزَّنا بِالنَّصرِ و الإقدامِ

پيامبر و كتاب خود را به وسيله ما قدرت داد

و با پيروزى و دلاورى، ما را ارجمند ساخت

في كُلِّ مَعرَكَةٍ تَطِيرُ سُيُوفُنا

فِيها الجَماجِمَ عن قِراعِ الهامِ .

در هر پيكارى اين شمشيرهاى ما بود كه كاسه

سر دلاوران را به هوا مى پراند

 امام على عليه السلام :

أ بُنَيَّ إنّي واعِظٌ و مُؤَدِّبٌ

فَافهَمْ فأنت العاقِلَ المُتَأدِّبُ

پسرم! من اندرزگو و آموزگار ادبم

و بدان كه تو خردمند ادب آموزى

و احفَظْ وصيَّةَ والِدٍ مُتَحَنِّنٍ

يَغذُوكَ بِالآدابِ (كَي) لا تَغْضَبُ

سفارش پدرى دلسوز را آويزه گوش كن كه

تو را به آداب، تغذيه مى كند تا خشمگين نشوى

أ بُنَيَّ إنَّ الرِّزقَ مَكفُولٌ بهِ

فَعَلَيكَ بِالإجمالِ فيما تَطلُبُ

فرزندم! روزى تضمين شده است

پس براى بدست آوردن آن ميانه رو باش

أ بُنَيَّ كم صاحَبتُ مِن ذِي غَدرَةٍ

فإذا صَحِبتَ فانظُرَنْ مَن تَصحَبُ

فرزندم! چه دوستهاى خائنى كه داشته اى

پس بنگر كه با كه دوستى مى كنى

وَ اجعَلْ صَدِيقَكَ مَن إذا أحْبَبتَهُ

حَفِظَ الإخاءَ و كانَ دُونَكَ يَضرِبُ

دوست مورد علاقه ات را كسى انتخاب كن كه اگر دوستش بدارى

پيوند برادرى را نگه دارد و در برابر ديگران از تو حمايت كند

و احذَرْ ذَوِي المَلَقِ اللِّئامَ فَإنَّهُم

في النائباتِ علَيكَ فِيمَن يَخطِبُ .

از مردمان چاپلوس و فرومايه حذر كن كه آنان

در هنگام گرفتاريها هيزم كشِ معركه اند .

امام على عليه السلام :

حَقِيقٌ بِالتَّواضُعِ مَن يَمُوتُ

و يَكفِي المَرءَ مِن دُنياهُ قُوتُ

كسى كه سرانجامش مرگ است سزامند فروتنى است

و آدمى را از دنيايش قُوتى كافى است

فَما لِلمَرءِ يُصبِحُ ذا هُمُومٍ

و حِرصٍ لَيسَ يُدرِكُهُ النُّعُوتُ···

انسانى كه به خواسته ها و آمالش نمى رسد

چرا بايد چنين حرص و جوش زند

فَيا هَذا سَتَرحَلُ عَن قليلٍ

إلى قَومٍ كَلامُهُمُ السُّكوتُ

تو اى انسان بزودى رخت سفر بر مى بندى

به سوى مردمى كه سخنشان سكوت است

امام على عليه السلام

فلا تُفْشِ سِرَّكَ إلاّ إليكَ

فَإنّي رَأيتُ غُواةَ الرِجا

راز خود را جز براى خود فاش مكن

زيرا هر دوستى را دوستى است

فَإنّي رَأيتُ غُواةَ الرِجا

لِ لا يَدَعُونَ أدِيما صَحيحا .

من مردان نادانى را ديده ام

كه هيچ پوستى را سالم نمى گذارند

امام على عليه السلام :

اِصبِرْ عَلى مَضَضِ الإدلاجِ بِالسَّحَرِ

و بِالرَّواحِ إلى الحاجاتِ بِالبَكَرِ

بر سختى سحر خيزى و شب زنده دارى صبر كن

و صبح زود در پى كارهايت روانه شو

لا تَعْجِزَنَّ و لا يُضجركَ مَطلَبُهُ

فالنُّجحُ يَتلفُ بينَ العَجزِ و الضَّجَرِ

از طلب، عاجز و خسته مشو

زيرا ناتوانى و خستگى موفقيت را از بين مى برد

إنِّي رَأيتُ و فِي الأيّامِ تَجرِبَةٌ

لِلصَّبرِ عاقبةً مَحمودَةَ الأثَرِ

روزگار، تجربه ها مى آموزد و من ديدم كه

صبر و شكيبايى فرجامى پسنديده دارد

فَقَلَّ مَن جَدَّ فِي شَيءٍ يُطالِبُهُ

فاستَصحَبَ الصَّبرَ إلاّ فازَ بِالظَّفَرِ .

كم اند كسانى كه در طلب چيزى بكوشند

و صبر و پايدارى ورزند اما به مقصود نرسند .

 

میزان الحکمه،جلد پنجم.

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث