شرح زیارت اربعین: فراز سی و هفتم / وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ

شرح زیارت اربعین: فراز سی و هفتم / وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ

۲۶ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلام

 فراز سی و هفتم: «وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ»:(شهادت می دهم که همانا تو از ستون های دین و ارکان مسلمین و پناهگاه مؤمنانی).

«دَعائِم» جمع «دعامه» به معنی ستون و پایه می باشد، و جمع آمدن آن به اعتبار این است که ائمه اطهار علیهم السلام همگی ستون ها و پایه های دین اسلام محسوب می شوند، که امام حسین علیه السلام یکی از پایه ها و ستون هاست. روشن است که اگر سقفی پایه و ستونی نداشته باشد، بنا نخواهد شد، بنابراین دین بدون ائمه اطهار علیهم السلام معنا نخواهد داشت. در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«وَ کُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً، وَ لِجَدِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم تَابِعاً، وَ لِقَوْلِ أَبِیکَ سَامِعاً، وَ إِلَی وَصِیَّهِ أَخِیکَ مُسَارِعاً، وَ لِعِمَادِ الدِّینِ رَافِعاً»
(و «امام حسین علیه السلام » تو مطیع خدا بودی و جدّت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم را پیروی نمودی و گوش به سخن پدرت بودی، و به سفارش برادرت شتاب کردی، و پایه های دین را برافراشتی). و در جایی دیگر از زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً، وَ لِلدِّینِ کَالِئاً» (و به هنگام بلا شکیبا و برای دین حافظ بودی).
همچنین حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به امام حسین علیه السلام می گویند:
«السَّلَامُ عَلَی یَعْسُوبِ الدِّین» (سلام بر سردمدار دین).
آری امام حسین علیه السلام ستون دین و حافظ و سردمدار دین است، چرا که اگر امام حسین علیه السلام و قیامش نبود، از دین خبری نبود، چنانچه خود حضرت علیه السلام فرمودند:
«وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ»(۱)
(اگر با یزید بیعت کنم باید با اسلام خداحافظی کرد و جدا شد زیرا اسلام به رهبری مانند یزید مبتلا شده است).
و در خطبه دیگری فرمودند:
«اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکِنْ لِنُرِیَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ»(۲)
(پروردگارا! تو آگاهی که من این سخنان را برای به دست گرفتن چند روز حکومت نمی گویم، و آرزوی آن را هم ندارم، تو می دانی که من مشتاق بزرگداشت و اصلاح دین تو هستم).
 
و یکی از شعارهای امام حسین علیه السلام این بود:
«اِن کَانَ دِینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ الا بِقَتْلِی فَیَا سُیُوفُ خُذِینِی »(۳)
(اگر دین رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تداوم نمی یابد، به جز با کشته شدن من پس ای شمشیرها بدن مرا پاره پاره کنید).
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به اصحاب خود فرمود
: «یا أَصْحابی اِنَّ هذِهِ الْجَنَّهَ قَدْ فُتِحَتْ اَبْوابُها، وَ اتَّصَلَتْ اَنْهارُها، وَ اَیْنَعَتْ ثِمارُها، وَ زُیِّنَتْ قُصُورُها، وَ تَأَلَّفَتْ وُلْدانُها وَ حُورُها، وَ هذا رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم وَ الشُّهَداءُ الَّذینَ قُتِلُوا مَعَهُ، وَ أَبی وَ أُمّی یَتَوَقَّعُونَ قُدُومَکُمْ، وَ یَتَباشَرُونَ بِکُمْ، وَ هُمْ مُشْتاقُونَ إِلَیْکُمْ، فَحامُوا عَنْ دینِ اللّهِ وَ ذَبُّوا عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم »(۴)
(ای یاران من! به راستی این بهشت است که درهای آن گشوده شده است. نهرهایش به هم پیوسته و میوه­هایش رسیده و قصرهایش آراسته، و غلامان و حوریانش در انتظار شما گرد آمده اند، و این رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و شهدایی که در رکابش به شهادت رسیدند و پدر و مادر من هستند که همگی انتظار شما را می کشند و بشارت آمدن شما را می دهند و مشتاق دیدار شمایند. از دین خدا حمایت کنید و از حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دفاع نمایید).
بنابراین همانطوری که ستون و پایه محافظ ساختمان است، امام حسین علیه السلام هم حافظ دین مبین اسلام محسوب می شود، لذا حضرت علیه السلام پیوسته به اصحاب و یاران خود سفارش حفاظت از دین را نمود و خود هرچه داشت، در این راه فدا کرد، از جوان رشیدشان حضرت علی اکبر علیه السلام تا طفل شیر خوارشان حضرت علی اصغر علیه السلام ، از برادران و خویشانشان تا اصحاب و یارانشان و... پس حضرت علیه السلام درس حفاظت و مراقبت از دین را به همگان آموختند. امام علی علیه السلام می فرمایند:
«فَإِذَا حَضَرَتْ بَلِیَّهٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَکُمْ دُونَ أَنْفُسِکُمْ وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَهٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَکُمْ دُونَ دِینِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْهَالِکَ مَنْ هَلَکَ دِینُهُ وَ الْحَرِیبَ مَنْ حُرِبَ دِینُه»(۵)
(چون ناگواری در رسد، جان خود را فدای دینِ خود کنید و بدانید هلاک شده کسی است که دینش از دستش برود و غارت زده کسی است که دینش را برده اند).
 
و در جایی دیگر فرمودند:
«صُنْ دِینَکَ بِدُنْیَاکَ تَرْبَحْهُمَا وَ لَا تَصُنْ دُنْیَاکَ بِدِینِکَ فَتَخْسَرَهُمَا»(۶)
(دین خود را به وسیله دنیا حفظ کن تا هر دو را سود بری و دنیای خود را به وسیله دینت حفظ مکن که هر دو را به خسارت از دست دهی).
و فرمودند:
«صُنِ الدِّینَ بِالدُّنْیَا یُنْجِکَ وَ لَا تَصُنِ الدُّنْیَا بِالدِّینِ فَتُرْدِیَکَ»(۷)
(با دنیا از دین محافظت کن که در این صورت دین تو را نجات می دهد و با دین از دنیا حفاظت مکن که تو را به نابودی می کشاند).
متأسفانه کم هستند کسانی که جان و مال خود را فدای دین کنند و یا به وسیله دنیا از دینشان محافظت نمایند، چنانچه امام حسین علیه السلام به اصحاب خویش فرمودند:
«النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَی أَلْسنّتهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ»(۸)
(همانا مردم دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین داری تا آنجاست که زندگیشان رو به راه و تأمین باشد و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند).
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
«إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّینِ»(۹)
(من از شما می ترسم که دین را سبک بشمارید).
لذا امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار در سخنرانی خود سفارش حفاظت از دین را به مردم می نمودند، امام صادق علیه السلام فرمودند:
«کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کَثِیراً مَا یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ دِینَکُمْ دِینَکُمْ»(۱۰)
(امیرالمؤمنین علیه السلام در سخنرانی­های خود این جمله را بسیار می فرمود: ای مردم! دیندار باشید، دیندار!).
خداوند در قرآن، رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را چنین خطاب فرمود:
{ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَریعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ}(۱۱)
«سپس تو را بر شریعت و آیین حقّی قرار دادیم از آن پیروی کن و از هوسهای کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن!».
در قرآن کریم، خداوند به همه پیامبران صلی الله علیه و آله وسلم توصیه اقامه و پا بر جا بودن دین را کرده است:
{شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ}(۱۲)
«آیین را برای شما تشریع کرد که به نوح علیه السلام توصیه کرده بود و آنچه را بر تو صلی الله علیه و آله وسلم وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی صلی الله علیه و آله وسلم سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید!».
امّا «وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ»، «ارکان» جمع «رکن»، به معنی پشتیبان و جزء بزرگ از چیزی آمده است. بنابراین معنی چنین می شود: شهادت می دهم که امام حسین علیه السلام پشتیبان مسلمانان و جزء بزرگترین و مهمترین از آنها محسوب می شود. در حقیقت مسلمانان مانند یک پارچه به هم متحد هستند و امام جزء بزرگ آن را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر اگر امام علیه السلام نباشد، خبری از مسلمانی هم نیست، چرا که امام علیه السلام است که با نیروی ولایتی که خدا به او عنایت کرده و با کلام بلیغش مردم را به اسلام دعوت می کند، و امام علیه السلام است که مسلمان درست می کند.
امّا «وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِین»، در زیارت جامعه کبیره آمده است: «وَ کَهْفِ الْوَرَی» (سلام بر شما که پناهگاه مردم هستید). آری امام حسین علیه السلام ملجأ و پناهگاه اهل ایمان است. فطرس ملک به او پناهنده می شود و می گوید: من آزاد شده حسین علیه السلام هستم. حضرت آدم علیه السلام بعد از آن ترک اولی بوسیله توسلی که به اسماء خمسه طیّبه صلی الله علیه و آله وسلم پیدا کرد، توبه اش پذیرفته شد و توسل به امام حسین علیه السلام همان پناهنده شدن به حضرت علیه السلام است. بسیاری از انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم با پناهنده شدن به امام حسین علیه السلام مشکلات خود را بر طرف می کردند. علماء و بزرگان اسلام نیز در مشکلات به حضرت علیه السلام پناهنده می شدند.
آیت الله مرعشی برای رسیدن به حاجتش به امام حسین علیه السلام پناهنده می شود. مرحوم سید جلیل القدر حاج سید اسماعیل هاشمی طالخونچه ای اصفهانی که از علمای معاصر اصفهان می باشند، نقل فرمود از عالم بزرگوار حضرت آیت الله العظمی حاج سید شهاب الدین مرعشی نجفی که فرموده بودند:
«من در دوران جوانی و اوائل طلبگی بسیار کم هوش و کند ذهن بودم و دیر درس را یاد می گرفتم و زود فراموش می کردم و دوم هم وسواس داشتم پشت سر هرکسی نماز نمی خواندم و سوم هم شخصی بود که هر وقت مرا می دید، که کم هوش و کند ذهن هستم، می گفت: تو که نمی توانی درس بخوانی برو کار کن و با حرف هایش مرا آزار می داد و گوشه و طعنه زیاد می زد، این سه مسئله عجیب مرا ناراحت می کرد این سه چیز باعث رنجش خاطرم بود. یک روز تصمیم گرفتم که بیایم کربلا و حلّ این مشکلات را از آقا ابا عبداللّه الحسین علیه السلام بخواهم ، آمدم کربلا، و یک راست رفتم خدمت کلیددار وقت آن زمان حرم آقا سیّد الشّهداء علیه السلام ، و گفتم شما پدر و جدّم را می شناسی از علماء بوده اند یک حاجتی از تو دارم و آن اینکه امشب با حضرت علیه السلام خلوت کنم و حوائجم را از آقا حضرت سیّد الشّهداء ابا عبداللّه الحسین علیه السلام بگیرم. کلیددار قبول کرد و من شب در حرم رفتم و خدّام حرم درهای حرم و صحن را بستند. وقتی که به حرم وارد شدم و خود را با حضرت علیه السلام خلوت دیدم با خود فکر کردم، که حضرت علیه السلام به چه کسی بیشتر علاقه دارد، درکتاب ها دیده بودم، که حضرت سید الشهداء علیه السلام به آقا حضرت علی اکبر علیه السلام خیلی علاقمند بوده، لهذا آمدم مابین قبر حضرت سید الشهداء علیه السلام و حضرت علی اکبر علیه السلام نشستم و مشغول توسل و دعا و تضرع و نماز شدم. ناگهان دیدم مرحوم پدرم در حرم نشسته و قرآن می خواند، رفتم خدمت مرحوم ابوی سلام کردم و احوال پرسی نمودم و حاجت خود را بیان کردم، مرحوم ابوی فرمود: هرچه می خواهی از آقا بگیر و اشاره به قبر حضرت سید الشهداء علیه السلام نمود. نگاه کردم دیدم حضرت سید الشهداء علیه السلام روی ضریح مقدس نشسته، آمدم نزد ضریح و به آقا عرض حاجت نمودم و توسل و گریه زیادی کردم، حضرت علیه السلام میوه ای،را از بالای ضریح برای من انداخت، من آن را خوردم، یک وقت دیدم کسی نیست و صبح شده و صدای اذان از گلدسته­های حرم بلند است، درب حرم باز شد، مردم جهت نماز جماعت به حرم جمع شدند، یکی از علماء امام جماعت ایستاد مردم هم ایستادند و من هم ایستادم و اقتداء نمودم بعد از نماز از حرم بیرون آمدم، آن شخص که همیشه به من زخم زبان می زد و می گفت برو کار کن را دیدم، تا به من رسید بعد از سلام و مصافحه گفت، دیشب در فکر بودم که اگر شما درس بخوانی بهتر است، بعد آمدم حجره کتاب را برداشتم، دیدم هرچه می خوانم، در ذهنم ضبط می شود، متوجّه شدم که آقا حضرت سیّد الشّهداء ابا عبداللّه الحسین علیه السلام تمام حوائجم را عنایت فرموده است»(۱۳).
آری امام حسین علیه السلام پناهگاه همگان است، حتی انسان های گنهکار، مرحوم آقای شیخ باقر بیرجندی نقل کرده است که پدر شیخ بهائی فرمود:
«شبی در حرم مطهر سیدالشهداء علیه السلام مشرف بودم، وقت سحر شد. دیدم دو نفر به صورت های مهیب و عجیبی آمدند و زنجیری از آتش به دست آنها بود، بالای سر قبری رفتند، که صاحبش را در همان روز دفن کرده بودند، نعش را از آن قبر بیرون آوردند و آن زنجیر آتشین را به گردنش گذاردند و گفتند: ای بدبخت تو را چه قابلیت است که در این زمین مقدس دفن شوی، خواستند او را بیرون ببرند، رو کرد به قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام و عرض کرد: «یا اَبا عَبْدِاللّهِ اِنّی اِسْتَجَرْتُ بِجَوارِکَ وَ اَنَا ضَیْفُکْ» یعنی آقا من مهمان تو هستم و به توپناه آورده ام. ناگهان دیدم در ضریح باز شد و آقا سیّد الشّهداء علیه السلام بیرون آمدند و به آن دو نفر رو کردند و فرمودند: «خُلُوهُ خُلُوهُ فَاِنَّهُ یَسْتَجارُ بِنا» یعنی او را رهایش کنید، زیرا به من پناه آورده پس غل و زنجیر آتشین را از گردنش برداشتند و رفتند(۱۴)
به جز حسین علیه السلام مرا مقصد و پناهی نیست بر این عقیده یقین است اشتباهی نیست»(۱۵).
 
 

پی نوشت ها:

۱ . بحارالأنوار، ج44، ص326.
۲ . همان، ج97، ص80.
۳ . پیامهای عاشورا، ص23.
۴ . فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ، ص499.
۵ . الکافی، ج2، ص2
۶ . مستدرک الوسائل، ج 12، ص6.
۷. غرر الحکم و درر الکلم، ص421.
۸ . بحارالأنوار، ج44، ص383.
۹. همان، ج22، ص452.
۱۰ . الکافی، ج2، ص464.
۱۱. جاثیه، 18.
۱۲ . شوری، 12.
۱۳. کرامّات الحسینیه، ج2، ص220.
۱۴ . کرامّات الحسینیه، ج1، ص198.
۱۵ . همان.
منبع: شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،1396
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث