شرح مناجات شعبانیه (قسمت بیست و ششم)

شرح مناجات شعبانیه (قسمت بیست و ششم)

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0


 

 


اِلهى اِنْ حَطَّتْنىِ الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْیَقینُ اِلى كَرَمِ عَطْفِك.
معبودِ من! اگر گناهانم، مرا از اوجِ مكارم لطفت به حضیضِ بى‏ آبروییم فروافكند، سروش یقین، مرا به كرم عطوفتت، آگهى و نوید مى‏دهد.

خطر گناه و گوهر یقین از مسائلى است كه در این فراز بدان توجه شدهاست.

«اِلهى اِنْ حَطَّتْنى؛ گناه و اثر سوء آن در زندگى آدمى»

ارتكاب گناهان، آثار سویى بر زندگى آدمى به جاى مى‏گذارد؛ به همین سبب،آیات و روایات، همواره خطرات آنها را گوشزد نموده و انسان‏ها را از انجام آنهابر حذر مى‏دارند. قرآن مى‏فرماید:
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْاِثْمِ وَ باطِنَهُ اِنَّ الَّذینَ یَكسِبُونَ الْاِثْمَ یَسیُجْزَوْنَ بِما كانُوا یَقْتَرِفُونَ.(انعام: 120)
گناه را، چه آشكار و چه پنهان، ترك كنید. آنان كه مرتكب گناه مى‏شوند، بهسزاىِ اعمالِ خود خواهند رسید.
امام على علیه‏السلام نیز فرموده است: اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها وَ خُلِعَتْ لُجُمُها فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ.(191)
بدانید كه گناهان، همچون اسبان چموشى هستند كه گناهكاران بر آنها نشسته ولگام‏هايشان را رها كرده‏اند و در نتیجه، گناهان، آنان را در آتش فرو مى‏افكند.
همچنین امام كاظم علیه‏السلام مى‏فرماید: اِنَّ الْعُقَلاءَ تَرَكُوا فُضُولَ الدُّنْیا فَكَیْفَ الذُّنُوبُ؟! وَ تَرْكُ الدُّنْیا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْكُالذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْضِ.(192)
همانا خردمندان، فزونى دنیا را كه بدان نیاز ندارند رها كردند، چه رسد بهگناهان! در حالى كه ترك دنیا، فضیلت و ارزش است ولى ترك گناهان واجب است.
گناهان، آثار نامطلوبى بر روح آدمى باقى مى‏گذارند. ولى در عین حال كهآدمى به واسطه لغزش‏ها، در چاه تباهى فرو مى‏افتد، ریسمان‏هاى آویزانى نیز ازطرف پروردگار، در فرا دست آدمیان نهاده شده است، تا آنكه خود را به آنهاآویخته، از حضیض رها شده و به اوج در آید:

زلفش رسنى نهاده در راه     تا هر كه فتد در آرد از چاه

از جمله آن طناب‏ها كه مناجات كننده بر آن چنگ زده است تا از انحطاطحاصل از معاصى، نجات یافته و به اوجِ معنویت ره یابد، طنابِ «یقین به كَرَمپروردگار» مى‏باشد.

«فَقَدْ نَبَّهتِنى الْیَقین؛ گوهر یقین»

براى آن كس كه به كرم و لطف پروردگارش شك دارد، بهره و نصیبى از این خوانگسترده الهى نخواهد بود. باید دانست فیض و رحمت خداوندى بر قلب متزلزلو لرزان، مستقر نخواهد شد و تا قلب آدمى از ثبات یقین برخوردار نگردد،سیمرغ عنایات گسترده الهى بر آن جلوس نخواهد نمود.
قرآن كریم، «یقین» را یكى از صفات رهبرى و امامت دانسته و در مقامِ اهتمامبه آن چنین مى‏فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون؛برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم كه به فرمان ما مردم را هدایت كنند، بدان سبب كه شكیبابودند و به آیاتِ ما یقین داشتند». (سجده: 24)
امام على علیه‏السلام درباره اهمیت «یقین» مى‏فرماید: «لَمْ یُعْطَ اَحدٌ مِثْلَ الْیَقینِ بَعْدَ الْمُعافاةِ،وَ لا اَشَدَّ مِنَ الرّیبَةِ بَعْدَ الْكُفْرِ؛ پس از عافیت، چیزى برتر از یقین، به كسى عطا نشده است و بعداز كفر، چیزى بدتر از شك به كسى داده نشده است».(193)
و همچنین فرمود: «نَوْمٌ عَلى یَقینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلاةٍ فى شَكٍ؛ خوابى كه با یقین همراه گردد،بهتر از نمازى است كه با شك و تردید توأم باشد».(194)
مولانا در مثنوى، اثر مثبت یقین در رفتار آدمى و اثر ویرانگر تزلزل و شك رادر قالب مثالى، چنین به نظم درآورده است:

بر زمین گر نیم گز راهى بُوَد     آدمى بى وهم، ایمن مى‏رود
بر سر دیوار عالى گر روى     گر دو گز عرضش بود كج مى‏شوى
بلكه مى‏افتى ز لرزه دل، به وهم     ترس وهمى را نكو بنگر بفهم

پروردگارا! اگر دل‏هاى ما به واسطه لغزش‏ها، در چاه انحطاط گرفتار آمد،یقینمان به رحمت وسیع و بى‏كرانت را موجب رهایى‏مان قرار ده، و بهره ما را ازگوهر یقین، روز به روز افزون فرما!


پی نوشت ها:
191. بحارالانوار، ج 78، ص 3.
192. همان، ص 301.
193. میزان الحكمه، ج 14، ص 7168.
194. غُرَرْ الْحِكَمْ وَ دُرَدُ الْكَلم،ج 6، ص 170.

منبع: شرح مناجات شعبانیه، سید محمود طاهری

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث